سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیا همچون مار است سودن آن نرم و هموار ، و درون آن زهر مرگبار . فریفته نادان دوستى آن پذیرد ، و خردمند دانا از آن دورى گیرد . [نهج البلاغه]
قرآن معجزه ای جاوید و درسهای از قرآن
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» امام علی(علیهالسلام) و زیارت امین الله(1)

امام علی(علیه‌السلام) و زیارت امین الله(1)
تاریخ پخش:  27/08/89

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث ما چون پخشش زمانی است که با عید غدیر مناسبت دارد، من هم در این سی سال سی تا غدیر با بیان‌های مختلف گفتم، امسال فکر کردیم چه بگوییم؟ فکر کردیم که یکی از زیارت‌های امیرالمؤمنین به نام زیارت «امین‌الله» را تحلیل کنیم.
ما طبق قرآن معتقد هستیم ائمه‌ی ما زنده هستند، شهید زنده است و به زنده که سلام می‌کنی قرآن می‌گوید: «فَحَیُّوا بِأَحْسَن‏» (نساء/86) او جوابی گرمتر می‌دهد. پس شما هم از همین‌جا یک سلامی به امیرالمؤمنین بدهید. «السلام علیک یا امیرالمؤمنین، السلام علیک یا امین الله فی ارضه» می‌خواهم زیارت امین‌الله را تحلیل کنم. آن مقداری که من اطلاع دارم.
پس موضوع: زیارت امیرالمؤمنین(ع)، زیارت امین‌الله.
1- امیرالمؤمنین،  عنوان مخصوص امام علی(علیه‌السلام)
یک نکته بگویم. بعضی‌ها می‌نویسند: امیرالمؤمنین(ع). در حالی که حدیث داریم اگر کسی بنویسد: (علیه السلام) تا مادامی که این کلمه روی کاغذ است برایش ثواب می‌نویسند. چرا خودمان را محروم می‌کنیم؟ امیرالمؤمنین هم لقبی است که منحصر به شخص حضرت علی است. زیارت امین‌الله هم یک صفحه تقریباً بیشتر نیست و در میان همه‌ی زیارت‌نامه‌ها به قول مجلسی می‌گوید: «اَصَح» یعنی صحیح‌ترین و به قول شیخ عباس قمی در مفاتیح می‌گوید: در نهایت اعتبار است. یعنی خیلی زیارت قوی است.
امتیاز زیارت امین‌الله این است که برای هر امامی هر زمانی می‌شود خواند. یعنی در هر زمان برای هر امام، بهترین زیارت، در عین حال خیلی کوتاه و یک صفحه. و این زیارت خیلی حرف دارد. اولین جمله‌اش این است که می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّه‏»، شما امین خدا هستید. آدم وقتی در مقابل امیرالمؤمنین می‌ایستد، می‌گوید: یا امیرالمؤمنین من در حد یک بزغاله امین نیستم. اگر یک بزغاله به من بدهند بگویند: تقسیم کن، کبابی‌اش را برای خودم برمی‌دارم. یعنی من در تقسیم یک بزغاله امانت ندارم. یک چیزی به من بسپارند، بگویند: این ماشین را بگیر. بتوانیم از این ماشین سوء استفاده کنیم، سوء استفاده می‌کنیم. یک خانه به ما دادند، بگویند: در آن بخواب تا ما دو سه روزی برگردیم، از این خانه‌ی خالی سوء استفاده می‌کنیم. یک موتوری گیر ما بیاید، از آن سوء استفاده می‌کنیم. ولی شما چه؟ امین الله! در وحی امین هستید. در افکار الهی امین هستید. در بیت‌المال امین هستید. در مقام امین هستید. سوء استفاده نمی‌کنید. این قصه‌ی گردنبند را شنیدید. باز هم بشنوید.
2- امین بودن، ویژگی لازم حاکم اسلامی
دختر علی‌بن ابی طالب نزد خزینه‌دار آمد. گفت: عید قربان یا عید فطر است. این گردنبند را به من بده شب عید من گردن کنم. خودم هم ضامن می‌شوم. تو هم ضامن شو که اگر گم شد من ضامن هستم. حضرت دید گردنبند گردن دخترش است. گفت: از کجا آوردی؟ گفت: عاریه کردم ولی ضامن هستم، هم خودم و هم مثلاً خزینه دار. فرمود: همه‌ی زن‌های مدینه یک چنین گردنبندی دارند؟ فرمود: نه! گفت: تو هم برگردان. خزینه‌دار را خواست. گفت: آقا دختر علی است. ضامن است. من که به او نبخشیدم. برای یک ساعت، دو ساعت. فرمود: دختر علی با بقیه فرق نمی‌کند.
یکبار قنبر از بیت‌المال مقداری طلا و نقره آورد. حضرت فرمود: چرا خانه‌ی من آوردی؟ اینها را ببرید و بفروشید و به فقرا بدهید. الله اکبر!
اموالی بود. غذا و گندمی، چیزی بود در ظرف هایی بود، حضرت برای اینکه تقسیم کار بکند، کوفه را به هفت منطقه تقسیم کرده بود. برای هر منطقه یک سرگروه. سرگروه‌ها آمدند. انبار را بر هفت تقسیم کرد. به سرگروه‌ها داد گفت: بروید تقسیم کنید. وقتی می‌خواست برود، دید در یکی از این ظرف‌ها یک قطعه نان است، اضافه. دوباره هفت نفر را خواست. این نان را تقسیم بر هفت کرد. بعد هم دو رکعت نماز خواند. شما نگاه کنید الآن با بیت‌المال چه می‌شود؟ چه می‌شود؟! ما همینطور می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّه‏»، سلام بر تو ای کسی که امین هستی. بله، خوب این را می‌گوییم: رد شویم. امین هستی یعنی چه؟ یک حرفی را می‌زنند، می‌گویند: نگو. صد جا می‌گویی. یک عکسی را از کسی دارد. آبرویش را می‌ریزد. چرا منتشر می‌کنی؟ مگر تو امین نیستی؟ مگر تو امین نیستی؟ اینها مسائل مهمی است که ما باید در امانت یک مقداری دقت کنیم.
صاحب مفاتیح حاج شیخ عباس قمی، کتابی را قرض کرده بود. این وسط که مطالعه می‌کرد از دنیا رفت. شب به خواب پسرش آمد، که من این کتاب را از فلانی گرفتم. یادم رفت یعنی نتوانستم به او بدهم. برو کتابخانه علامت این کتاب این است. مثلاً جلدش چنین و چنان است. با این نشانی‌ها بردار و به صاحبش بده. پسرش گفت: من رفتم کتاب را پیدا کردم. طبق خوابی که از پدرم دیده بودم، داشتم می‌رفتم به او بدهم. لب در خانه پایم پیچ خورد، افتادم و کتاب زخمی شد. یک خرده فوتش کردم و تمیزش کردم و رفتم به صاحبش دادم. دوباره پدرم به خوابم آمد. گفت: کتاب لب در افتاد زخمی شد. برو یا پولش را بده. یا عذرخواهی کن. امین الله! شما امین هستید بر اسرار، بر اموال، بر منصب، جالب این است که آن گردنبند را فرمود: همین امروز! فردا نه! همین امروز برگردان.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرالمؤمنین‏»، که گفتیم امیرالمؤمنین خاص حضرت علی است. «أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏» من یک بحثی دارم. یک صلواتی بفرستید.
3- گذشت از همه چیز در راه خدا
حدود سی رقم گذشت داریم. گذشت از جان، گذشت از مال، گذشت از عنوان، گذشت از فرزند، گذشت از همسر، گذشت از آبرو، گذشت از خواب، از رفاه، از شهوت، گذشت از وطن، از ثروت، گذشت از حمد و ثنا، گذشت از فامیل، گذشت از انتقام، گذشت از شکم، گذشت از سرزنش، گذشت از شکنجه و اذیت، گذشت از دوست، گذشت از دشمن، گذشت از تهمت، گذشت از هیجان‌ها، گذشت از افتخار، گذشت از فتنه‌ها و تفرقه‌ها، اینها را همه نوشتم. گذشت از نفس، گذشت از بلند پروازی و ... تمام اینها هم آیه و حدیث دارد. امیرالمؤمنین از همه چیز گذشت. خودتان می‌دانید. من فقط اشاره می‌کنم.
وقتی به خانه‌ی پیغمبر ریختند، پیغمبر را بکشند، حضرت علی جای او خوابید. یعنی گذشت از جان. حضرت زهرا شهید شد، یعنی گذشت از همسر. بچه‌هایش شهید شدند، گذشت از فرزند. از شکم گذشت، سیر نخورد. از وطن گذشت، هجرت کرد. از دشمن گذشت، آب دهان به او پرت کردند رفت قدم زد که هیجانی نشود. در عمرمان از چه چیزی گذشتیم؟ یک کاغذ بردارید بنویسید، تا به حال از چه گذشته‌اید؟ یکبار شده عصبانی شوید، فحش ندهید؟ آقا غیبت تو را کردند. حلال است. غلط کرده! بابا! او را ببخش. غیبت کرده که کرده دیگر. حالا همین که آمده به شما می‌گوید: غیبت کردم دیگر او را ببخش. گذشت از خواب. ما نماز صبحمان در مساجد خلوت است. از خواب دل نمی‌کنیم. پدر آمد بچه‌اش را صدا زد گفت: بلند شو، آفتاب درآمد. گفت: من خوابم می‌آید. بلکه خورشید دلش بخواهد سحر دربیاید. من می‌خواهم بخوابم. گذشت از خواب. یک شکل را در خیابان می‌بینیم حاضر نیستیم دل بکنیم. همینطور نگاهش می‌کنیم تا در جوی بیافتیم. (خنده حضار) یعنی از یک نگاه نمی‌گذریم. از شکم نمی‌گذریم. غذا خوشمزه باشد می‌خوریم، «حَتَّى إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُوم‏» در عمرمان از چه چیزی گذشتیم؟ «أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏» 
4- دقت در تقسیم بیت المال
حضرت امیر(ع) بیت‌المال را تقسیم می‌کرد. شخصی به نام عاصم یک پیرمردی بود. از کار افتاده بود. عیالوار بود. آمد گفت: آقا خرج من سنگین است. بیت‌المال هم که شما دستتان است. یک چیزی به ما بده. حضرت فرمود: به خدا قسم، این اموال را نه من جان کنده‌ام پیدا کردم و نه به من ارث رسیده است. اینها امانت است و من نگه‌دار آن هستم. نمی‌توانم یک ریال از این پول را به تو بدهم. بعد فرمود: مردم! پیرمرد است، عیالوار است، از کار افتاده است. کمکش کنید. شما کمکش بکنید.
الآن مقام معظم رهبری، افرادی می‌آیند مثلاً خمس به او بدهند. می‌گویند: آقا این خمس سهم امام است. ولی فلانی هم خیلی فقیر است. چنین و چنان است. فرض کنید مثلاً دو میلیون سهم امام برده، آنوقت ناله می‌کند، فلانی فقیر است، فقیر است. چنین و چنان است. می‌گوید: این پول موردش این نیست که تو می‌گویی. اگر فقیر است، مثلاً به کمیته‌ی امداد معرفی‌اش می‌کند. به یکجایی و می‌گوید: از آنجا به او بدهید. این پول را نمی‌توانم به شما بدهم.
امیرالمؤمنین فرمود: مردم! این پیرمرد است و از کار افتاده است. فقیر است. کمکش بکنید اما من نمی‌توانم از این کمک کنم. اگر گفتند: شکر وقف عاشورا است. شما تاسوعا حق نداری شربت بدهی. احتیاطش این است. اگر پول دادیم به یک جایی که مثلاً فیزیک بخوانیم. استاد شیمی نمی‌تواند این را بگیرد. پول دادیم برای اینکه لیسانس شویم. می‌شود با این پول مثلاً کار دیگری کرد؟ من پول دادم برای این کار. مُهر این مسجد را در مسجد دیگری نماز بخوانی باطل است. خودکار بانک ملی را بانک صادرات ببری، تخلف اداری حساب می‌شود. هرچیزی همان که گفتم. حالا یا حق، یا باطل.
یک کسی در مشهد وقف کرده که روز تولد امام حسین، انواع میوه‌هایی که پیدا می‌شود بخرید، به پولدارترین آدم‌های مشهد بدهید بخورند. حالا گاهی هم تابستان، مشهد... 20 رقم میوه! می‌گوید: باید بیست رقم را بخرید، بعد هم نگاه کنید در مشهد پولدارترین آدم‌ها چه کسانی هستند؟ نوشتند به حضرت امام که بابا یک چنین وقفی است. فرمود: هرطور وقف کرده، همانطور عمل کنید. این لابد یک چیزی در ذهنش بوده می‌خواسته پولدارها هم به اسم امام حسین یک شکمی از عزا دربیاورند. نیتش این بوده. نمی‌شود گفت: بابا حالا اینجا دارد، به کس دیگری بدهیم.
«أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏» جهاد کردی. در جنگ احد قهرمان، در جنگ بدر قهرمان. در جنگ احزاب قهرمان. در جنگ خیبر قهرمان. در جنگ حنین قهرمان. در جنگ ذات الثلاثه، در جنگ با یهودیان بنی نظیر، بنی مصطلق، در جنگ جمل، صفین، نهروان، اینها را بخواهیم یکی یکی بگوییم شاید حوصله‌ی شما نرسد. در همه‌ی جبهه‌ها نفر اول. «أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏».
5- صبر و پایداری امام علی(علیه‌السلام) در مشکلات
«وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِه‏» به قرآن عمل کردی. اگر بحث ایمان بود، اول کسی هستی که ایمان آوردی. اگر بحث هجرت بود، هجرت کردی. اگر اذیت بود. صبر کردی. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ» (بقره/155) حضرت علی(ع) امیرالمؤمنین فرمود: 25 سال صبر کردم، مثل کسی که تیغ در چشمش و استخوان در گلویش است. مظلوم‌ترین فرد هستی حضرت علی است. «أَوَّلُ مَظْلُوم‏» ببین مردم دو تا شاهد داشته باشند، در دادگستری حقشان را می‌گیرند. حضرت امیر تقریباً صد هزار تا شاهد در غدیر خم داشت و نتوانست حقش را بگیرد. کسی با دو شاهد حقش را می‌گیرد. با صد هزار شاهد نتوانست حقش را بگیرد. آخر یک قهرمان، قهرمان عرب و عجم، در خانه نشسته مثلاً زنش کتک می‌خورد. آنوقت باید همینطور نگاه کند. آن هم چه زنی! زن حامله! دختر پیغمبر! روبروی علی و روبروی بچه‌ها! خیلی سخت است. خیلی سخت است.در همه‌ی چیزها، در ایثار، اخلاص، قضاوت، نماز، کمک به فقرا، امری در قرآن نیست مگر اینکه امیرالمؤمنین به آن عمل کرد. حتی یک آیه‌هایی هست، روی کره‌ی زمین فقط خود علی به آن عمل کرده است. نه قبل از حضرت امیر کسی به آن عمل کرد، نه بعد از حضرت امیر.
می‌آمدند تنگ گوش پیامبر، تنگ گوشی نجوا می‌کردند. پچ پچ می‌کردند. این می‌رفت، او می‌رفت، این می‌آمد. پیغمبر خسته شد. «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/4) آیه نازل شد هرکس می‌خواهد با پیغمبر خصوصی ملاقات کند، یک درهم صدقه بدهد. تا دیدند پولی شد و بلیطی شد، فرار کردند. گفتند: غرض عرض سلام بود. بعضی‌ها هستند آخوند مفت می‌بینند می‌گویند: استخاره کن. (خنده حضار) خوب پیغمبر مفت است، تنگ گوشی! تا آیه نازل شد هرکس می‌خواهد در گوشی با پیغمبر صحبت کند، صدقه بدهد. تا دیدند پولی شد فرار کردند. حضرت امیر هر وقت سؤال داشت می‌رفت یک درهم می‌داد، یک سؤال می‌کرد. دومرتبه یک سؤال دیگر پیش می‌آمد باز می‌رفت یک درهم می‌داد. چند بار مرتب درهم داد، آیه نازل شد، که آن حکم فسخ شد. من می‌خواستم امتحان کنم. ببینم شما عاشق علم هستید؟ یا عاشق علم نیستید. فقط یکنفر بود که پول داد و درس خواند. البته حالا دانشگاه آزاد هم هست. دانشگاه پیام... آن هم پول می‌گیرد؟ دیگر غیر انتفاعی... الآن که دیگر خیلی جاها پولی شده است. تنها آیه‌ای که، آیه نازل شده «أَ أَشْفَقْتُمْ» ترسیدید! «أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقات‏» (مجادله/13) ترسیدید که وقتی می‌خواهید با پیغمبر نجوا کنید شکم یک فقیری را هم سیر کنید.        
6- رسیدگی به محرومان به صورت ناشناس
«وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِه‏» یا علی، به همه‌ی دستورات قرآن عمل کردی. «یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهار» (بقره/274) جالب هم این است که حضرت علی صورتش را می‌پوشاند و فقط چشم‌هایش بیرون بود. که مردم شکمشان سیر شود و بله قربانگو هم بار نیایند. آخر گاهی وقت‌ها آدم یک کمکی می‌کند و بعد هم اسمش را می‌نویسد. که اینجانب محسن قرائتی این سطل زباله را وقف این خیابان کرد. بر پدر و مادر کسی که ته سیگار بیاندازد لعنت! (خنده حضار) هم اسمش را می‌نویسد، هم به همه مردم فحش می‌دهد. چه خبر است؟ یک سطل زباله وقف این خیابان کرده است. خوبی‌اش این است که اگر وقف می‌کنیم ننویسیم. اگر ننویسیم می‌ماند. بنویسیم پاک می‌شود. بنویسیم پاک می‌شود.
یک مسابقه‌ی قرآنی بود. یک تاجری جوایزش را داد. گفتند: اجازه می‌دهید در روزنامه بنویسیم؟ گفت: شما بنویسید خدا پاک خواهد کرد.
ما یک وقتی دیدیم جمکران دانشجوها و دبیرستانی‌ها، نسل نو جمکران می آیند و هوای قم داغ و آب قم شور و ... از جمکران خاطره‌ی خوشی در ذهن بچه‌ها نمی‌ماند. فکر کردیم یک سالن بسازیم، کنار مسجد جمکران که اینهایی که از راه دور می‌آیند در این سالن یک آبی به صورتشان بریزند. یک چای، شربتی بخورند. یک خرده مثل سر حمام آماده شوند و بعد در حمام بروند. یک سالن بسازیم. شخصی آمد، شش، هفت میلیارد تومان خرج کرد. یک جایی ساخت که حدود هشتصد تا دانشجو جا دارد. الآن بهترین ساختمان، یا از بهترین ساختمان‌های استان قم آنجاست. در این چند ماه بالای صد هزار دانشجو آمده و رفته است. و بانی هم خودش را به ما معرفی نکرد. با اینکه مؤسس این حرکت من بودم. با اینکه من مؤسس بودم، به آن رابط گفته بود من راضی نیستم قرائتی بداند من چه کسی هستم. هفت میلیون تومان برای امام زمان(ع) خرج کرد. نه خمس، نه سهم امام، نه پول دولت. هفت میلیون... میلیارد... گفتم میلیون؟ هفت میلیارد. هفت میلیارد خرج کرد و اسمش را به من نگفت. و آدم‌هایی هستند که اگر اسمشان را نگویی ناراحت می‌شوند. من دو تا آدم سراغ دارم. یک آدم سراغ دارم که بیست سال است به من کمک می‌کند. هروقت وقت داشت. گاهی هم نمی‌تواند کمک کند. اگر وقت داشته باشد، مثلاً به او می‌گویم یک چنین بحثی دارم کمک می‌کند. یکبار من اسمش را در تلویزیون بردم، شب تا صبح از غصه خوابش نبرد. گفتم: فلانی به من کمک کرده است. آدم هم هست یک حدیث در مکه به من گفت؛ من در تلویزیون گفتم، گفتم: یکی از آقایان در مکه گفت. گفت: چرا نگفتی آن آقا که بود؟ باید بگویی من بودم. یعنی آدم هست که اگر یک حدیث بگوید، توقع دارد تمام ایران اسمش را بشنوند. آدم هم هست بیست سال کار می‌کند، و می‌گوید: نمی‌خواهم.
حالا حضرت عباسی اگر به ما مدرک ندهند، درس می‌خوانیم؟ بگویند: استاد استاد است. شما هم شاگرد هستی. درستان را بخوانید. اما مدرک نیست. ما گاهی هم که سراغ قرآن می‌آییم برای پایان نامه است. من خیلی ناراحت می‌شوم از بعضی از دوستان. می‌آیند می‌گویند: حاج آقا! ما می‌خواهیم یک پایان نامه برای فوق لیسانس و دکترا بنویسیم. یک موضوع قرآنی بگو تحقیق کنیم. نگاهش می‌کنم می‌گویم: در عمرت سراغ قرآن نیامدی. حالا هم که آمدی برای خودت آمدی. برای پایان نامه‌ات آمدی. کار نداری که خالق چه گفته است. وظیفه‌ات چیست؟ نمی‌خواهی با نور قرآن منوّر شوی؟ نمی‌خواهی با قرآن هدایت شوی. «ذلِکَ الْکِتابُ... هُدى لِلْمُتَّقین‏» (بقره/2) گفته: «هُدی» شما «ذلک الکتاب» پایان نامه‌ات! دیگر «هُدی» نیست. برای هدایت، برای نور نیامدی. ما خط را گم کردیم. و روز به روز هم بر گمشده‌ها اضافه می‌شود. بدون پول کار نمی‌کنیم. مثل بعضی از مرده‌شورهای قدیم. که اگر مرده چاق است، کیلویی می‌شویند. اگر بلند است متری می‌شویند. بچه را عددی می‌شویند. اگر پایان نامه و مدرک بود درس می‌خوانیم. نبود، درس نمی‌خوانیم.
حضرت امیر تمام عمرش خالص بوده است. شما اگر می‌خواهی حضرت علی را بشناسید، حالا به مناسبت عید غدیر بد نیست، برای علی شناسی امیرالمؤمنین را بشناسیم. شب‌ها هزار رکعت نماز با توجه می‌خواند. در عمرمان یک رکعت نماز با توجه می‌توانیم بخوانیم؟ یعنی او هفتاد سال، شما یک رکعت نماز با توجه بخوان. هر شبی هزار رکعت. این فقط نمازش. حالا شجاعت و اخلاص و ایثار و همه‌ی کمالاتش را کنار بگذار. فقط نماز علی، نماز ما. ما یک میلیاردم او فقط در نماز هستیم؟! «وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّهِ»
7- پیروی از امام علی(علیه‌السلام) و ولایت آن حضرت
چون آدم وقتی کسی را دوست داشته باشد دنبالش می‌رود. ولایت علی هم در خانقا‌ه نیست. در ذکر و ورد نیست. آخر بعضی‌ها می‌گویند: شیعه علی هستیم اما در خانقاه و مسجد و ذکر و ورد و علی جویم، علی پویم، علی مولای درویشان، ببین حضرت علی در جبهه بود. بلند شو برو جبهه! حضرت علی در مسجد بود. در باغ کشاورزی می‌کرد. باز ما اگر هم به کسی بگوییم: علی،آن علی که علی بود، برای ما ترسیم نمی‌کند. خیلی چیزها عوض شده است. خادم مسجد می‌دانی چه کسانی بودند؟ در قرآن می‌گوید: خادم مسجد چهار نفر بودند. ابراهیم و اسماعیل و زکریا و مریم. الآن شما به نقاش‌ها بگو: عکس یک خادم را بکش. چه چیزی برایت می‌کشد؟ یک پیرمردی که از کار افتاده است. پیر است، سیگاری است، مریض است، وارفته است. شکل یک آدم ضعیف. شما به هر نقاشی بگو عکس یک خادم را بکش، خیلی از اینهایی که بلند می‌شوند یک پالتو مشکی می‌پوشند خادم افتخاری امام رضا(ع) می‌شوند. ماهی یکبار هم شیفت می روند. خوب کار خوبی است. من نمی‌گویم کار بدی است. اما این آقایی که افتخاری خادم امام رضا می‌شود، امام رضا به شما نیاز ندارد. مثل لوله‌کشی کنار اقیانوس اطلس است. آنجا پر از آب است. لوله‌کشی نمی‌خواهد. شما اگر همین لباسی که پوشیدی بپوشی، یک جاروبرقی دست بگیری، بگویند: آقای وزیر، معاون وزیر، فلان تاجر، دارد با جاروبرقی مسجد محله را جارو می‌کند. اگر شما این کار را کنی مسجد محله پر از آدم می‌شود. این پولی که برای هواپیما می‌دهی بروی مشهد برای شیفت، به فقرای محل بدهی...
یک کسی مرده بود روی قبرش پر از موز بود. گفتند: این موزها را به خود مرده می‌دادند، نمی‌مرد. (خنده حضار) حالا که مرده روی قبرش گذاشتند، ما گاهی هم که می‌خواهیم عبادت کنیم یا در مسجد ورد می‌گوییم، به جای جبهه، و گاهی هم ممکن است ضد انقلاب هم حرف بزنیم. گاهی ورد می‌گوییم. گاهی خانقاه می‌رویم. گاهی نمی‌دانم درویش می‌شویم.
علی چه کسی بود؟ به تمام آیات قرآن عمل کرد. ما به چند آیه عمل کردیم؟ کسی دستش را بالا کند بگوید: من به این آیه خوب عمل کردم. البته به یک آیه خوب عمل کردیم. من یکوقت به قرآن نگاه کردم، کدام آیه را خوب عمل کردیم؟ دیدم این آیه «کُلُوا» بخورید.(خنده حضار) این تنها آیه‌ای است که ما به آن خوب عمل می‌کنیم. اما قرآن بعد از «کُلُوا» می‌گوید: «وَ اعْمَلُوا صالِحا» (مؤمنون/51) خوردی، از انرژی‌اش یک عمل صالح. می‌گوییم: نه! دیگر دومی‌اش نه.
یک کسی بچه‌ سیدهای خوشگل را می‌بوسید. گفتند: گناه است. حرام است. گفت: آخر اولاد پیغمبر است. یک سید زشت و کچل آوردند. گفتند: این هم اولاد پیغمبر است. گفت: حالا همه‌ی ثواب‌ها را من بکنم. (خنده حضار) این یکی برای شما.
8- عمل به قرآن و پیروی از سنت پیامبر گرامی اسلام
ما گاهی هم که سراغ امیرالمؤمنین می‌رویم امیرالمؤمنینی که در زیارت امین‌الله است ببینیم چیست؟ «وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِه‏» به تمام کتاب عمل کردی. «وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّه‏» به تمام دستورات پیغمبر عمل کردی. «سنّی» می‌دانید یعنی چه؟ «سُنّی» یعنی کسی که به سنت عمل کند. اول سُنّی امیرالمؤمنین است. «وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّه‏» یعنی به سنت پیغمبر عمل کرده است. اگر ما خواسته باشیم ببینیم سنت پیغمبر چیست باید ببینیم پیغمبر در غدیر خم چه کرده است؟ باید ببینیم پیغمبر برخوردش با امیرالمؤمنین چه بود؟ نسبت به فاطمه چه بود؟ پیغمبر چه گفت؟ بنابراین ما شیعه‌ها سُنّی واقعی هستیم. یعنی چه؟ یعنی به سنّت پیغمبر عمل می‌کنیم. سُنّی یعنی کسی که به... «وَ اتَّبَعْتَ» در زیارت امین‌الله می‌گوییم: یا علی! تو سنّی هستی. «وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّه‏» سنّی واقعی کسی است که هرچه پیغمبر گفت عمل کند.
پیغمبر فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏» (کافی/ج1/ص286) «فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه‏»، آنوقت سوار شتر شویم در جنگ جمل برویم. شمشیر بکشیم در صورت امیرالمؤمنین بعد هم بگوییم: سُنّی، سنت پیغمبر این است؟ سنت پیغمبر شمشیر کشیدن در صورت علی بود؟ یا«مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ» بود؟ هرکس شیعه‌ی واقعی است، سُنّی واقعی است. و هرکس سنّی واقعی است شیعه‌ی واقعی است. مثل اینکه می‌گوییم: هرچه عقل گفت همان را قرآن گفته است و هرچه قرآن گفت همان را... «ما حکم به العقل حکم به الشرع» نمی‌شود یک چیزی را عقل قبول کند، شرع رد کند. و نمی شود یک چیزی را قرآن بگوید، عقل ضد آن را بگوید.
به مناسبت غدیر 89 داریم یک نگاهی به زیارت امین‌الله می‌کنیم. البته فلسفه زیارت را هم به شما بگویم. زیارت یعنی بیعت، زیارت یعنی در برابر آینه ایستادن. برویم مقابل آینه بایستیم ببینیم او چیست و ما چه هستیم؟ تو چه کسی هستی و ما چه کسی هستیم؟ زیارت یعنی مزد رسالت دادن. چون پیغمبر فرمود: من شما را هدایت کردم، مزد من «موّدت فی القربی» است. ما که زیارت اهل بیت می‌رویم، یعنی یا رسول خدا آمدم مزد رسالت را بدهم. «مودت فی القربی» است! زیارت یعنی نگاه در آینه، زیارت یعنی بیعت، زیارت یعنی دادن مزد رسول خدا، زیارت خیلی معنا دارد. و زیارت امام یعنی زیارت امام. زیارت پیغمبر یعنی زیارت پیغمبر، مسجد یعنی زیارت خدا. مسجد یعنی زیارت خدا. ما اگر از کنار یک امامزاده رد شویم یک سلام می‌کنیم. زشت است کسی خانه‌اش نزدیک مسجد باشد پایش را در مسجد نگذارد. می‌گویند: وقت تمام شد.
«وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّة» یا علی! دشمنان تو فهمیدند تو چه کسی هستی؟ گاهی وقت‌ها کسی نمی‌داند روی این فرش آیه‌ی قرآن است پایش را می‌گذارد. گاهی می‌فهمد آیه‌ی قرآن است، مخصوصاً پایش را می‌گذارد. «وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّة» یعنی حجت بر مردم تمام شد. فهمیدند تو چه کسی هستی.
«انَّما» یعنی فقط. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ‏» (مائده/55) «اِنَّما» یعنی فقط ولی شما خدا و رسول است و آن کسی که در رکوع انگشتر را داد. گاهی می‌گویند: چرا اسم علی در قرآن نیست؟ خوب اسم علی نیست، اسم کس دیگر هم نیست. گاهی می‌گویند: خوب فلانی را انتخاب کردیم. خوب انتخاب کنید. آیا همه‌ی کمالات قرآن را در نظر گرفتید؟ بیایید هرچه کمال در قرآن هست، هرچه کمال در قرآن هست را بیاورید. صبر، ایمان، اخلاص، شهامت، شجاعت، نماز، ایثار،... تمام کمالاتی که در قرآن است بیایید بنویسید، بعد ببینیم بین اصحاب پیغمبر چه کسی این کمالات را از امیرالمؤمنین بیشتر دارد؟ اسم علی نیست، اسم کس دیگری هم نیست. تازه اگر اسم علی بود خوب نبود. اگر مثلاً رهبر انقلاب بگوید به فلان شخص رأی بدهید. اینکه خوب نیست. باید بگوید: به کسی رأی بدهید، که دارای اینچنین، اینچنین، اینچنین... یعنی کمالاتی را بگوید که خود مردم بروند او را پیدا کنند. من اگر بگویم: من فلانی را دوست دارم. می‌گویند: خیلی خوب حالا این به هر دلیلی شامش داده، پول بستنی‌اش را داده، لابد حالا... به هر دلیل دوستش دارد. اما اگر بگویم کسی را دوست دارم که 1- نمازش را اول وقت می‌خواند. درسش بهترین است. ادبش نسبت به استاد، نسبت به پدر و مادر، تواضع، اخلاق، بهداشت، کمالات را بگویم خودتان بروید پیدا کنید. ولیّ شما کسی است که در رکوع انگشتر داد. بروید ببینید چه کسی انگشتر داد؟
«وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّة مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَة»، «مَعَ مَا لَکَ» یک کلمه‌ی «لک» اینجا داریم. سه تا «لک» داریم. لطیف است. «لک» یعنی فقط برای تو است. یکجا داریم «نافِلَةً لَک‏» (اسراء/79) یعنی نماز شب فقط بر پیغمبر، بر تو واجب است. بر مردم نماز شب مستحب است. اما این «نافِلَةً لَک» یعنی برای تو واجب است. یکجا داریم اگر یک خانمی آمد به پیغمبر گفت: من می‌خواهم خودم را به تو هبه کنم. این هم می‌گویند جایز است. «خالِصَةً لَک‏» (احزاب/50) یکجا هم در زیارت امین الله داریم که «مَعَ مَا لَکَ»، «مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَة»، ‏منتها نماز شبی که مخصوص پیغمبر است، هرشب پیغمبر نماز شب می‌خواند. اما آیه‌ای که نازل شد اگر خانمی خودش را به پیغمبر بخشید، این خانم برای پیغمبر حلال است. پیغمبر از این آیه استفاده نکرد. بعضی از مفسرین و تاریخ‌دان‌ها گفتند: اصلاً عمل نکرد. یکجا گفتند: یکدفعه پیغمبر عمل کرد. گاهی وقت‌ها عایشه به پیغمبر می‌گفت: خدا دم تو را دارد. هر خانمی خودش را به تو بخشید، برای تو. خوشا به حالت! سلمان رشدی ملعون هم همین را گفته است. گفته: پیغمبر نعوذ بالله دنبال هوس خودش بود. ما می‌گوییم: در تاریخ پیدا کنید. نماز شب را 365 روز می‌خواند. اما این را به قول اکثر یکبار هم عمل نکرد. به قول یک نفر یک مورد عمل کرد. آخر گاهی وقت‌ها می‌گویند: چرا مردم دست مرجع را می‌بوسند پولش می‌دهند. مردم دست کسی را می بوسند پولش می‌دهند که بفهمند کاخ نمی‌سازد. عیاشی نمی‌کند. «مخالفا لهوی» عادل است. مردم به هر آخوندی پول نمی‌دهند. اگر بینند بنده چه ماشینی دارم. چه انگشتری، چه لوستری، عیاشی می‌کنم، مردم پول نمی‌دهند. می‌روند یک آقایی را پیدا می‌کنند که اطمینان داشته باشند قطعاً عادل است. قطعاً هوی و هوس ندارد. هشتاد سال از عمرش گذشته و سابقه‌اش خوب بوده، به او پول می‌دهند. «مَعَ مَا لَکَ» امیرالمؤمنین تو یک چیزهایی داری که هیچ‌کس ندارد. یعنی تو مبهم نبودی. زندگی‌ تو، تاریخ تو، جبهه تو، اخلاص تو شفاف بود. آنهایی که حق تو را خوردند، با علم خوردند. با عنابت تو را زمین‌گیر کردند.
عید غدیر را به همه تبریک می‌گوییم.
خدایا روز به روز بر معرفت ما نسبت به خودت، پیغمبرانت، اوصیائش، پیغمبر اسلام، اهل‌بیتش، قرآن، دین، روز به روز شناخت ما، معرفت ما، مودّت ما، اطاعت ما را بیشتر بفرما.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

--------------------------------------------------------------------------------

«سؤالات مسابقه»

1- کوتاه‌ترین زیارت‌نامه وارده برای همه‌ی امامان، کدام است؟
1) زیارت جامعه
2 ) زیارت امین الله
3) زیارت ناحیه
2- حضرت علی(ع) در کدام جنگ‌ها جانفشانی کرد؟
1) جنگ بدر و اُحُد
2) جنگ خندق و خیبر
3) همه‌ی جنگ‌های صدر اسلام
3- تعبیر «اول مظلوم» در مورد کدام معصوم به کار می‌رود؟
1) امام علی(علیه‌السلام)
2) حضرت زهرا(علیها‌السلام)
3) امام حسین(علیه‌السلام)
4- آیه 274 سوره‌ی بقره بر چه امری تأکید دارد؟
1) انفاق علنی
2) انفاق پنهانی
3) انفاق علنی و پنهانی
5- فلسفه زیارت اهل بیت(علیهم‌السلام) چیست؟
1) تجدید بیعت با آنان
2) اعلام محبت و مودت آنان
3) هر دو مورد


نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( پنج شنبه 89/12/26 :: ساعت 12:17 عصر )
»» امام علی(علیهالسلام) و زیارت امین الله(1)

امام علی(علیه‌السلام) و زیارت امین الله(1)
تاریخ پخش:  27/08/89

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث ما چون پخشش زمانی است که با عید غدیر مناسبت دارد، من هم در این سی سال سی تا غدیر با بیان‌های مختلف گفتم، امسال فکر کردیم چه بگوییم؟ فکر کردیم که یکی از زیارت‌های امیرالمؤمنین به نام زیارت «امین‌الله» را تحلیل کنیم.
ما طبق قرآن معتقد هستیم ائمه‌ی ما زنده هستند، شهید زنده است و به زنده که سلام می‌کنی قرآن می‌گوید: «فَحَیُّوا بِأَحْسَن‏» (نساء/86) او جوابی گرمتر می‌دهد. پس شما هم از همین‌جا یک سلامی به امیرالمؤمنین بدهید. «السلام علیک یا امیرالمؤمنین، السلام علیک یا امین الله فی ارضه» می‌خواهم زیارت امین‌الله را تحلیل کنم. آن مقداری که من اطلاع دارم.
پس موضوع: زیارت امیرالمؤمنین(ع)، زیارت امین‌الله.
1- امیرالمؤمنین،  عنوان مخصوص امام علی(علیه‌السلام)
یک نکته بگویم. بعضی‌ها می‌نویسند: امیرالمؤمنین(ع). در حالی که حدیث داریم اگر کسی بنویسد: (علیه السلام) تا مادامی که این کلمه روی کاغذ است برایش ثواب می‌نویسند. چرا خودمان را محروم می‌کنیم؟ امیرالمؤمنین هم لقبی است که منحصر به شخص حضرت علی است. زیارت امین‌الله هم یک صفحه تقریباً بیشتر نیست و در میان همه‌ی زیارت‌نامه‌ها به قول مجلسی می‌گوید: «اَصَح» یعنی صحیح‌ترین و به قول شیخ عباس قمی در مفاتیح می‌گوید: در نهایت اعتبار است. یعنی خیلی زیارت قوی است.
امتیاز زیارت امین‌الله این است که برای هر امامی هر زمانی می‌شود خواند. یعنی در هر زمان برای هر امام، بهترین زیارت، در عین حال خیلی کوتاه و یک صفحه. و این زیارت خیلی حرف دارد. اولین جمله‌اش این است که می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّه‏»، شما امین خدا هستید. آدم وقتی در مقابل امیرالمؤمنین می‌ایستد، می‌گوید: یا امیرالمؤمنین من در حد یک بزغاله امین نیستم. اگر یک بزغاله به من بدهند بگویند: تقسیم کن، کبابی‌اش را برای خودم برمی‌دارم. یعنی من در تقسیم یک بزغاله امانت ندارم. یک چیزی به من بسپارند، بگویند: این ماشین را بگیر. بتوانیم از این ماشین سوء استفاده کنیم، سوء استفاده می‌کنیم. یک خانه به ما دادند، بگویند: در آن بخواب تا ما دو سه روزی برگردیم، از این خانه‌ی خالی سوء استفاده می‌کنیم. یک موتوری گیر ما بیاید، از آن سوء استفاده می‌کنیم. ولی شما چه؟ امین الله! در وحی امین هستید. در افکار الهی امین هستید. در بیت‌المال امین هستید. در مقام امین هستید. سوء استفاده نمی‌کنید. این قصه‌ی گردنبند را شنیدید. باز هم بشنوید.
2- امین بودن، ویژگی لازم حاکم اسلامی
دختر علی‌بن ابی طالب نزد خزینه‌دار آمد. گفت: عید قربان یا عید فطر است. این گردنبند را به من بده شب عید من گردن کنم. خودم هم ضامن می‌شوم. تو هم ضامن شو که اگر گم شد من ضامن هستم. حضرت دید گردنبند گردن دخترش است. گفت: از کجا آوردی؟ گفت: عاریه کردم ولی ضامن هستم، هم خودم و هم مثلاً خزینه دار. فرمود: همه‌ی زن‌های مدینه یک چنین گردنبندی دارند؟ فرمود: نه! گفت: تو هم برگردان. خزینه‌دار را خواست. گفت: آقا دختر علی است. ضامن است. من که به او نبخشیدم. برای یک ساعت، دو ساعت. فرمود: دختر علی با بقیه فرق نمی‌کند.
یکبار قنبر از بیت‌المال مقداری طلا و نقره آورد. حضرت فرمود: چرا خانه‌ی من آوردی؟ اینها را ببرید و بفروشید و به فقرا بدهید. الله اکبر!
اموالی بود. غذا و گندمی، چیزی بود در ظرف هایی بود، حضرت برای اینکه تقسیم کار بکند، کوفه را به هفت منطقه تقسیم کرده بود. برای هر منطقه یک سرگروه. سرگروه‌ها آمدند. انبار را بر هفت تقسیم کرد. به سرگروه‌ها داد گفت: بروید تقسیم کنید. وقتی می‌خواست برود، دید در یکی از این ظرف‌ها یک قطعه نان است، اضافه. دوباره هفت نفر را خواست. این نان را تقسیم بر هفت کرد. بعد هم دو رکعت نماز خواند. شما نگاه کنید الآن با بیت‌المال چه می‌شود؟ چه می‌شود؟! ما همینطور می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّه‏»، سلام بر تو ای کسی که امین هستی. بله، خوب این را می‌گوییم: رد شویم. امین هستی یعنی چه؟ یک حرفی را می‌زنند، می‌گویند: نگو. صد جا می‌گویی. یک عکسی را از کسی دارد. آبرویش را می‌ریزد. چرا منتشر می‌کنی؟ مگر تو امین نیستی؟ مگر تو امین نیستی؟ اینها مسائل مهمی است که ما باید در امانت یک مقداری دقت کنیم.
صاحب مفاتیح حاج شیخ عباس قمی، کتابی را قرض کرده بود. این وسط که مطالعه می‌کرد از دنیا رفت. شب به خواب پسرش آمد، که من این کتاب را از فلانی گرفتم. یادم رفت یعنی نتوانستم به او بدهم. برو کتابخانه علامت این کتاب این است. مثلاً جلدش چنین و چنان است. با این نشانی‌ها بردار و به صاحبش بده. پسرش گفت: من رفتم کتاب را پیدا کردم. طبق خوابی که از پدرم دیده بودم، داشتم می‌رفتم به او بدهم. لب در خانه پایم پیچ خورد، افتادم و کتاب زخمی شد. یک خرده فوتش کردم و تمیزش کردم و رفتم به صاحبش دادم. دوباره پدرم به خوابم آمد. گفت: کتاب لب در افتاد زخمی شد. برو یا پولش را بده. یا عذرخواهی کن. امین الله! شما امین هستید بر اسرار، بر اموال، بر منصب، جالب این است که آن گردنبند را فرمود: همین امروز! فردا نه! همین امروز برگردان.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرالمؤمنین‏»، که گفتیم امیرالمؤمنین خاص حضرت علی است. «أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏» من یک بحثی دارم. یک صلواتی بفرستید.
3- گذشت از همه چیز در راه خدا
حدود سی رقم گذشت داریم. گذشت از جان، گذشت از مال، گذشت از عنوان، گذشت از فرزند، گذشت از همسر، گذشت از آبرو، گذشت از خواب، از رفاه، از شهوت، گذشت از وطن، از ثروت، گذشت از حمد و ثنا، گذشت از فامیل، گذشت از انتقام، گذشت از شکم، گذشت از سرزنش، گذشت از شکنجه و اذیت، گذشت از دوست، گذشت از دشمن، گذشت از تهمت، گذشت از هیجان‌ها، گذشت از افتخار، گذشت از فتنه‌ها و تفرقه‌ها، اینها را همه نوشتم. گذشت از نفس، گذشت از بلند پروازی و ... تمام اینها هم آیه و حدیث دارد. امیرالمؤمنین از همه چیز گذشت. خودتان می‌دانید. من فقط اشاره می‌کنم.
وقتی به خانه‌ی پیغمبر ریختند، پیغمبر را بکشند، حضرت علی جای او خوابید. یعنی گذشت از جان. حضرت زهرا شهید شد، یعنی گذشت از همسر. بچه‌هایش شهید شدند، گذشت از فرزند. از شکم گذشت، سیر نخورد. از وطن گذشت، هجرت کرد. از دشمن گذشت، آب دهان به او پرت کردند رفت قدم زد که هیجانی نشود. در عمرمان از چه چیزی گذشتیم؟ یک کاغذ بردارید بنویسید، تا به حال از چه گذشته‌اید؟ یکبار شده عصبانی شوید، فحش ندهید؟ آقا غیبت تو را کردند. حلال است. غلط کرده! بابا! او را ببخش. غیبت کرده که کرده دیگر. حالا همین که آمده به شما می‌گوید: غیبت کردم دیگر او را ببخش. گذشت از خواب. ما نماز صبحمان در مساجد خلوت است. از خواب دل نمی‌کنیم. پدر آمد بچه‌اش را صدا زد گفت: بلند شو، آفتاب درآمد. گفت: من خوابم می‌آید. بلکه خورشید دلش بخواهد سحر دربیاید. من می‌خواهم بخوابم. گذشت از خواب. یک شکل را در خیابان می‌بینیم حاضر نیستیم دل بکنیم. همینطور نگاهش می‌کنیم تا در جوی بیافتیم. (خنده حضار) یعنی از یک نگاه نمی‌گذریم. از شکم نمی‌گذریم. غذا خوشمزه باشد می‌خوریم، «حَتَّى إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُوم‏» در عمرمان از چه چیزی گذشتیم؟ «أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏» 
4- دقت در تقسیم بیت المال
حضرت امیر(ع) بیت‌المال را تقسیم می‌کرد. شخصی به نام عاصم یک پیرمردی بود. از کار افتاده بود. عیالوار بود. آمد گفت: آقا خرج من سنگین است. بیت‌المال هم که شما دستتان است. یک چیزی به ما بده. حضرت فرمود: به خدا قسم، این اموال را نه من جان کنده‌ام پیدا کردم و نه به من ارث رسیده است. اینها امانت است و من نگه‌دار آن هستم. نمی‌توانم یک ریال از این پول را به تو بدهم. بعد فرمود: مردم! پیرمرد است، عیالوار است، از کار افتاده است. کمکش کنید. شما کمکش بکنید.
الآن مقام معظم رهبری، افرادی می‌آیند مثلاً خمس به او بدهند. می‌گویند: آقا این خمس سهم امام است. ولی فلانی هم خیلی فقیر است. چنین و چنان است. فرض کنید مثلاً دو میلیون سهم امام برده، آنوقت ناله می‌کند، فلانی فقیر است، فقیر است. چنین و چنان است. می‌گوید: این پول موردش این نیست که تو می‌گویی. اگر فقیر است، مثلاً به کمیته‌ی امداد معرفی‌اش می‌کند. به یکجایی و می‌گوید: از آنجا به او بدهید. این پول را نمی‌توانم به شما بدهم.
امیرالمؤمنین فرمود: مردم! این پیرمرد است و از کار افتاده است. فقیر است. کمکش بکنید اما من نمی‌توانم از این کمک کنم. اگر گفتند: شکر وقف عاشورا است. شما تاسوعا حق نداری شربت بدهی. احتیاطش این است. اگر پول دادیم به یک جایی که مثلاً فیزیک بخوانیم. استاد شیمی نمی‌تواند این را بگیرد. پول دادیم برای اینکه لیسانس شویم. می‌شود با این پول مثلاً کار دیگری کرد؟ من پول دادم برای این کار. مُهر این مسجد را در مسجد دیگری نماز بخوانی باطل است. خودکار بانک ملی را بانک صادرات ببری، تخلف اداری حساب می‌شود. هرچیزی همان که گفتم. حالا یا حق، یا باطل.
یک کسی در مشهد وقف کرده که روز تولد امام حسین، انواع میوه‌هایی که پیدا می‌شود بخرید، به پولدارترین آدم‌های مشهد بدهید بخورند. حالا گاهی هم تابستان، مشهد... 20 رقم میوه! می‌گوید: باید بیست رقم را بخرید، بعد هم نگاه کنید در مشهد پولدارترین آدم‌ها چه کسانی هستند؟ نوشتند به حضرت امام که بابا یک چنین وقفی است. فرمود: هرطور وقف کرده، همانطور عمل کنید. این لابد یک چیزی در ذهنش بوده می‌خواسته پولدارها هم به اسم امام حسین یک شکمی از عزا دربیاورند. نیتش این بوده. نمی‌شود گفت: بابا حالا اینجا دارد، به کس دیگری بدهیم.
«أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏» جهاد کردی. در جنگ احد قهرمان، در جنگ بدر قهرمان. در جنگ احزاب قهرمان. در جنگ خیبر قهرمان. در جنگ حنین قهرمان. در جنگ ذات الثلاثه، در جنگ با یهودیان بنی نظیر، بنی مصطلق، در جنگ جمل، صفین، نهروان، اینها را بخواهیم یکی یکی بگوییم شاید حوصله‌ی شما نرسد. در همه‌ی جبهه‌ها نفر اول. «أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه‏».
5- صبر و پایداری امام علی(علیه‌السلام) در مشکلات
«وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِه‏» به قرآن عمل کردی. اگر بحث ایمان بود، اول کسی هستی که ایمان آوردی. اگر بحث هجرت بود، هجرت کردی. اگر اذیت بود. صبر کردی. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ» (بقره/155) حضرت علی(ع) امیرالمؤمنین فرمود: 25 سال صبر کردم، مثل کسی که تیغ در چشمش و استخوان در گلویش است. مظلوم‌ترین فرد هستی حضرت علی است. «أَوَّلُ مَظْلُوم‏» ببین مردم دو تا شاهد داشته باشند، در دادگستری حقشان را می‌گیرند. حضرت امیر تقریباً صد هزار تا شاهد در غدیر خم داشت و نتوانست حقش را بگیرد. کسی با دو شاهد حقش را می‌گیرد. با صد هزار شاهد نتوانست حقش را بگیرد. آخر یک قهرمان، قهرمان عرب و عجم، در خانه نشسته مثلاً زنش کتک می‌خورد. آنوقت باید همینطور نگاه کند. آن هم چه زنی! زن حامله! دختر پیغمبر! روبروی علی و روبروی بچه‌ها! خیلی سخت است. خیلی سخت است.در همه‌ی چیزها، در ایثار، اخلاص، قضاوت، نماز، کمک به فقرا، امری در قرآن نیست مگر اینکه امیرالمؤمنین به آن عمل کرد. حتی یک آیه‌هایی هست، روی کره‌ی زمین فقط خود علی به آن عمل کرده است. نه قبل از حضرت امیر کسی به آن عمل کرد، نه بعد از حضرت امیر.
می‌آمدند تنگ گوش پیامبر، تنگ گوشی نجوا می‌کردند. پچ پچ می‌کردند. این می‌رفت، او می‌رفت، این می‌آمد. پیغمبر خسته شد. «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/4) آیه نازل شد هرکس می‌خواهد با پیغمبر خصوصی ملاقات کند، یک درهم صدقه بدهد. تا دیدند پولی شد و بلیطی شد، فرار کردند. گفتند: غرض عرض سلام بود. بعضی‌ها هستند آخوند مفت می‌بینند می‌گویند: استخاره کن. (خنده حضار) خوب پیغمبر مفت است، تنگ گوشی! تا آیه نازل شد هرکس می‌خواهد در گوشی با پیغمبر صحبت کند، صدقه بدهد. تا دیدند پولی شد فرار کردند. حضرت امیر هر وقت سؤال داشت می‌رفت یک درهم می‌داد، یک سؤال می‌کرد. دومرتبه یک سؤال دیگر پیش می‌آمد باز می‌رفت یک درهم می‌داد. چند بار مرتب درهم داد، آیه نازل شد، که آن حکم فسخ شد. من می‌خواستم امتحان کنم. ببینم شما عاشق علم هستید؟ یا عاشق علم نیستید. فقط یکنفر بود که پول داد و درس خواند. البته حالا دانشگاه آزاد هم هست. دانشگاه پیام... آن هم پول می‌گیرد؟ دیگر غیر انتفاعی... الآن که دیگر خیلی جاها پولی شده است. تنها آیه‌ای که، آیه نازل شده «أَ أَشْفَقْتُمْ» ترسیدید! «أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقات‏» (مجادله/13) ترسیدید که وقتی می‌خواهید با پیغمبر نجوا کنید شکم یک فقیری را هم سیر کنید.        
6- رسیدگی به محرومان به صورت ناشناس
«وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِه‏» یا علی، به همه‌ی دستورات قرآن عمل کردی. «یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهار» (بقره/274) جالب هم این است که حضرت علی صورتش را می‌پوشاند و فقط چشم‌هایش بیرون بود. که مردم شکمشان سیر شود و بله قربانگو هم بار نیایند. آخر گاهی وقت‌ها آدم یک کمکی می‌کند و بعد هم اسمش را می‌نویسد. که اینجانب محسن قرائتی این سطل زباله را وقف این خیابان کرد. بر پدر و مادر کسی که ته سیگار بیاندازد لعنت! (خنده حضار) هم اسمش را می‌نویسد، هم به همه مردم فحش می‌دهد. چه خبر است؟ یک سطل زباله وقف این خیابان کرده است. خوبی‌اش این است که اگر وقف می‌کنیم ننویسیم. اگر ننویسیم می‌ماند. بنویسیم پاک می‌شود. بنویسیم پاک می‌شود.
یک مسابقه‌ی قرآنی بود. یک تاجری جوایزش را داد. گفتند: اجازه می‌دهید در روزنامه بنویسیم؟ گفت: شما بنویسید خدا پاک خواهد کرد.
ما یک وقتی دیدیم جمکران دانشجوها و دبیرستانی‌ها، نسل نو جمکران می آیند و هوای قم داغ و آب قم شور و ... از جمکران خاطره‌ی خوشی در ذهن بچه‌ها نمی‌ماند. فکر کردیم یک سالن بسازیم، کنار مسجد جمکران که اینهایی که از راه دور می‌آیند در این سالن یک آبی به صورتشان بریزند. یک چای، شربتی بخورند. یک خرده مثل سر حمام آماده شوند و بعد در حمام بروند. یک سالن بسازیم. شخصی آمد، شش، هفت میلیارد تومان خرج کرد. یک جایی ساخت که حدود هشتصد تا دانشجو جا دارد. الآن بهترین ساختمان، یا از بهترین ساختمان‌های استان قم آنجاست. در این چند ماه بالای صد هزار دانشجو آمده و رفته است. و بانی هم خودش را به ما معرفی نکرد. با اینکه مؤسس این حرکت من بودم. با اینکه من مؤسس بودم، به آن رابط گفته بود من راضی نیستم قرائتی بداند من چه کسی هستم. هفت میلیون تومان برای امام زمان(ع) خرج کرد. نه خمس، نه سهم امام، نه پول دولت. هفت میلیون... میلیارد... گفتم میلیون؟ هفت میلیارد. هفت میلیارد خرج کرد و اسمش را به من نگفت. و آدم‌هایی هستند که اگر اسمشان را نگویی ناراحت می‌شوند. من دو تا آدم سراغ دارم. یک آدم سراغ دارم که بیست سال است به من کمک می‌کند. هروقت وقت داشت. گاهی هم نمی‌تواند کمک کند. اگر وقت داشته باشد، مثلاً به او می‌گویم یک چنین بحثی دارم کمک می‌کند. یکبار من اسمش را در تلویزیون بردم، شب تا صبح از غصه خوابش نبرد. گفتم: فلانی به من کمک کرده است. آدم هم هست یک حدیث در مکه به من گفت؛ من در تلویزیون گفتم، گفتم: یکی از آقایان در مکه گفت. گفت: چرا نگفتی آن آقا که بود؟ باید بگویی من بودم. یعنی آدم هست که اگر یک حدیث بگوید، توقع دارد تمام ایران اسمش را بشنوند. آدم هم هست بیست سال کار می‌کند، و می‌گوید: نمی‌خواهم.
حالا حضرت عباسی اگر به ما مدرک ندهند، درس می‌خوانیم؟ بگویند: استاد استاد است. شما هم شاگرد هستی. درستان را بخوانید. اما مدرک نیست. ما گاهی هم که سراغ قرآن می‌آییم برای پایان نامه است. من خیلی ناراحت می‌شوم از بعضی از دوستان. می‌آیند می‌گویند: حاج آقا! ما می‌خواهیم یک پایان نامه برای فوق لیسانس و دکترا بنویسیم. یک موضوع قرآنی بگو تحقیق کنیم. نگاهش می‌کنم می‌گویم: در عمرت سراغ قرآن نیامدی. حالا هم که آمدی برای خودت آمدی. برای پایان نامه‌ات آمدی. کار نداری که خالق چه گفته است. وظیفه‌ات چیست؟ نمی‌خواهی با نور قرآن منوّر شوی؟ نمی‌خواهی با قرآن هدایت شوی. «ذلِکَ الْکِتابُ... هُدى لِلْمُتَّقین‏» (بقره/2) گفته: «هُدی» شما «ذلک الکتاب» پایان نامه‌ات! دیگر «هُدی» نیست. برای هدایت، برای نور نیامدی. ما خط را گم کردیم. و روز به روز هم بر گمشده‌ها اضافه می‌شود. بدون پول کار نمی‌کنیم. مثل بعضی از مرده‌شورهای قدیم. که اگر مرده چاق است، کیلویی می‌شویند. اگر بلند است متری می‌شویند. بچه را عددی می‌شویند. اگر پایان نامه و مدرک بود درس می‌خوانیم. نبود، درس نمی‌خوانیم.
حضرت امیر تمام عمرش خالص بوده است. شما اگر می‌خواهی حضرت علی را بشناسید، حالا به مناسبت عید غدیر بد نیست، برای علی شناسی امیرالمؤمنین را بشناسیم. شب‌ها هزار رکعت نماز با توجه می‌خواند. در عمرمان یک رکعت نماز با توجه می‌توانیم بخوانیم؟ یعنی او هفتاد سال، شما یک رکعت نماز با توجه بخوان. هر شبی هزار رکعت. این فقط نمازش. حالا شجاعت و اخلاص و ایثار و همه‌ی کمالاتش را کنار بگذار. فقط نماز علی، نماز ما. ما یک میلیاردم او فقط در نماز هستیم؟! «وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّهِ»
7- پیروی از امام علی(علیه‌السلام) و ولایت آن حضرت
چون آدم وقتی کسی را دوست داشته باشد دنبالش می‌رود. ولایت علی هم در خانقا‌ه نیست. در ذکر و ورد نیست. آخر بعضی‌ها می‌گویند: شیعه علی هستیم اما در خانقاه و مسجد و ذکر و ورد و علی جویم، علی پویم، علی مولای درویشان، ببین حضرت علی در جبهه بود. بلند شو برو جبهه! حضرت علی در مسجد بود. در باغ کشاورزی می‌کرد. باز ما اگر هم به کسی بگوییم: علی،آن علی که علی بود، برای ما ترسیم نمی‌کند. خیلی چیزها عوض شده است. خادم مسجد می‌دانی چه کسانی بودند؟ در قرآن می‌گوید: خادم مسجد چهار نفر بودند. ابراهیم و اسماعیل و زکریا و مریم. الآن شما به نقاش‌ها بگو: عکس یک خادم را بکش. چه چیزی برایت می‌کشد؟ یک پیرمردی که از کار افتاده است. پیر است، سیگاری است، مریض است، وارفته است. شکل یک آدم ضعیف. شما به هر نقاشی بگو عکس یک خادم را بکش، خیلی از اینهایی که بلند می‌شوند یک پالتو مشکی می‌پوشند خادم افتخاری امام رضا(ع) می‌شوند. ماهی یکبار هم شیفت می روند. خوب کار خوبی است. من نمی‌گویم کار بدی است. اما این آقایی که افتخاری خادم امام رضا می‌شود، امام رضا به شما نیاز ندارد. مثل لوله‌کشی کنار اقیانوس اطلس است. آنجا پر از آب است. لوله‌کشی نمی‌خواهد. شما اگر همین لباسی که پوشیدی بپوشی، یک جاروبرقی دست بگیری، بگویند: آقای وزیر، معاون وزیر، فلان تاجر، دارد با جاروبرقی مسجد محله را جارو می‌کند. اگر شما این کار را کنی مسجد محله پر از آدم می‌شود. این پولی که برای هواپیما می‌دهی بروی مشهد برای شیفت، به فقرای محل بدهی...
یک کسی مرده بود روی قبرش پر از موز بود. گفتند: این موزها را به خود مرده می‌دادند، نمی‌مرد. (خنده حضار) حالا که مرده روی قبرش گذاشتند، ما گاهی هم که می‌خواهیم عبادت کنیم یا در مسجد ورد می‌گوییم، به جای جبهه، و گاهی هم ممکن است ضد انقلاب هم حرف بزنیم. گاهی ورد می‌گوییم. گاهی خانقاه می‌رویم. گاهی نمی‌دانم درویش می‌شویم.
علی چه کسی بود؟ به تمام آیات قرآن عمل کرد. ما به چند آیه عمل کردیم؟ کسی دستش را بالا کند بگوید: من به این آیه خوب عمل کردم. البته به یک آیه خوب عمل کردیم. من یکوقت به قرآن نگاه کردم، کدام آیه را خوب عمل کردیم؟ دیدم این آیه «کُلُوا» بخورید.(خنده حضار) این تنها آیه‌ای است که ما به آن خوب عمل می‌کنیم. اما قرآن بعد از «کُلُوا» می‌گوید: «وَ اعْمَلُوا صالِحا» (مؤمنون/51) خوردی، از انرژی‌اش یک عمل صالح. می‌گوییم: نه! دیگر دومی‌اش نه.
یک کسی بچه‌ سیدهای خوشگل را می‌بوسید. گفتند: گناه است. حرام است. گفت: آخر اولاد پیغمبر است. یک سید زشت و کچل آوردند. گفتند: این هم اولاد پیغمبر است. گفت: حالا همه‌ی ثواب‌ها را من بکنم. (خنده حضار) این یکی برای شما.
8- عمل به قرآن و پیروی از سنت پیامبر گرامی اسلام
ما گاهی هم که سراغ امیرالمؤمنین می‌رویم امیرالمؤمنینی که در زیارت امین‌الله است ببینیم چیست؟ «وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِه‏» به تمام کتاب عمل کردی. «وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّه‏» به تمام دستورات پیغمبر عمل کردی. «سنّی» می‌دانید یعنی چه؟ «سُنّی» یعنی کسی که به سنت عمل کند. اول سُنّی امیرالمؤمنین است. «وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّه‏» یعنی به سنت پیغمبر عمل کرده است. اگر ما خواسته باشیم ببینیم سنت پیغمبر چیست باید ببینیم پیغمبر در غدیر خم چه کرده است؟ باید ببینیم پیغمبر برخوردش با امیرالمؤمنین چه بود؟ نسبت به فاطمه چه بود؟ پیغمبر چه گفت؟ بنابراین ما شیعه‌ها سُنّی واقعی هستیم. یعنی چه؟ یعنی به سنّت پیغمبر عمل می‌کنیم. سُنّی یعنی کسی که به... «وَ اتَّبَعْتَ» در زیارت امین‌الله می‌گوییم: یا علی! تو سنّی هستی. «وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّه‏» سنّی واقعی کسی است که هرچه پیغمبر گفت عمل کند.
پیغمبر فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏» (کافی/ج1/ص286) «فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه‏»، آنوقت سوار شتر شویم در جنگ جمل برویم. شمشیر بکشیم در صورت امیرالمؤمنین بعد هم بگوییم: سُنّی، سنت پیغمبر این است؟ سنت پیغمبر شمشیر کشیدن در صورت علی بود؟ یا«مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ» بود؟ هرکس شیعه‌ی واقعی است، سُنّی واقعی است. و هرکس سنّی واقعی است شیعه‌ی واقعی است. مثل اینکه می‌گوییم: هرچه عقل گفت همان را قرآن گفته است و هرچه قرآن گفت همان را... «ما حکم به العقل حکم به الشرع» نمی‌شود یک چیزی را عقل قبول کند، شرع رد کند. و نمی شود یک چیزی را قرآن بگوید، عقل ضد آن را بگوید.
به مناسبت غدیر 89 داریم یک نگاهی به زیارت امین‌الله می‌کنیم. البته فلسفه زیارت را هم به شما بگویم. زیارت یعنی بیعت، زیارت یعنی در برابر آینه ایستادن. برویم مقابل آینه بایستیم ببینیم او چیست و ما چه هستیم؟ تو چه کسی هستی و ما چه کسی هستیم؟ زیارت یعنی مزد رسالت دادن. چون پیغمبر فرمود: من شما را هدایت کردم، مزد من «موّدت فی القربی» است. ما که زیارت اهل بیت می‌رویم، یعنی یا رسول خدا آمدم مزد رسالت را بدهم. «مودت فی القربی» است! زیارت یعنی نگاه در آینه، زیارت یعنی بیعت، زیارت یعنی دادن مزد رسول خدا، زیارت خیلی معنا دارد. و زیارت امام یعنی زیارت امام. زیارت پیغمبر یعنی زیارت پیغمبر، مسجد یعنی زیارت خدا. مسجد یعنی زیارت خدا. ما اگر از کنار یک امامزاده رد شویم یک سلام می‌کنیم. زشت است کسی خانه‌اش نزدیک مسجد باشد پایش را در مسجد نگذارد. می‌گویند: وقت تمام شد.
«وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّة» یا علی! دشمنان تو فهمیدند تو چه کسی هستی؟ گاهی وقت‌ها کسی نمی‌داند روی این فرش آیه‌ی قرآن است پایش را می‌گذارد. گاهی می‌فهمد آیه‌ی قرآن است، مخصوصاً پایش را می‌گذارد. «وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّة» یعنی حجت بر مردم تمام شد. فهمیدند تو چه کسی هستی.
«انَّما» یعنی فقط. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ‏» (مائده/55) «اِنَّما» یعنی فقط ولی شما خدا و رسول است و آن کسی که در رکوع انگشتر را داد. گاهی می‌گویند: چرا اسم علی در قرآن نیست؟ خوب اسم علی نیست، اسم کس دیگر هم نیست. گاهی می‌گویند: خوب فلانی را انتخاب کردیم. خوب انتخاب کنید. آیا همه‌ی کمالات قرآن را در نظر گرفتید؟ بیایید هرچه کمال در قرآن هست، هرچه کمال در قرآن هست را بیاورید. صبر، ایمان، اخلاص، شهامت، شجاعت، نماز، ایثار،... تمام کمالاتی که در قرآن است بیایید بنویسید، بعد ببینیم بین اصحاب پیغمبر چه کسی این کمالات را از امیرالمؤمنین بیشتر دارد؟ اسم علی نیست، اسم کس دیگری هم نیست. تازه اگر اسم علی بود خوب نبود. اگر مثلاً رهبر انقلاب بگوید به فلان شخص رأی بدهید. اینکه خوب نیست. باید بگوید: به کسی رأی بدهید، که دارای اینچنین، اینچنین، اینچنین... یعنی کمالاتی را بگوید که خود مردم بروند او را پیدا کنند. من اگر بگویم: من فلانی را دوست دارم. می‌گویند: خیلی خوب حالا این به هر دلیلی شامش داده، پول بستنی‌اش را داده، لابد حالا... به هر دلیل دوستش دارد. اما اگر بگویم کسی را دوست دارم که 1- نمازش را اول وقت می‌خواند. درسش بهترین است. ادبش نسبت به استاد، نسبت به پدر و مادر، تواضع، اخلاق، بهداشت، کمالات را بگویم خودتان بروید پیدا کنید. ولیّ شما کسی است که در رکوع انگشتر داد. بروید ببینید چه کسی انگشتر داد؟
«وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّة مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَة»، «مَعَ مَا لَکَ» یک کلمه‌ی «لک» اینجا داریم. سه تا «لک» داریم. لطیف است. «لک» یعنی فقط برای تو است. یکجا داریم «نافِلَةً لَک‏» (اسراء/79) یعنی نماز شب فقط بر پیغمبر، بر تو واجب است. بر مردم نماز شب مستحب است. اما این «نافِلَةً لَک» یعنی برای تو واجب است. یکجا داریم اگر یک خانمی آمد به پیغمبر گفت: من می‌خواهم خودم را به تو هبه کنم. این هم می‌گویند جایز است. «خالِصَةً لَک‏» (احزاب/50) یکجا هم در زیارت امین الله داریم که «مَعَ مَا لَکَ»، «مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَة»، ‏منتها نماز شبی که مخصوص پیغمبر است، هرشب پیغمبر نماز شب می‌خواند. اما آیه‌ای که نازل شد اگر خانمی خودش را به پیغمبر بخشید، این خانم برای پیغمبر حلال است. پیغمبر از این آیه استفاده نکرد. بعضی از مفسرین و تاریخ‌دان‌ها گفتند: اصلاً عمل نکرد. یکجا گفتند: یکدفعه پیغمبر عمل کرد. گاهی وقت‌ها عایشه به پیغمبر می‌گفت: خدا دم تو را دارد. هر خانمی خودش را به تو بخشید، برای تو. خوشا به حالت! سلمان رشدی ملعون هم همین را گفته است. گفته: پیغمبر نعوذ بالله دنبال هوس خودش بود. ما می‌گوییم: در تاریخ پیدا کنید. نماز شب را 365 روز می‌خواند. اما این را به قول اکثر یکبار هم عمل نکرد. به قول یک نفر یک مورد عمل کرد. آخر گاهی وقت‌ها می‌گویند: چرا مردم دست مرجع را می‌بوسند پولش می‌دهند. مردم دست کسی را می بوسند پولش می‌دهند که بفهمند کاخ نمی‌سازد. عیاشی نمی‌کند. «مخالفا لهوی» عادل است. مردم به هر آخوندی پول نمی‌دهند. اگر بینند بنده چه ماشینی دارم. چه انگشتری، چه لوستری، عیاشی می‌کنم، مردم پول نمی‌دهند. می‌روند یک آقایی را پیدا می‌کنند که اطمینان داشته باشند قطعاً عادل است. قطعاً هوی و هوس ندارد. هشتاد سال از عمرش گذشته و سابقه‌اش خوب بوده، به او پول می‌دهند. «مَعَ مَا لَکَ» امیرالمؤمنین تو یک چیزهایی داری که هیچ‌کس ندارد. یعنی تو مبهم نبودی. زندگی‌ تو، تاریخ تو، جبهه تو، اخلاص تو شفاف بود. آنهایی که حق تو را خوردند، با علم خوردند. با عنابت تو را زمین‌گیر کردند.
عید غدیر را به همه تبریک می‌گوییم.
خدایا روز به روز بر معرفت ما نسبت به خودت، پیغمبرانت، اوصیائش، پیغمبر اسلام، اهل‌بیتش، قرآن، دین، روز به روز شناخت ما، معرفت ما، مودّت ما، اطاعت ما را بیشتر بفرما.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

--------------------------------------------------------------------------------

«سؤالات مسابقه»

1- کوتاه‌ترین زیارت‌نامه وارده برای همه‌ی امامان، کدام است؟
1) زیارت جامعه
2 ) زیارت امین الله
3) زیارت ناحیه
2- حضرت علی(ع) در کدام جنگ‌ها جانفشانی کرد؟
1) جنگ بدر و اُحُد
2) جنگ خندق و خیبر
3) همه‌ی جنگ‌های صدر اسلام
3- تعبیر «اول مظلوم» در مورد کدام معصوم به کار می‌رود؟
1) امام علی(علیه‌السلام)
2) حضرت زهرا(علیها‌السلام)
3) امام حسین(علیه‌السلام)
4- آیه 274 سوره‌ی بقره بر چه امری تأکید دارد؟
1) انفاق علنی
2) انفاق پنهانی
3) انفاق علنی و پنهانی
5- فلسفه زیارت اهل بیت(علیهم‌السلام) چیست؟
1) تجدید بیعت با آنان
2) اعلام محبت و مودت آنان
3) هر دو مورد


نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( پنج شنبه 89/12/26 :: ساعت 12:17 عصر )
»» دشمن شناسی و استکبار ستیزی (2)

دشمن شناسی و استکبار ستیزی (2)
تاریخ پخش:  20/08/89

بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحثی را به مناسبت 13 آبان شروع کردیم. آشنایی با طرح‌های دشمن، ولی چون وقت حدود نیم ساعت است، تمام نشد و خیلی از حرف‌ها ماند. آن مقداری که مانده است، این را می‌گوییم. ما دشمن داریم. دشمن ما هم بیکار نیست. دشمنِ پوست و گوشت ما هم نیست. دشمن مغز ما است. یعنی اگر ما فکرمان را کنار بگذاریم آنها با ما هیچ مشکلی ندارند. مشکل این است که فکر ما را قبول ندارند.
در اسرائیل یک جلسه‌ای بود که چه کنیم با ایران و شیعه، هرچه مخ بود دعوت کرده بودند. چند شبانه‌روز فکر کردند. گفتند: ما حریف ایران نمی‌شویم چون در این ساختمان ایران سه تا میله آهنی قوی است، ما نمی‌توانیم این را منفجر کنیم. 1- ایران یک عاشورا دارد. رهبرش امام حسین است. امام حسین تکه تکه شد اما زیر بار زور نرفت. الگوی ایرانی‌ها عاشورا است. 2- ایران یک انتظار دارد، که می‌گوید: من هیچ حکومتی را جز حکومت حضرت مهدی به رسمیت نمی‌شناسم. اگر یک حکومتی رنگ حکومت مهدوی داشت، به همان مقدار که رنگ دارد قبولش دارم.
اصل برای من حکومت اولیای خداست و حضرت مهدی. دنیا باید پر از عدالت شود. این انتظار یعنی چه؟ یعنی هیچ کدام از شما را قبول ندارم. اگر یک کسی نگاهش به در است منتظر کسی است ولی هرکس می‌آید می‌رود نگاهش می‌کند رویش را برمی‌گرداند، پیداست ما منتظر اینها نیستیم. نگاه ما به کس دیگری است.
1- عاشورا، انتظار و مرجعیت، عوامل حفظ تشیع
یک انتظار دارند. یک عاشورا دارند. یکی هم مرجعیت دارند.خوب که تبلیغ کردیم یک مرتبه فتوای یک مرجع می‌گوید: تنباکو حرام! میرزای شیرازی. وقتی می‌گوید: حرام، دیگر از کنار ناصرالدین شاه هم قلیان را برمی‌دارند. می‌گوید: چرا برمی‌دارید؟ می‌گوید: آقا گفته: تنباکو حرام است. این مرجع است. مرجع تقلید هم دولتی نیست. وابسته به کسی نیست. اینطور هم نیست که پولش بدهیم، رشوه بدهیم، از او امضاء بگیریم. مرجع تقلید اینها باید اعلم باشد. یعنی باسوادترین مجتهد، و عادل‌ترین و بی‌هوس‌ ترین. ایرانی‌ها دستشان را در دست مرجع گذاشتند. تا مرجعیت و انتظار و عاشورا دارند، این سه تا قدرت، کار ما را مشکل می‌کند. جای دیگر را پول می‌دهی از او امضاء می‌گیری. یک جایی را بمباران می‌کنیم، او را می‌ترسانیم و از او امضاء می‌گیریم. همه با یک تشر ماست‌ها را کیسه می‌کنند. ولی اینها را چه کنیم؟
شما یادتان نمی‌آید، من یادم هست. امام فرمود: اگر خمینی... این عبارت امام را حفظ هستم. اگر خمینی تنها هم بماند، زیر بار آمریکا نمی‌رود. این را چه کنیم؟ با این چه کنیم؟
طرح‌هایی که دشمن دارد، ده، پانزده مورد را آن جلسه گفتم. ده، پانزده موردش را هم در این جلسه می‌گویم.
طرح‌های تبلیغاتی؛ تهمت می‌زند. بد نیست از قرآن بخوانم. کلمات قرآن را که می‌خوانم دقت کنید. خیلی کلمات قرآن با کلمات فارسی شبیه هم است. مثلاً «یُخْرِجَکُمْ» می‌دانید یعنی چه؟ شما را خارج می‌کنیم. «مِنْ أَرْضِکُم‏» (اعراف/110) فرعون می‌گفت: این موسی و هارون که آمده، می‌خواهد زمین‌های شما را بگیرد. من چه کار به زمین دارم؟ چون فرعون می‌گفت: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى»‏ (نازعات/24) من ربّ شما هستم. موسی گفت:تو رب هستی؟! اصلاً آدمی که از ترس پشه در پشه‌بند می‌رود، این خدا می‌شود؟ «رب‌العالمین» این است؟ آنوقت فرعون وقتی جا خورد، گفت: این موسی و هارون می‌گوید، این عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. «یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُم‏» می‌خواهد زمین‌های شما را بگیرد. جای دیگر می‌گفتند: «یُریدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُم‏» (مؤمنون/24) می‌خواهد برتری بر شما داشته باشد. جای دیگر قرآن می‌گوید: «یُبَدِّلَ دینَکُم‏» (غافر/26) این موسی و هارون آمده دین شما را تبدیل کند.
پس این را بنویسم. باز ممکن است افرادی باشند دوست داشته باشند پای تلویزیون بنویسند. طرح‌های دشمن، موضوع: دشمن شناسی، طرح‌ها:
1- تهمت؛
2- سوء استفاده دشمن از القاب دروغین
2- القاب؛ گاهی با یک القاب، دموکراسی، دموکراسی همان چیزی است که می‌گوییم: «وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَیْنَهُم‏» (شوری/38) با کلمه‌ی دموکراسی، با کلمه‌ی «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون‏» (بقره/11) ما می‌خواهیم اصلاح کنیم. گاهی وقت‌ها کلمه حق است. در مقابل امیرالمؤمنین در این مختارنامه هم شب‌ها نشان می‌دهد. یک مرتبه شعار دادند، گفتند که: «لا حکم الا لله»! «لا حکم الا لله» یعنی نه علی، نه معاویه، فقط خدا! حضرت فرمود: بله، «کَلِمَةُ حَقٍ»! حرف درستی است اما «یراد به الباطل» گاهی وقت‌ها آدم یک کلمه‌ی حقی را می‌گوید: اما هدفش باطل است. مثل اینکه من دارم سخنرانی می‌کنم، شما می‌گویی: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» خوب صلوات می‌فرستی اما می‌خواهی منبر مرا خراب کنی. گاهی ممکن است آدم  الله اکبر بگوید. سبحان الله بگوید. قرآن بخواند.
امام زین‌العابدین در مسجد شام چنان سخنرانی کرد که یزید هم نشسته بود اِ... رفته روی منبر رژیم بنی امیه را دارد هوا می‌کند. چه کند؟ از منبر پایین بکشد؟ بدتر می‌شود. گفت: مؤذن بلند شو اذان بگو. او بلند شد گفت: الله اکبر! می‌خواست با الله اکبر جلوی سخنرانی امام سجاد را بگیرد. مذهب علیه مذهب، چشمانتان را باز کنید. معاویه قرآن سر نیزه کرد که مردم بگویند: نه دیگر قرآن سر نیزه کرده معلوم می‌شود اینها مسلمان هستند، ما باید گوش بدهیم.
منافقین در مدینه مسجد‌ ضرار ساختند. پیغمبر فرمود: مسجدشان را خراب کن. اینها یک مسجد ساختند تا بروند در قالب مسجد حرف‌هایشان را بزنند. این خانه تیمی است. این جاسوس‌خانه است. اسمش را مسجد می‌گذارند.
حتی به اسم ورزش. برادران یوسف وقتی می‌خواستند یوسف را از بابا بگیرند گفتند: چه کنیم که یوسف را بابا به ما تحویل بدهد؟ گفتند: به او بگوییم: یک نوجوان است. نوجوان می‌خواهد ورزش کند. آیه‌ی ورزش «أَرْسِلْه‏» آیه‌ی قرآن است. «أَرْسِلْهُ مَعَنا» (یوسف/12) «مَعَنا» را می‌دانید یعنی چه؟ او را بفرست با ما برویم. «یَرْتَع‏» مراتع برویم. برویم بچریم. «وَ یَلْعَب‏» یک خرده بازی کند. لهو ولعب! این آیه‌ی قرآن است. یوسف را بفرست با ما بیرون برویم، «یَرْتَعْ وَ یَلْعَب‏» هم برویم تاب بخوریم، هم ورزش کنیم. یعنی نگفتند: بابا یوسف را به ما بده او را در چاه بیاندازیم. خوب نمی‌دهد. باید با یک القاب، لقب چه؟ لقب نیاز به قدم زدن هست. نیاز به ورزش هست. «أَرْسِلْهُ مَعَنا» ما باشیم. گفتند: «إِنَّا لَهُ...» اینهایی که می‌خوانم آیه‌ی قرآن است. «إِنَّا لَهُ لَناصِحُون‏‏» (یوسف/11) ما ناصح، نصیحت، ما خیرخواه او هستیم. «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (یوسف/12) ما یوسف را حفظ می‌کنیم. ببینید نصیحت یعنی خیرخواهی، ما خیرخواه او هستیم. ما محافظ او هستیم. ما باشیم. نوجوان است. نوجوان نیاز به قدم‌ زدن دارد. نوجوان نیاز به ورزش دارد. با القاب خوب، با القاب خوب.
چقدر برای شیرهای خشک تبلیغ کردند؟ مادرها دائم شیر خشک به بچه‌ها دادند. حالا چند سال است در ایران کنگره می‌گیرند، حالا هم کنگره بین‌المللی شده است. چند تا از این کنگره‌ها را هم من رفتم و سخنرانی کردم که فهمیدند شیر خشک چه ضررهایی دارد و ما متوجه نبودیم. آنچه اسلام می‌گوید، خدا مرا ساخته است. او که مرا ساخته است می‌داند بهترین غذا برای من چیست؟ بهترین غذای مرا در سینه‌ی مادر قرار داده است. آنوقت ما شیر مادر را حذف می‌کنیم، شیر خشک می‌دهیم. بعد از ده‌ها سال حالا دکترها جمع می‌شوند، ای وای به ما! کلاه سرمان رفت. القاب!
کلمات چند پهلو؛ گاهی وقت‌ها یک کسانی کلمات چند پهلو می‌گویند. قرآن می‌فرماید که: «فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَه‏» (آل عمران/7) کلمات متشابه می‌گویند.
زمان شاه سرباز که می‌گرفتند، بعضی‌ها که بچه‌دار می‌شدند، می‌ترسیدند. فکر بیست سال دیگر را می‌کردند، می‌گفتند: بیست سال دیگر این را خواهند گرفت. می‌خواستند از سربازی فرار کنند. اسمش را عزت می‌گذاشتند. پلیس که می‌آمد می‌گفت: بابا عزت اسم دختر است. یعنی یک کلماتی می‌گفتند که هم به پسر بخورد، هم به دختر بخورد. عزت، عصمت، کلمات چند پهلو برای اینکه بتوانند فرار کنند. اینکه به منافق می‌گویند: منافق، «نفقا» یک موشی است، روی زمین دو سوراخ می‌گذارد. یک سوراخ این طرف، یک سوراخ آن طرف. که هرکس بخواهد برود، از هر کدام بخواهد برود، فرار کند. کلمات چند پهلو.
مذهب علیه مذهب، برای مذهب علیه مذهب سه تا مثال زدم. گرفتید یا نه؟ مسجد ضرار. یادتان رفت؟ منافقین در کدام شهر؟ در مدینه مسجد ساختند که کارهایشان را در مسجد انجام بدهند. اسمش را هم مسجد گذاشتند. مسجد علیه مسجد، قرآن علیه قرآن، معاویه قرآن سر نِی کرد. قرآن علیه امیرالمؤمنین، مسجد علیه مسجد، اذان علیه سخنرانی امام سجاد.
کلمات چند پهلو؛
3- ایجاد ترس و دلهره در میان مؤمنان
آمار یأس آور؛ یک آیه داریم «إِنَّ النَّاسَ» ترجمه‌ی این را بلد هستید. «إِنَّ النَّاسَ» مردم «قَدْ جَمَعُوا لَکُم‏» (آل عمران/173) جمع شدند. جمعیت آنها زیاد است. شما حریف آنها نمی‌شوید. «جَمَعُوا لَکُم‏» علیه شما جمع شدند. شما حریف آنها نمی‌شوید. آنها خیلی هستند. می‌دانی چقدر موشک دارند؟ می‌دانی چقدر تانک و توپ دارند؟ می‌دانی چند تا هواپیما دارند؟ می‌دانی چند تا لشکر، چند تا گردان، چند تا تیپ دارند؟ آمار وحشت دهنده. حالا در مقابل اینها قرآن یک آیه دارد من دلم می‌خواهد امروز این آیه را شما حفظ کنید. تا حالا نگفتم چیزی را حفظ کنید. ولی این آیه را حفظ کنید. قرآن می‌گوید که: در یکی از جبهه‌ها که جمعیت مؤمنین کم بودند شعارشان این بود. گفتند که: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ» قلیل را که ترجمه‌‌اش را می‌دانید. «فئة» یعنی گروه. «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ» (بقره/249) «غلبت» را هم ترجمه‌اش را می‌دانید. «فِئَةً کَثیرَةً» آیه‌ی قرآن است. یعنی گاهی گروه کم بر گروه زیاد غالب می‌شوند.
یک چیزی به شما بگویم، شاید هم نو باشد. در قرآن یک آیه داریم می‌گوید: بیست بر دویست پیروز است. بیست بر دویست پیروز است. منتها اگر بیست تا مؤمن باشند. بیست عربی‌اش چه می‌شود؟ «عشرون». «عِشْرُونَ صابِرُونَ» یعنی بیست آدم پایدار، مقاوم، «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» (انفال/65) صد «مِاَء» می‌شود. «مِائَتَیْنِ» یعنی دویست. «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» آیه‌ی قرآن است. یعنی بیست بر دویست پیروز است.
4- جمعیت زیاد، نعمت الهی
تبلیغات کردند اولاد کمتر زندگی بهتر. گفتند: ایران اینقدر گندم بیشتر ندارد. اینقدر آب دارد. اینقدر خاک دارد. و لذا بچه‌دار نشوید. یک بچه، دو بچه، کافی است. اولاد کمتر، زندگی بهتر. قرآن چه می‌گوید؟ من یک آیه می‌خوانم ببینید می‌توانید ترجمه کنید؟ عرض کردم یک خرده دقت کنید ترجمه می‌کنید. چون کلمات عربی و فارسی خیلی با هم نزدیک است. قرآن می‌گوید: «وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلا فَکَثَّرَکُمْ» (اعراف/86) شما را کثیر کرد. یادتان نرود، کم بودید آمارتان را زیاد کرد. یعنی چه؟ یعنی آمار زیاد مسلمان‌ها یک افتخاری است. حالا نگو: آقا چیزی از کجا بیاوریم بخوریم؟
معاون وزیر خارجه یک وقتی به من می‌گفت: در ژاپن در سطل آب گوجه کاشتند، 50 کیلو گوجه برداشتند. حالا اگر ما خواسته باشیم 50 کیلو گوجه برداریم باید از چند متر زمین برداریم. ما هنوز... تازه انرژی هسته‌ای کشف شده است. ما هنوز از آب‌مان استفاده نمی‌کنیم. در یک لیوان آب بقدری انرژی هست، که می‌شود یک شهر را برق داد. اینطور نیست که اگر جمعیت ما زیاد شود نان و آب نداشته باشیم. باید شیوه‌ی استفاده را کنیم. چگونه استفاده کنیم؟ یک مقدار باید قناعت کنیم. یک سری از پول‌ها را خرج نکنیم. اینقدر ولخرجی می‌شود. الآن شما می‌گویید: در پاکستان بیست میلیون آدم آواره داریم. حضرت عباسی، من که در خانه‌ی شما نیامدم. حضرت عباسی، هر خانه‌ای یک ساک لباس زیادی ندارد. حضرت عباسی دارد. بعضی خانه‌ها چند تا چمدان لباس اضافی دارد. اگر هر خانه‌ای یک ساک لباس زیاد خود را بدهد، شاید دو سه هزار قطار لباس زیاد داشته باشیم. یک چیزی به شما بگویم.
معاون وزیر آموزش و پرورش می‌گفت: بعضی کشورها که کاغذ صادر می‌کنند و کاغذشان را می‌فروشندکتاب‌های درسی‌شان را بچه مدرسه‌ای‌ها و دبیرستانی‌ها نه بار می‌خوانند. یعنی این می‌خواند کتاب را سالم نگه می‌دارد، به بعد می‌دهد او می‌خواند. نه تا دانش‌آموز از یک کتاب استفاده می‌کنند. یعنی کتابشان را تمیز نگه می‌دارند، نه بار می‌خوانند. ما اگر کتاب‌هایمان را تمیز نگه داریم، سه سال، دو سال کتاب چاپ نشود چند هزار تا معلم می‌تواند وام مسکن بگیرد. ما تصمیم نگرفتیم قناعت کنیم.
5- طعنه و تمسخر احکام مذهبی توسط دشمنان
طعنه؛ نیش به تو می‌زند. شما تا پریروز بالغ نبودی. خانه‌ی عمه و خاله می‌رفتی، دختر عمه‌ها و دختر خاله‌ها رو نمی‌گرفتند. الآن احساس می‌کنی به تکلیف رسیدی. شما می‌گویی: یا الله! بیا تو! دیگر خیال می‌کند مرد است! بیا تو! (خنده حضار)
ببینید من تو را بزرگ کردم. تو از بچگی پیش ما بزرگ شدی. حالا ادعای مردی می‌کند برای ما یا الله می‌گوید. قرآن آیه دارد. می‌گوید: «طَعَنُوا» طعنه می‌زنند. «فی‏ دینِکُم‏» (توبه/12) تو می‌خواهی بگویی من دین دارم. به تو نیش می‌زند. خانم تو بهتر، قیافه‌ات بهتر بود. حالا خوب با حجاب شده‌ای. شیخ شدی؟ اُمّل شدی؟ دو تا متلک به دختر می‌گویند، از حجاب و عفافش دست بردارد. دو تا متلک به شما می‌گویند، که شما مثلاً وارد خانه می‌شوی یا الله نگویی. دو تا متلک به آدم می‌گوید، مواظب باشید. در قرآن یک آیه داریم. چقدر امروز آیه‌های آسان به ذهن من می‌آید. مثل اینکه خدا می‌داند شما نوجوان هستید آسان گرفته است. این آیه را ترجمه کنید. «لا یَخافُون‏» خوفی ندارند. «لَوْمَةَ لائِم‏» (مائده/54) «لوم» یعنی ملامت. یعنی از ملامت‌ها خوفی ندارند. هرچه می‌خواهی متلک بگو.
یک قصه برایت بگویم. کسی سوار اسب بود. از قاهره اسبی اجاره کرد روی اسب نشست مثلاً عباسیه منطقه‌ی فلان چند کیلومتری برود. این آقا هم اسبش را اجاره داد. مسافر سوار شد. پول را گرفت در جیبش گذاشت و افسار را دارد می‌برد، منتها همینطور که این صاحب شتر، مسافرکشی می‌کند همینطور یک چرت و پرت هم به این مسافر می‌گوید. هی گفت و گفت. یک نفر رسید دید عجب! خیلی دارد صاحب اسب، صاحب شتر خیلی دارد به این مسافر متلک می‌گوید. گفت: آقای مسافر! می‌فهمی به تو چه می‌گوید؟ گفت: بله! گفت: به تو چه می‌گوید؟ گفت: دارد مرا فحش می‌دهد. گفت: خوب بگو: ننه‌ات است. بابات است. جد و آبادت است. بیا از مشرق، مغرب، شمال، جنوب، بالاخره او را بزن. (خنده حضار) آخر همینطور مثل بت نشستی. هرچه می‌خواهد به تو می‌گوید. گفت: آقا بیا. شما که می‌گویی: پایین بیایم از شتر و او را بزنم. به من بگو: این جاده چه جاده‌ای است؟ گفت: جاده، جاده‌ی عباسیه! گفت: من هم می‌خواهم عباسیه بروم. اگر ایشان مرا به مقصد می‌رساند، بگذار هرچه می‌خواهد بگوید، بگوید.
ممکن است شب امتحانی مسخره‌ات کنند. شما بگو: عروسی خاله، دختر خاله، عمه، فلان، فامیل، بگو: آقا عروسی هست اما من فردا امتحان دارم. خواهند گفت: کجاست؟ بگویند: کجاست! چرا نیامده؟ بگویند: چرا نیامده؟ من امتحان دارم. کسی که امتحان دارد که نمی‌تواند سرنوشتش را بند به یک عروسی کند. من بنده‌ی خدا هستم، خدا از من نماز خواسته است. حالا همه نشستند، همه بنشینند. اصلاً اگر تنها بودی ارزش داری. خط‌شکنی. پیغمبر ما سه سالش بود. مربی یک چیزی اینجا آویزان کرد. گفت: این چیست آویزان کردی؟ گفت: این را آویزان کردم که حفظت کنم. فوری کند و دور انداخت. گفت: حافظ من خداست. چون گفت: حافظ من خداست، این پیداست چهل سالگی هم بت‌ها را می‌شکند. چون کسی که چهل سالگی می‌خواهد بت بشکند، در سه سالگی هم آثار کار در او هست. الآن اگر شما جرأت نمی‌کنی یک الله اکبر بگویی، خوب فردا هم نمی‌توانی در جامعه داد بزنی. باید این عرضه‌ها را داشته باشیم.
6- سخنان زیبا و فریبنده و عذرخواهی‌های ظاهری
سخنان زیبا؛ «زُخْرُفَ الْقَوْل‏» (انعام/112) قرآن «زُخْرُفَ» یعنی طلا، در قرآن سوره‌ای به نام «زخرف» داریم. «زُخْرُفَ الْقَوْل‏» یعنی حرف‌ها طلایی است. یعنی خیلی قشنگ حرف می‌زند. اما مایه ندارد.
عذرخواهی ظاهری؛ دخترها و پسرها گاهی وقت‌ها یک کسی عذرخواهی می‌کند، می‌گوید: آقا عذرخواهی کرد ولی فایده ندارد. در قرآن یک آیه داریم می‌گوید: «یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ» (توبه/94) اینها عذرخواهی می‌کنند، اما عذرخواهی‌شان واقعی نیست. قلباً پشیمان نشدند. به زبان می‌گویند: اشتباه کردیم که شما با آنها کنار بیایید. اینها تاکتیک‌ها است. عذرخواهی ظاهری...
به رخ کشیدن؛ گاهی یک چیزی را به رخ می‌کشند. فرعون می‌گفت: «أَ لَیْسَ لی‏ مُلْکُ مِصْر» (زخرف/51) آیا ملک مصر برای من نیست. نگاه نمی‌کنید کاخی! «وَ هذِهِ الْأَنْهار»، «اَنهار» یعنی نهرها، «تَجْری» جاری است. «مِنْ تَحْتی» نمی‌بینید نهرها در کاخ من دارد می‌رود. نهرها را نمی‌بینید. ‏«أَ لَیْسَ لی‏ مُلْکُ» حکومت را نمی‌بینید. گاهی وقت‌ها می‌خواهد... به رخ کشیدن. «نَحْنُ أَکْثَرُ» (سباء/35) آیه‌ی قرآن است. عربی‌هایی که می‌خوانم در قرآن است. «نَحْنُ أَکْثَرُ» ما جمعیتمان بیشتر است. «أَ لَیْسَ لی‏ مُلْکُ مِصْر» گاهی به رخ می‌کشد. به رخ می‌کشد. ما باید مواظب باشیم زرق و برق‌ها ما را گول نزند.
یک زندگی‌های نکبتی... من در کتاب مطهری خوانده بودم، که آمریکا طلاق گرفتن مثل تاکسی گرفتن در ایران است. یعنی اینقدر به راحتی زن و شوهر از هم ... این را در کتاب مطهری خواندم. خودم آمریکا رفتم، دیدم بله به من گفتند: این خانم‌هایی که این طرف نشستند با این مردها، اینها همه از هم طلاق گرفتند. یعنی نه همه، بسیاری از آنها زن‌های مطلقه هستند. چرا؟ برای اینکه آنجا می‌گویند: تا زن تلفن می‌کند به تشکیلاتشان که آقا این شوهر با من توافق ندارد. من او را نمی‌خواهم. این چیست، یا مثلاً جسارت کرده است. با مختصر بهانه‌ای پلیس می‌آید، زن و شوهر طلاق می‌گیرند. بعد هم اموال شوهر را نصفش را می‌گیرند به خانم می‌دهند. خانم می‌گوید: خوب شد، از شوهر جدا شدیم، پول هم آزادیم. دو شب سینما می‌رود. دو شب پارک می‌رود. دو شب، بعد می‌بیند بچه می‌خواهد. شوهر می‌خواهد. همینطور می‌ماند. زندگی‌شان را به خاطر یک رفاه زودگذری متلاشی می‌کنند.
7- تحریک احساسات و مظلوم نمایی دشمنان
تحریک احساسات؛ مظلوم‌نمایی، گاهی افراد مظلوم‌نمایی می‌کنند. برادرهای یوسف که یوسف را در چاه انداختند و آمدند و قحطی شد و رفتند گندم بگیرند، یوسف یکی از برادرها را... یوسف گفت: دفعه‌ی بعد می‌آیید آن برادرهایتان را هم بیاورید. آمدند نزد پدر که «مُنِعَ مِنَّا الْکَیْل» (یوسف/63) ‏این مظلوم نمایی است. یعنی دیگر به ما گفتند: اگر دفعه‌ی دوم بیایید اگر برادرتان را نیاورید، ما گندم به شما نمی‌دهیم. یعنی ما الان گرسنه هستیم. یا این برادر را هم با ما بفرست بیاید، یا دیگر ما باید از گرسنگی بمیریم. «مُنِعَ مِنَّا الْکَیْل‏» کیل یعنی پیمانه‌ی گندم، دیگر ممنوع شده است. مگر اینکه ما برادرمان را ببریم.
تحلیل ناروا؛ می‌نشینند یک چیزهایی می‌گویند که پایش به جایی بند نیست. یک شاعری شعر گفت: معنایش این بود. «بی تو مزرعه آب نخورد *** بی تو شیشه می نخورد» گفتند: غرضش چیست؟ «بی تو مزرعه آب نخورد *** بی تو شیشه می نخورد» گفتند: فارسی کنید. به عرفا دادند، گفتند: والله این غرض عشق است. یعنی بدون عشق هیچ کاری پیش نمی‌رود. به فیلسوف‌ها دادند، گفتند: غرض استدلال و برهان و منطق عقلی است، بدون منطق و استدلال کسی نمی‌تواند حرفش را به کرسی بنشاند. دادند به اداره‌ای‌ها، گفتند: رشوه است تا رشوه نباشد کار پیش نمی‌رود. دادند به بازاری‌ها گفتند: تا پول نباشد کار پیش نمی‌رود. دادند به آخوندها، آخوندها گفتند: این غرض توحید افعالی است. یعنی بدون اراده‌ی خدا هیچ کاری پیش نمی‌رود. هرکس یک چیزی گفت. نزد خود شاعر رفتند گفتند: آقا ببخشید! این شعر که گفتی غرض شما چه بود؟ «بی تو مزرعه آب نخورد» گفت: غرض من بیل بود. بدون بیل نمی‌شود آبیاری کرد. «بی تو شیشه می نخورد» گفت: غرض من قیف بود. چون اگر قیف نباشد، نمی‌شود چیزی را در شیشه کرد. اینقدر یک چیزهایی می‌گویند، تحلیل‌هایی که پای آن به هیچ‌جا بند نیست. پای آن به هیچ‌جا بند نیست. چنین می‌شود، بعد چنین می‌شود. این که دیدید چنین شد. غرضش اینطور بود. عینک سرخ می‌گذارد، همه‌ی شلغم‌ها را لبو می‌بیند. عینک سبز می‌گذارد، همه‌ی کاه‌ها را علف می‌بیند. با یک کسی خوب است، همه بدی‌هایش را هم خوب می‌بیند. با یک کسی بد است، همه‌ی خوبی‌هایش را هم بد می‌داند. تحلیل‌ها!
می‌گفت: می‌دانی چرا قد زن‌ها کوتاه‌تر از مردها است؟ چون زن چادر سر می‌کند، دائم اینچنین می‌کند، کوتاه می‌شود. (خنده حضار) یعنی واقعاً به خاطر چادر قد زن کوتاه شده است؟ خوب مرغ هم از خروس کوچکتر است. مرغ که چادر ندارد. (خنده حضار) تحلیل‌های غلط!
لهو الحدیث؛ قرآن می‌گوید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیث‏» (لقمان/6) آهنگ‌ها و موسیقی‌های حرام؛ بنده اگر موسیقی هم حلال باشد گوش نمی‌دهم. چرا؟ مخ من حیف است. این یک خواننده است، من می‌توانم یک دانشمند شوم. کسی که می‌تواند یک مخترع شود، یک دانشمند شود، چرا آهنگ گوش بدهیم؟ آقا وزارت ارشاد اجازه داده. اجازه بدهد مگر من نوکر وزارت ارشاد هستم. من یک عمری دارم این عمرم را باید در اختیار یک خواننده بگذارم. حیف است. حیف است. مخ من حیف است. حلال هم باشد، مگر هر حلالی را آدم باید انجام بدهد؟ شما... خودت ورزش کن. من این را بارها در تلویزیون گفتم ولی شاید صد بار دیگر هم بگویم. اشکال این است که خودتان ورزش نمی‌کنید. نشستید یک کشوری به کشور دیگر گل بزند. همینطور نگاه می‌کند. خودت بلند شو بازی کن. آخر نگاه به بازی برای تو چیزی ندارد. مثل اینکه آدم چهارپایه بگذارد، پول‌های بانک را ببیند. خوب به تو که نمی‌دهند. ورزش برای بدن لازم است. اما تماشای ورزش دیگران برای تو چه سود؟ یک مقدار وقتمان را تلف می‌کنیم.
8- جلوگیری دشمنان از شنیدن صدای حق
تحریم‌ها؛ می‌گویند: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآن‏» (فصلت/26) به حرف قرآن گوش ندهید.
من یکوقت زندان رفتم. یک چند تا دختر منافق بود. گفتم: شما مرا می‌شناسید؟ گفتند: نه! گفتم: بابا من چند سال است در تلویزیون هستم. گفتند: سازمان به ما گفته که: بحث‌های تلویزیون نگاه نکنید. ببینید... بابا نگاه کن بگو: حرفت را رد می‌کنم. می‌گوید: نه از اول نگاه نمی‌کنم برای اینکه یک موقع حرف تو در من اثر نکند. می‌گفتند: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآن‏» گوش به قرآن ندهید. اصلاً پنبه می‌زدند دم شهر مدینه، مکه. اینها که وارد مکه می‌شدند، می‌گفتند: پنبه در گوشت بگذار. یک کسی به نام محمد است که آیاتی می‌خواند ممکن است تو تحت تأثیر قرار بگیری. حاجی‌ها را در گوششان پنبه می‌گذاشتند، چرا تحریم می‌کنی؟ من می‌خواهم بشنوم. بشنویم اگر پسندیدیم قبول می‌کنیم.
خیال گرایی؛ گاهی وقت‌ها روی خیال مثلاً این صلیب مسیحی‌ها خیال است. که یک بعلاوه است. فکر می‌کنند حضرت عیسی را به این چوب اعدام کردند، کشتند. قرآن می‌گوید: «ما قَتَلُوه‏» (نساء/157) خیال می‌کنید. عیسی زنده است. «وَ ما صَلَبُوهُ» به دار هم نکشیدند. کس دیگری بود شکل عیسی بود. «وَ لکِن...» عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. «وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ» (نساء/157) برای اینها شبهه شد. کس دیگری را جای کس دیگر گرفتند...
دو تا برادر بودند هم شکل بودند. یکی بیرون می‌آمد شیطانی می‌کرد، فرار می‌کرد و در خانه می‌رفت. برادر دیگر خبر نداشت، تا بیرون می‌آمد، او را می‌گرفتند می‌زدند. این متن قرآن است. می‌گوید: عیسی زنده است. عیسی را نکشتند. به دار نکشیدند. «شُبِّهَ لَهُمْ» یک خیال‌هایی است.
خانم برایش خواستگار می‌آید. در دنیای خیال است. نه من صبر کنم لیسانس شوم، در عوض یک خواستگار فوق لیسانس می‌آید. لیسانس می‌گیرد، می‌گوید: بخوانیم فوق لیسانس شویم، در عوض یک خواستگار دکتر می‌آید. بعد می‌بینی فوق لیسانس شد، دیگر خواستگار نیامد. (خنده حضار) در دنیای خیال. ما باید دخترهایمان طوری باشند اولین مورد اگر سالم است قبول کنیم. مورد سالم، فکر سالم، بدن سالم، اخلاق سالم، در دنیای خیال است. این جوان می‌گوییم: کار بکن. می‌گوید: من، کار بکنم!
امام جمعه‌ی مرکز یکی از استان‌ها، خوب گوش بدهید. امام جمعه‌ی مرکز یکی از استان‌ها می‌گفت: یک جوانی آمد گفت: آقا من لیسانس دارم کار ندارم. به او گفتم: یک چنین کاری هست. گفت: من! این کار؟! مگر افغانی هستم؟ ببین. مخ چقدر خراب شده است. یعنی فکر می‌کند کار کردن برای افغانی‌ها است. یعنی فکر می‌کند اگر صد تا کتاب خواند و لیسانس شد، دیگر نباید کار کند. خوب ببینید ما گیر خودمان هستیم. افرادی هستند گیر شرق نیستند، گیر غرب هم نیستند. نه شرقی، نه غربی! گیر خودش است. گیر خودش است. او باید دیدن من بیاید. او باید به من سلام کند. می‌گویند: وقت تمام شد.
به هرحال آقازاده‌ها و دختر خانم‌ها، بحث ما تمام. ما دشمن داریم. دشمن از راه تهمت، از راه القاب، از راه مذهب علیه مذهب، کلمات چند پهلو، آمار یأس آور، عرض کنم مظلوم‌نمایی، تحریک احساسات، تحریم‌ها، خیال‌گرایی‌ها، وعده‌های پوچ، طعنه و مسخره، سخنان زیبا، عذرخواهی ظاهری، اینها راه‌هایی است که سر ما کلاه برود. دعا می‌کنم آمین بگویید.
خدایا همه‌ی طرح‌های دشمن را طرح بر آب قرار بده. به ما یک عقل قوی، یک علم قوی، یک بصیرت، یک ایمان، یک تقوایی که در مقابل همه‌ی ترفندها بتوانیم فکر و دین و اخلاق و کشورمان را حفظ کنیم مرحمت بفرما.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

--------------------------------------------------------------------------------

 «سؤالات مسابقه»

1- چه عاملی در حفظ تشیع نقش مهمی داشته است؟
1) پیروی از مرجعیت دینی
2 ) الگو گرفتن از عاشورا و کربلا
3) هر دو مورد
2- یزید برای مقابله با سخنان امام سجاد(علیه‌السلام) چه دستوری داد؟
1) پایین آوردن امام از منبر
2) اذان گفتن در مسجد
3) دشنام دادن به اهل بیت
3- بر اساس قرآن، چه تعداد مؤمن مقاوم برای پیروزی بر دویست نفر دشمن کافی است؟
1) ده نفر
2) بیست نفر
3) پنجاه نفر
4- آیه 12 سوره توبه به کدام شیوه دشمن اشاره دارد؟
1) طعن و تمسخر دین
2) تحقیر و تمسخر مؤمنان
3) تضعیف رهبران
5- بر اساس آیه 26 سوره‌ی فصلّت، برخورد دشمنان با قرآن چگونه است؟
1) سوزاندن قرآن
2) تحریف قرآن
 3) تحریم شنیدن قرآن


نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( پنج شنبه 89/12/26 :: ساعت 12:17 عصر )
»» دشمن شناسی و استکبار ستیزی (1)

 دشمن شناسی و استکبار ستیزی (1)
تاریخ پخش:  13/08/89

بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

چون بحث در ماه آبان و آستانه‌‌ی 13 آبان، روز مبارزه با استکبار، روز مرگ بر آمریکا، به مناسبت شهادت نوجوان عزیز حسین فهمیده هست، من یک خرده امروز بحث استکبار را می‌کنم. مستکبر و استکبار و راه‌های او. خیلی هم بحث خوبی است. تقاضا می‌کنم اگر روحانی، دبیر، استاد دانشگاه،  دانشجو، طلبه، و هرکسی که فرهنگ دوستی که انشاءالله همه هستند، این بحث را عنایت داشته باشید، چون این بحث عصاره‌ی صدها ساعت مطالعه است. بعضی بحث‌ها را، من یک نگاهی می‌کنم و صحبت می‌کنم. بعضی بحث‌ها را رویش کار می‌کنم. این بحث خیلی بحث سنگینی است. بحث خوبی است یادگاری. منتها من رقیقش می‌کنم که ضمن اینکه بحث علمی و فنی است یک بچه‌ی ده، سیزده ساله هم بتواند متوجه شود.
1- ویژگی افراد مستکبر و سرکش
پس موضوع بحثمان، استکبار، طرح‌ها، اینکه می‌گویند: فلانی مستکبر است. یعنی چه؟ یعنی زیر بار حق نمی‌رود، گردن‌کلفتی می‌کند. نه یعنی خانه‌اش خوب است. ما الآن یک فقیری بوده یا کاسبی بوده، وضعش خوب شده، خانه‌اش خوب شده، ماشینش خوب شده، برو بابا او دیگر جزء مستکبرین است! به چه دلیل به او مستکبر می‌گویی؟ مگر هرکس خانه‌اش خوب است، ماشینش خوب است، مستکبر است؟ ممکن است کسی گدا باشد مستکبر باشد، ممکن است کسی تاجر باشد، مستکبر نباشد. مستکبر یعنی حرف حق که به او می‌زنی نمی‌گوید: چشم! ممکن است کسی یک سیگار دستش باشد، هیچ چیزی هم ندارد، فقیر فقیر، یک سیگار دستش است، می‌گوییم: آقاجان! سیگار نکش. برو بابا! این گداست ولی مستکبر است. ممکن است کسی خیلی هم وضعش خوب باشد، اما وقتی حرف حق می‌زنی می‌گوید: چشم! پس مستکبر خانه و ماشین و تلفن نیست. مستکبر گردن کلفت در برابر حق. هرکس در برابر حق گردن کلفتی کرد، مستکبر است. این معنای استکبار است.
در زمان ما دانه درشت استکبار آمریکاست و همیشه مستکبرین هم بودند. در قرآن فرعون‌ها، قارون‌ها، اینها مستکبر هستند. در اینکه مستکبر چه می‌کند، چند طرح من اینجا نوشتم انشاءالله بتوانم سریع برای شما بخوانم. یکی اینکه روش آن چیست؟ طرح‌های فرهنگی دارد. برای مقابله با او چه کنیم؟ طرح‌هایش را می‌گویم.
2- مکر و حیله و خدعه دشمنان حق
1- یکی از کارهایی که مستکبرین می‌کنند، مکر است. حیله، قرآن می‌گوید: «وَ مَکَرُوا» (آل عمران/54) دائم توطئه! «یُخادِعُونَ اللَّه‏» (بقره/9)، «مَکَرُوا» یعنی مکر می‌کنند. «یُخادِعُونَ اللَّه‏» یعنی خدعه، کلک می‌زنند. «یُخادِعُونَ اللَّه‏» خدعه.
2- گاهی سوگند می‌خورند. قرآن می‌گوید: «اتَّخِذُوا»، یعنی می‌گیرند، «أَیْمانَهُمْ» یمین، یعنی قسم «جُنَّة» (مجادله/16) یعنی سپر، یعنی زیر سپر قسم خودشان را پنهان می‌کنند. می‌گوید: والله! فکر می‌کند اگر گفت: والله، حرفش درست می‌شود. خیلی‌ها والله می‌گویند، دروغ هم می‌گویند. یعنی با قسم دروغ، راست، نمی‌شود. فکر نکند اگر قسم خورد.
3- گاهی گریه، برادران یوسف که یوسف را در چاه انداختند شروع کردند زار زار گریه کردند که او را گرگ خورده است. یعنی چه؟ یعنی بچه‌ها گول گریه هم نخورید. گول سوگند را هم نخورید.
4- گول لباس را هم نخورید. ممکن است کسی یک ریشی دارد، انگشتری دارد، تسبیحی دارد، اینجا جای سجده است. می‌گوید: گول اینها را نخورید. در تاریخ داریم از چهره‌های مذهبی استفاده کردند. در جنگ جمل چهره‌هایی آمدند با علی‌بن ابی‌طالب جنگیدند که از اصحاب پیغمبر بودند. پس گول قیافه هم نخورید، اینها همه بصیرت است. بصیرت است.
5- شایعه؛ گاهی وقت‌ها یک چیزی را شایعه می‌کنند. می‌دانی چه شد؟ در سایت‌ها می‌آورند. بمباران، قرآن می‌فرماید: «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَة» (احزاب/60) «مُرجِفون» [رَجَفَ، تَرجُفُ، راجِفه] «رَجَف» یعنی لرزاند. «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَة» یعنی چه؟ «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَة» آیه‌ی قرآن است. یعنی در شهر یک اخباری را شایعه می‌اندازند، ولوله می‌اندازند. خبر دارید. ناوگان آمریکا چند متری آمده است. خبر داری؟ بنا است نمی‌دانم چه شود. خبر داری؟ خبر داری؟ یعنی گاهی وقت‌ها یک شبکه‌ی خبرسازی دلهره می‌اندازد. «مُرجِفون»
3- ایجاد تفرقه میان شیعه و سنّی
6- تفرقه؛ بین شیعه و سنی، بین محله پایین و محله بالا، بین این زبان و آن زبان، بین لهجه‌ها، نژادها، ملیت‌ها، مذاهب، ادیان، قرآن می‌گوید: یهودی‌ها و مسیحی‌ها، مشترکات دارند. بالاخره یهودی و مسیحی خدا را قبول دارد. قیامت را قبول دارد. بین شیعه و سنی مشترکاتی است. ما قرآنمان یکی است. یک نقطه‌ی قران ما با قرآن سنی‌ها فرق نمی‌کند. یک نقطه‌اش. یک حرفش فرق نمی‌کند. قبله‌ ما یکی است، نماز ما یکی است. پیغمبر ما یکی است. روزه‌ی ما یکی است. حج ما یکی است. تفرقه بین شیعه و سنی.
7- بمباران تبلیغات؛ قرآن راجع به بمباران تبلیغات می‌گوید: «عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِم‏» (اعراف/17) یمین یعنی راست، شَمال یعنی چپ،«عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِم‏» یعنی از راست و چپ بمباران می کند.
8- مبالغه؛ او ابر قدرت است. شاه ما از سفیر آمریکا می‌ترسید. شاه ما از سفیر آمریکا می‌ترسید. به سفارتخانه‌ی آمریکا کج نگاه می‌کردی، تهدید می‌شدی. بعضی از روحانیون را شهربانی آن زمان، ساواک بردند. گفتند: سه تا کلمه را نگو. علیه شاه صحبت نکن. علیه آمریکا صحبت نکن. علیه اسرائیل هم صحبت نکن. یعنی شاه اسرائیل امریکا. بعد امام آمد فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. تحقیر شد. جاسوس‌های آمریکا را گرفتند. لانه‌ی جاسوسی! عزت آمریکا، آمریکا پوکید. اگر مردم را آزاد بگذارند مسئولین کشور ما بروند یکجا، یا مسئولین آمریکا، مردم همه‌ی دنیا اگر نگویم اکثر دنیا مردمش استقبالشان از مسئولین ما بیش از مسئولین آمریکاست. اینطور نیست. خبری نیست. کاخ است، یکوقت مقام معظم رهبری رییس جمهور بود. رفته بود در سازمان ملل مقاله می‌خواند، در مقاله‌اش در ذهن من اینطور بود. حالا اگر اشتباه نکرده باشم.  کاخی است اما از مقوا! کاخی است از مقوا!
کتمان؛ یکی از ابزارشان است. حق را کتمان می کنند. یکی از دانشمندان ایران، اگر اشتباه نکنم آقای رحیم‌پور ازغدی، آمد یک اسنادی را در تلویزیون نشان داد، گفت: اینها سند است، که فلانی را که می‌گویند: مخترع حرکت زمین گالیله بوده، نخیر مخترع حرکت زمین قبل از تولد گالیله فلان دانشمند مسلمان بوده است. مواردی را که برای مسلمان‌ها بوده آنها کتمان کردند، و من در یک جلسه بودم و کتمان را با چشم‌هایم دیدم.
در یکی از مسابقات ایران نفر اول شد. مثل اینکه در حفظ قرآن. در قرائت و صوت هم ایران نفر اول شد. فشار آوردند گفتند: نمی‌شود که ایران هم در حفظ قرآن اول شود، هم در صوت، به داور گفتند: الا بالله باید نفر دومش کنی. گفت: بابا آخر نفر اول است! گفت: باشد. دوم! نباید ایران اینقدر عزیز باشد. بعد ایران را نفر دوم کردند، من بودم که داور امد از ایرانی عذرخواهی کرد. گفت: آقا حق تو را دزدیدم. منتها با زور بود. من از وقتی که هرجا ایران دوم می‌شود، یک شکی برایم پیدا شده که نکند اول بوده با زور دومش کردند. یعنی این است، کتمان می‌کنند. حاضر نیستند بگویند: این اول است. حاضر نیستند بگویند: این اختراع را ایرانی کرده است، یا مسلمان‌ها داشتند. کتمان! آیه‌ی کتمان... شما تا نوجوان هستید می‌توانید ده تا کلمه را حفظ کنید. «یَکْتُمُون‏»، یعنی اینها کتمان می‌کنند.
4- سفرها و ملاقات‌های آشکار و نهان دشمن
10- سفرها و مانورها؛ گاهی مثلاً یک هیئتی این کشور می روند، آن کشور می‌روند. این کشور می‌روند، آن کشور می‌روند. قرآن یک آیه دارد، شهر در عربی چه می‌شود؟ «مدینه» یک اسم دیگر هم دارد. «بلاد» آفرین! «تَقَلُّب» یعنی حرکت، زیر و رو. می‌گوید: «لا یَغُرَّنَّک‏» (آل عمران/196) پیغمبر گول نخوری، اینکه اینها در «بلاد» یعنی در شهرها دارند این طرف و آن طرف می‌روند. یعنی اگر دیدی یک تیمی، یک گروهی، این کشور رفتند، آن کشور رفتند، از این حرکت‌ها هم وحشت نکن.
11- جلسات مخفیانه؛ می‌گوید: «یُبَیِّتُون‏» (نساء/81) یعنی چه؟ یعنی یک عده بیتوته می‌کنند، یواشکی جلسه‌ی شبانه می‌گیرند یا «خَلَوْا إِلى‏ شَیاطینِهِمْ» (بقره/14) خلوت می‌کنند. «خَلَوْا» یعنی خلوت می‌کنند. «یُبَیِّتُون‏» یعنی بیتوته می‌کنند.
12- اغفال؛ «کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون‏» (نساء/102) آنها دوست دارند که شما غافل شوید.
13- سرمایه‌گذاری؛ «یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ» (بقره/261) سرمایه گذاری می‌کنند.
یک خاطره برای شما بگویم. شاه بچه‌دار شد. یکی از گروه‌هایی که حالا نمی خواهم اسمش را ببرم یک پزشک روانشناس کودک و تغذیه، دو تا تخصص داشت. هم در روانشناسی کودک، هم در تغذیه، به دربار هدیه کردند. که اجازه بدهید این بچه‌ی شما زیر نظر این پزشک تربیت شود. تغذیه‌اش هم زیر نظر این دکتر باشد. دکتر خصوصی، بعد می‌دانی چه گفتند؟ گفتند: ما الآن سرمایه‌گذاری کردیم اگر بیست سال روی این بچه کار بکنید، چون آن زمان قدیم اگر پسر شاه بیست سالش می‌شد، می‌توانست شاه شود، گفتند: ما بیست سال روی این بچه کار می‌کنیم توسط همین پزشک، بعد از بیست سال هرچه خواستیم، ایشان برای ما انجام می‌دهد. سرمایه‌گذاری. امروز که نوزاد است تحت تربیت، تغذیه‌اش را و تربیتش را زیر نظر پزشکی که ما حقوق او را می‌دهیم. بعد هرچه خواستیم بعد عمل می‌شود. سرمایه‌گذاری! خیلی سرمایه‌گذاری می‌کنند.
من این را بارها گفتم. اگر الآن جوان‌های ایران فرمول هواپیمای اِف 16 را بخواهند، آیا آمریکا فرمول هواپیمای اِف 16 را به دانشگاه ایران می‌دهد یا نمی‌دهد؟ ابدا نمی‌دهد. فرمول پپسی کولا را تا به حال به کسی نداده است. پپسی یک چیز آبکی است. فرمول پپسی کولا را نمی‌دهد. نه فرمول شُلش را می‌دهد، پپسی. نه فرمول هواپیمایش را می‌دهد. اما عکس سکس هرچه بخواهی برایت می فرستد. یعنی چه؟ یعنی دوست دارم تو عیاش شوی، ولی دوست ندارم تو مبتکر شوی. حالا نمی‌خواهد گور پدرشان که به ما بدهند. اگر خودت هم بفهمی من ناراحت هستم. چرا فهمیدی؟ اصلاً چرا ایران مثلاً انرژی هسته‌ای را دست پیدا کرد؟ آمریکا می‌گوید: من ناراحت هستم که تو چرا خودت فهمیدی؟ حالا به تو که نمی‌دهم هیچ! خودت هم بفهمی من ناراحت هستم.
انصافش این است که جای روز مبارزه با استکبار خالی بود. یک روزی در ایران باید باشد که بدانند... حالا ما و شما می‌دانیم، حرکت امام خمینی هم از اینجا شروع شد. یک قانونی بود، که اگر سگ آمریکایی اگر یک آمریکایی ساده در ایران تُف بیاندازد در صورت بالاترین شخصیت ایرانی، ایرانی حق اینکه ایشان را محاکمه کند ندارد. فقط باید گزارش بدهد حکومت نمی‌دانم آمریکا، یکی از پرسنل شما در ایران به فلان شخصیت ما جسارت کرد. تذکر بدهید که این کار تکرار نشود. اما خود ایران حق ندارد که آمریکایی را بگیرد بگوید: چرا جسارت کردی؟ اینقدر ایران ذلیل بود. اینقدر ایران ذلیل بود.
5- تحقیر و تهدید، ابزار مستکبران
14- تحقیر؛ ما را تحقیر کردند. کلاه نَمَد اَه! فوری روستایی‌های ما نَمَد بد است، برداشتند. بعد گفتند: شاپو! به... خوب شاپو همان نَمَد است یک دوری هم دارد. چطور نَمَد، اَه! شاپو، به! لباس بلند، قدیمی‌ها، اُمُّل‌ها، عرب‌ها، کوتاه، کوتاه، کوتاه کردند. خیلی لباس را کوتاه کردند. یک مرتبه گفتند: ماکسی! دو مرتبه یک چیزی درازتر از هر قبایی، هر عبایی، منتها آن لباس بلند ما تحقیر شد، لخت شدیم، دومرتبه با لباس خودشان ما را پوشاندند.
15- همکاری با خارجی‌ها، قرآن می‌فرماید که: «سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرین‏» (مائده/41) نگاه نکن، خیلی‌ها در ایران هستند گوش به حرف هم می‌دهند اما هر حرفی شنیدند، به خارج خبر می‌دهند. اینها گوش می‌دهند اما مخاطب شما نیستند. در جلسه‌ی شما می‌آیند، حرف‌های پیغمبر را گوش می‌دهند، بعد تمام حرف‌ها را به خارج منتقل می‌کنند. «سَمَّاعُونَ»، سَمع، سَمعَک، «سَمَّاعُونَ» گوش می‌دهند اما «لِقَوْمٍ آخَرین‏» برای یک قوم دیگر. یعنی پای حرف‌های تو نشسته، اما برای جاسوسی نشسته است.
16- تهدید؛ «لَأُقَطِّعَن‏» (اعراف/124) تکه تکه‌تان می‌کنم. فرعون می‌گفت. «لَنُخْرِجَنَّک‏» (اعراف/88) تو را از منطقه بیرون می‌کنم. «مِنَ الْمَرْجُومینَ» (شعرا/116) سنگ‌سارت می‌کنم. با تهدید!
17- ایمان دروغی؛ بعضی‌ها اصلاً ایمانشان تاکتیکی است. خوب گوش بدهید این تهاجم فرهنگی را. الله اکبر! چه کارهایی که نکردند. گفتند: یک کار بکنیم. بیایید صبح یک عده از دانه درشت‌ها، ایمان بیاوریم. غروب برگردید. دو تا فایده دارد. یکی اگر صبح ایمان آوردید و غروب برگشتید، دیگر یهودی‌ها هوس مسلمان شدن نمی‌کنند. می‌گویند: این علما و دانشمندانی که صبح رفتند شب برگشتند. پیداست اسلام چیزی در کاسه‌اش نیست. چون اینهایی هم که صبح رفتند برگشتند. یکی یهودی‌ها هوس مسلمان شدن ندارند، یکی هم مسلمان‌ها دلشان خالی می‌شود. می‌گویند: معلوم می‌شود دین ما غنی نیست. چون علمای یهودی آمدند و غروب برگشتند. پس مسلمان‌ها تضعیف می‌شوند، یهودی‌ها هم تقویت می‌شوند. یهودی‌ها می‌گویند: دین خود ما خوب است، در یهودیت بمانیم، چون آنهایی هم که صبح رفتند شب برگشتند. پس دین خودمان بهتر است. مسلمان‌ها هم می‌گویند: دین ما معلوم می‌شود آبکی است، چون علمای یهود را سیر نکرد.
آیه نازل شد. پیغمبر صبح یک عده ایمان می‌آورند. به مسلمان‌ها بگو: با ایمانشان خوشحال نشوید. اینها ایمانشان تاکتیکی است. غروب هم برمی‌گردند. نه از آمدنشان خوشحال شوید، نه از رفتنشان. مثل اینکه مثلاً یک عده می‌خواهند جلسه‌ی ما را به هم بزنند. می‌گویند: بیایید برویم وسط سخنرانی آقای قرائتی بنشینیم. حالا چند تا از دانه درشت‌های علمی می‌آیند و می‌نشینند. یک مرتبه وسط سخنرانی من، ده دقیقه می‌نشینند بلند می‌شوند بیرون می‌روند. این دو تا فایده دارد. یکی آنهایی که بیرون هستند داخل نمی‌آیند. می‌گویند: برو ببین بزرگان ما رفتند برگشتند. پیداست قرائتی حرف حسابی ندارد. چون آنهایی هم که رفتند، برگشتند. یکی هم شما می‌گویی: چه شد اینها رفتند. معلوم می‌شود قرائتی حرف حسابی ندارد. دو تا فایده دارد. می‌گوید: ایمان تاکتیکی، اسمش هم این است. روز در عربی یعنی چه؟ «نهار»، «وَجْهَ النَّهارِ» (آل عمران/72) یعنی چاشتی، چاشتی ایمان بیاورید، «وَ اکْفُرُوا» یعنی کافر شوید، «آخِرَه» آخرش. یعنی طرف صبح ایمان بیاورید، آخر روز کافر بشوید. ایمان تاکتیکی.
خوب بحث من چیست؟ بحث من این است که چیزی، کلکی، حقه‌ای، توطئه‌ای، جنایتی نیست مگر اینکه همان جنایت در قرآن آمده است. اینکه می‌گویند: قرآن برای نماز و روزه نیست. حدود 500 آیه‌ی سیاسی در قرآن داریم. امروز می‌خواهم دو سه آیه‌ی سیاسی برایتان بخوانم. پس یکبار دیگر بگویم. بسم الله الرحمن الرحیم. حیله «مکروا»، سوگند «أَیمان»، گریه «یَبکون»، «بُکاء» گریه، استفاده از شخصیت‌ها، جنگ جمل، شایعه... حالا من امتحان هوش نمی‌توانم بکنم. می توانید بگویید عربی شایعه چه بود؟ «مُرجِفون» یعنی شایعه که دل‌ها خالی شود. کتمان «یَکتُمون»، مانور، سفرها «فی البِلاد»، جلسات مخفیانه، اغفال، سرمایه‌گذاری، تحقیر، رابطه با خارجی‌ها، تهدید و ارعاب، ایمان دروغکی، ایمان تاکتیکی، صبح بیایند و غروب کافر شوند. اینها یک سری از کارهای دشمن است. دیگر چه؟
6- برنامه‌ریزی دشمن برای تضعیف رهبر
18- تضعیف رهبر؛ قرآن می‌گوید که: 1- می گفتند: پیغمبر یک کسی یادش داده است. عربی‌هایی که می‌خوانم آیه‌ی قرآن است. ترجمه‌اش را هم شما می‌فهمید. «یُعَلِّمُهُ بَشَر» (نحل/103) یعنی یک بشری به پیغمبر «یُعَلِّمُ» تعلیم می‌دهد. یعنی حرف‌های پیغمبر وحی نیست. یک کسی یاد او داده است.
2- «أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» (فرقان/4) یک قوم دیگری پشت پرده یک قومی دارند به او حرف‌ها می‌رسانند.
شاعر، شعر می‌گوید. کاهن، پیشگویی می‌کند. ساحر، جادوگر است. به پیغمبر شاعر، کاهن، ساحر، شاگرد یک بشر، انواع تضعیف‌ها، «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَل‏» (اعراف/75) اصلاً از کجا پیغمبر است؟ تضعیف رهبر! و تضعیف رهبر خیلی در قرآن روی آن عنایت شده است.
پیغمبر ما روز جمعه نماز جمعه می‌خواند، ایستاده بود خطبه می‌خواند. یک گروهی جنس آوردند بفروشند. وقتی می‌خواستند جنس بیاورند بفروشند، یک طبلی هم زدند. تا صدای طبل جمعه بازار بلند شد، همه‌ اینهایی که پای نماز جمعه بودند رفتند فقط 12 نفر نشستند. آیه نازل شد. من آیه را می‌خوانم بعضی کلماتش را می‌فهمید. «اذا» یعنی چه؟ «وَ إِذا رَأَوْا» رؤیت یعنی چه؟ «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَة»، «تجارة» یعنی تجارت. «أَوْ لَهْواً» لهو هم یعنی لهو و لعب. «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها» (جمعه/11) به سمتش دویدند. «وَ تَرَکُوکَ قائِماً» تو را تنها گذاشتند. نمی‌گوید: نماز را رها کردند. نمی‌گوید: خطبه را رها کردند. می‌گوید: «وَ تَرَکُوکَ» یعنی رهبر را رها کردند. پیداست تنها گذاشتن رهبر از رها کردن نماز خطرش... اینها وقتی صدای طبل شنیدند، خطبه را رها کردند، نماز را هم رها کردند. رهبر را هم رها کردند. سه چیز را رها کردند. تا صدای جنس را شنیدند بلند شدند رفتند. هم خطبه را رها کردند، هم نماز را رها کردند، هم رهبر را. اما قرآن نمی‌گوید: «وَ تَرَکُوها» خطبه را رها کردند. «تَرَکُوها» صلاة را رها کردند. می‌گوید: «تَرَکُوکَ» رهبر را رها کردند. پیداست رها کردن رهبر، تنها گذاشتن رهبر، از رهاکردن نماز خطرش بیشتر است.
19- واژگون کردن امور؛ «قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُور» (توبه/48) چیزها را واژگون می‌کنند. الله اکبر! زمان شاه بود. انقلاب شروع شد. به دست خود شاه سینمای آبادان را سوزاندند. عده‌ای هم درون آن سوختند که به مردم بگویند: این خمینی که آمده می‌خواهد انقلاب کند، هرچه جوان سینما رو است زنده زنده می‌سوزاند. امام که از پاریس آمد فرمود: ما با سینما مخالف نیستیم. با فساد مخالفیم. یعنی چه؟ چون او می‌خواست بگوید: اگر حکومت دست آخوندها بیافتد، یا ولایت فقیه اگر شود، هرچه جوان در سینما است زنده زنده می‌سوزاند. یک سینما را سوزاند، چهره را «قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُور» یک خاطره برای شما بگویم.
چهار امام ما در مدینه در قبرستان بقیع است، گنبد و بارگاه هم داشتند. گنبد و بارگاه ائمه‌ی بقیع را خراب کردند. مردم ایران در خیابان ریختند، راهپیمایی. رضاشاه عکس گرفت، خارج فرستاد. گفت: مردم ایران در خیابان ریختند، که ما قاجاریه را نمی‌خواهیم، پهلوی را می‌خواهیم. «قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُور»! یعنی چیزها را واژگون می‌کنند.
20- جاسوس؛ گاهی به اسم سم‌پاشی می‌آیند و تمام سوراخ‌های خانه ما را یاد می‌گیرند. گاهی به اسم سم‌پاشی درخت‌ها، گاهی به اسم مستشار خارجی، گاهی به اسم جهانگرد، وجب به وجب زمین ایران را حساب می‌کنند. وجب به وجب، فرمول پپسی‌اش را یاد ما نمی‌دهد، فرمول هواپیمای اِف 16 را یاد ما نمی‌دهد، اما سکسش را برای ما می‌فرستد. یا با ماهواره، یا با اینترنت، یا با سی‌دی. مجانی هم می‌دهد. هرچه سکس بخواهی مجانی به شما می‌دهند. اما یک فرمول علمی بخواهی یاد شما نمی‌دهند. کافی نیست برای اینکه بچه‌های ما بفهمند آمریکا با ما دشمن است. اسرائیل با ما دشمن است. این چه قانونی بود تصویب شد که اگر پست‌ترین آمریکایی در ایران به شریف‌ترین مردم ایران تف بیاندازد فوری باید دستمال کاغذی‌اش را دربیاورد، جای آب دهانش را پاک کند. بگوید: گزارش بدهید که بگویند: این کار تکرار نشود. این حرف‌ها نیست. اسلام می‌گوید: در مقابل ظلم باید بایستی. به پیغمبر گفتند: ابتر، یعنی بی‌عقبه! فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) خودت ابتر هستی. ننه و جد و آبادت ابتر است. قرآن می‌گوید: به مؤمنین گفتند: خُل! اینها که ایمان آوردند خُل هستند. فرمود: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ» (بقره/13) خودشان خُل هستند. باید برخورد کرد.
شما نگاه کنید در عراق یک خبرنگار یک لنگه‌کفش پرت کرد. چقدر این در دنیا صدا کرد. زینب کبری یک ساعت و نیم در حکومت یزید، در کاخ یزید، در مرکز پایتخت یزید یک ساعت و نیم یزید را به رگبار بست، با چه کلماتی. همه‌ی هفتاد میلیون ایران شاید یک نفر نباشد یکی از این کلمات را بگوید؟ می‌دانی چه گفت؟ گفت: «لَا أَبَا لَکُم‏» ای بی‌پدر! زینب کبری کربلا رفته، برادرش را کشتند، دو تا از جوان‌هایش را کشتند، زینب کبری برادر امام حسین، خواهر امام حسین فقط نیست که امام حسین را بکشند. دو تا از جوان‌های خودش هم کشته شد. هجده تا شهید داد، هفتاد و دو تا هم یاران برادرش، بعد اسیر شد، زجر کشید، بعد آمد گفت: ای بی‌ پدر! «قُبْحاً لَکَ»، «تَبّاً لَک‏» یک سخنرانی کرد، یک ساعت و نیم حکومت یزید را در کاخ یزید به رگبار بست. این را می‌گویند: زن آزاد! اگر بنا است از زن صحبت شود، باید از شجاعت زن صحبت شود. وگرنه حالا مصرف ماتیک زن زیاد شده است. مصرف لاک ناخنش زیاد شده است. نمی‌دانم بی‌حجابی‌اش بیشتر شده است، زن زنی است که بتواند یک رژیم را زیر و رو کند. آن هم کجا؟ در کاخ. زینب کبری طوری با خانم یزید صحبت کرد، استدلالی، با خانمش استدلالی صحبت کرد، در سخنرانی‌اش طور دیگر گفت. حماسی غیر استدلالی است. با خانمش طوری صحبت کرد، که یزید که آمد غذا بخورد، خانمش گفت: پست‌ترین فرد تو هستی. تو نکبتی، تو بدبختی! دید عجب، انقلاب از خانه‌اش سبز شد. پسر یزید علیه پدرش شد. زن یزید علیه پدرش شد. این را زن می‌گویند. اگر قرار است از زن گفته شود، زنی که حقش را بگیرد و از کسی نترسد.
21- خود را قوی دیدن؛ خیلی‌ها خودشان را قوی می‌دانند. «وَ نَحْنُ عُصْبَة» (یوسف/8) مثل برادران یوسف، می‌گفتند: ما یازده نفر هستیم. چرا پدر ما یوسف را دوست دارد؟ یوسف از ما کوچکتر است. ما یازده برادر 120 کیلویی، او یک بچه ی 13 کیلویی را دوست دارد. کیلویی حساب می‌کردند. «وَ نَحْنُ عُصْبَة» ما قوی‌تر هستیم. ببین بازو را! «وَ نَحْنُ عُصْبَة» به قدرتشان می‌نازیدند.
22- جو سازی؛ اگر به شما بگویند: جو سازی داریم یا نه؟ می‌گوییم: بله، وقتی یوسف را در چاه انداختند، پیراهنش را با خون قاطی کردند. پیراهن را خونی کردن، یعنی چه؟ یعنی جو سازی. یعنی طوری صحنه را طراحی کنیم، جو سازی. «دَم» یعنی خون. «بِدَمٍ کَذِبٍ» (یوسف/18) یعنی خون دروغی. جوسازی، به هر حال، اینها کارهایی است که ما در مقابل آنها باید قاطعیت داشته باشیم. دشمن را بشناسیم. و بدانیم کسی ما را دوست ندارد.
7- لزوم ایستادگی در برابر مستکبران
جوان‌های ایران هشت سال ایران بمباران شد، هیچ کشوری به ما کمک نکرد. هیچ کشوری به ما کمک نکرد. متحد شدند برای تقویت صدام. باید به مکتب خودتان افتخار کنید. مکتب خودتان مقاوم باشد. «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ» (کافرون/2) «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» (کافرون/6) راه شما برای خودتان، راه من. من جذب شما نمی‌شوم. ممکن است رفیق شما بگوید: حالا این سی دی را بشنو. حالا این فیلم را ببین. حالا این سیگار را بگیر. حالا بیا اینجا برویم. بگو: آقا «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ»! این شعار شما در مقابل هر دعوتی باشد. آخر به پیغمبر گفتند: بیا با هم رفیق شویم. یک خرده تو احترام بت‌های ما را بگیر، یک خرده هم ما کار به تو نداریم. پیغمبر مأمور شد به آنها بگو: «قُلْ یَأَیهَُّا الْکَفِرُونَ» (کافرون/1) «قُل» یعنی بگو. بگو: «لَکمُ‏ْ دِینُکُمْ وَ لىِ‏َ دِین‏» من قبول نمی‌کنم. آقا حالا همه نشستند. بگو: بنشینند. بنده نماز نخواندم. خوب بلند شوم نماز بخوانم.
جوان‌ها و نوجوان‌ها! یک چیزی برای شما بگویم. اگر می‌خواهید ببینید در آینده به درد می‌خورید یا به درد نمی‌خورید آثارش را از حالا در خودتان ببینید. یعنی واقعاً اگر یکجایی نشستید یادت آمد نماز نخواندی، حال داری بلند شوی نماز بخوانی؟     اگر این جو را شکستی، رفتی با خدا گره خوردی، بنشینند. من چه کار به آنها دارم. من نماز نخواندم باید نماز بخوانم. اما اگر همه می‌گویند: مرسی، شما بگویید: حالا من می‌گویم: بسم الله الرحمن الرحیم. زشت است. یعنی شهامت بسم الله ندارد. برای اینکه این طرف او گفت: مرسی، این هم گفت: مرسی! بین دو تا مرسی شهامت ندارد بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم. اگر حالا یک جو کوچک، اگر الآن یک نخ پاره نمی‌کنی فردا هم فوق لیسانس و دکتر شوی، از آن دکتر و فوق‌لیسانس‌هایی که طناب پاره کنید، نیستید. تمرین کنید که در مقابل باطل محکم بایستید. حق را دو دستی بگیرید و باطل را دو دستی رد کنید. الگوی همه‌ی ما حسین فهمیده است. گفت: من نباشم. جانم را می‌دهم. اما این در تاریخ می‌ماند. کاری کرد که امام خمینی فرمود: رهبر من بچه‌ی سیزده ساله است. حالا این سیزده ساله بروند سراغ یک سیزده ساله دیگر.
در کربلا یک پسر سیزده ساله بود به نام قاسم. این پسر امام حسن مجتبی بود. امام حسین عمویش بود. گفت: قاسم شهادت را چطور می‌بینی؟ گفت: شهادت از عسل شرین‌تر است. یعنی چه؟ یعنی اگر بنا است رژیم، رژیم یزیدی باشد شهادت برای من شیرین‌تر است. اگر بنا است حاکم بر ما یزید و بنی‌امیه باشد، این را بصیرت می‌گویند. که یک بچه‌ی سیزده ساله تحلیل سیاسی دارد. کدام دانشکده‌‌ی سیاسی حاضر است فارغ ‌التحصیلش بگوید: بابا من حاضر هستم... گاندی این کار را کرد. گفت: من حاضر هستم لباس ساده، لنُگ ببندم. لخت با یک لُنگ زندگی کنم اما لباس غربی‌ها را نپوشم. یک بچه‌ی سیزده ساله می‌گوید: تکه تکه شوم اما حکومت یزید را نمی‌پذیرم.
روز 13 آبان بر همه مبارک باشد. روز 13 آبان روز دانش آموز، روز مرگ بر آمریکا، روز تسخیر لانه‌ی جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، روز تحقیر آمریکا، روزی که ما برای آمریکا مطرح شدیم در مقابل آمریکا. بعد از اینکه ما مطرح شدیم یک ذره یک ذره کشورها هم چشم و گوششان باز شد. گفتند: پس اینطور نیست همینطور که آقا فرمود کاخی اما از مقوا!
خدایا ما را نسبت به خون شهدا خائن قرار نده. ما را پاسدار زحمات، خون‌ها، خدمت‌ها قرار بده. نسل ما، ناموس ما، مرز ما، انقلاب ما، رهبر ما، دولت ما، امت ما، آبروی ما در پناه حضرت مهدی حفظ بفرما.  

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

--------------------------------------------------------------------------------

 «سؤالات مسابقه»

1- آیه 12 سوره‌ی مجادله به کدام شیوه دشمنان اشاره دارد؟
1) مکر و حیله
2 ) سوگند دروغ
3) گریه‌ی دروغین
2- در جنگ جمل چه کسانی در مقابل حضرت علی(علیه‌السلام) ایستادند؟
1) یهودیان مدینه
2) مشرکان مکه
3) مسلمانان بی‌بصیرت
3- فرعون در برابر مخالفان خود از چه ابزاری استفاده کرد؟
1) تطمیع
2) تهدید
3) تحقیر
4- دانشمندان یهودی برای تضعیف مسلمانان چه توطئه‌ای کردند؟
1) ایمان آوردن تاکتیکی
2) توهین به مقدسات مسلمانان
3) تحریم اقتصادی مسلمانان
5- آیات آخر سوره‌ی جمعه به چه خطری اشاره دارد؟
1) ترک نماز
2) ترک رهبر
 3) ترک قرآن


نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( پنج شنبه 89/12/26 :: ساعت 12:16 عصر )
»» استفاده از فرصت عید

استفاده از فرصت عید
تاریخ پخش:  26/12/89

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

سال 89 هم تمام. در آستانه‌ی عید سال نود هستیم. خوب آخر سال روز 29 اسفند، روز ملی شدن نفت است و در خدمت برادران و خواهرانی هستیم که در این وزارت و سازمان زحمت می‌کشند. گفتم: چه سفارشی برای مردم ایران دارید؟ گفتند: صرفه‌جویی. گفتیم: بنزین گران شده، مردم مجبور هستند صرفه‌جویی کنند. گفتند: با اینکه گران شده باز هم اسراف می‌شود. این پیام آقایان.
بحثی که در نظر گرفتم، بحث فرصت است. یکسال رفت. لحظه به لحظه رفت و می‌رود. راجع به عمر و تلف کردن عمر و استفاده از فرصت، و از دست دادن فرصت، و سوء استفاده از فرصت، و تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها، اینها بحث امروز ما است.
بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع بحث: فرصت، اهمیت فرصت، استفاده از فرصت، سوء استفاده از فرصت، تبدیل تهدیدها به فرصت، اینها موضوعاتی است که به درد همه می‌خورد و بحث دائمی هم است. یعنی کوچک و بزرگ، طلبه و دانشجو، کارمند و بازاری و کشاورز...
آرایشگاهی آمد ریش‌های امیرالمؤمنین را اصلاح کند، لب‌ها تکان می‌خورد. گفت: یا علی لبت را نگه دار، من روی لب را قیچی کنم. فرمود: لبم را نگه دارم، یک لحظه یک سبحان الله از من قطع می‌شود. از این چه می‌فهمیم؟ صد هسته‌ی خرما بار شتر بود. از حضرت امیر پرسیدند، چیست؟ نفرمود: صد هسته‌ی خرما. فرمود: صد درخت خرما. یعنی چه؟ یعنی به هر هسته‌ای که نگاه می‌کنیم باید نگاه یک درخت بکنیم.
خیلی فرصت‌ها تلف می‌شود. ورزش چیز خوبی است. اما تماشای ورزش از دست دادن فرصت است. من هرچه فکر می‌کنم، فرق بین تماشای ورزش با تماشای پول چیست؟ آدم یک چهارپایه بگذارد صبح تا شب پول‌های بانک را ببیند. گاهی هم که ببیند پول زیاد است، سوت بکشد. صبح تا شب هم این پول را ببینی یک ریالش را به شما نمی‌دهند. خودت بلندشو پول پیدا کن. تماشای پول چه اثری دارد. ورزش خیلی مهم است. ولی تماشای ورزش، حالا یکوقت انسان پایش در گچ است، حالا هیچ کاری ندارد، حوصله ندارد، خوب برای آدم‌های کم حوصله، بی‌حوصله، بیمار، خسته، خوب تماشای ورزش هم عیبی ندارد. اما اینکه انسان همینطور سه ساعت، سه ساعت، دو ساعت دو ساعت، این خیلی از دست دادن فرصت است.
1- در اسلام، فارغ التحصیلی و بازنشستگی نداریم
آیات زیاد است، روایات زیاد است. مثلاً ما در اسلام بازنشستگی نداریم. اینکه شما را بازنشسته می‌کنند، به خاطر قرارداد است، مثل اینکه قرار می‌گذارند مثلاً می‌گویند: شما شب منزل ما بیا. یا شب من منزل شما می‌آیم. ما به حسب قرارداد تعهد می‌کنیم. باید به تعهد عمل کنیم. شما قول دادی. دولت می‌گوید: ماهی اینقدر از پولت برمی‌دارم، بعد از سی سال به عنوان بازنشستگی به تو می‌دهم. چون دولت در طول سال، پولمان را از حقوقمان کم کرده، حالا بعد از سی سال به ما می‌دهد، این قرارداد است. وگرنه در اسلام نه فارغ التحصیل داریم، فقط زن حامله فارغ می‌شود. تحصیل چیزی نیست که آدم از آن فارغ شود. در اسلام نه فارغ التحصیل داریم نه بازنشستگی.
قرآن یک کلمه‌ی «فراغ» دارد، می‌گوید: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» (شرح/7) یک کار جدید، دست به یک کار جدید بزن.  منتهی کار جدید هم جهت‌دار باشد. هدفمند باشد. الآن دولت این کمک‌ها را برداشته هدفمند کرده است. خیلی خوب، کار خوبی است. اما اسلام می‌گوید: همه‌ی کارهای شما باید هدفمند باشد. چرا بی‌هدف آب را به صورتت می‌ریزی؟ آب که به صورتت می‌ریزی قصد وضو کن. با یک نیت این آب را که مصرف می‌شود هدفمند کن. من که برای دخترم گوشواره می‌خرم، همین گوشواره را هدفمند کنم. بگویم: اگر نمازت را بی‌غلط خواندی. همین گوشواره هدفمند می‌شود. ما که می‌خواهیم عید دیدن برویم، بگوییم: اول برویم دیدن آن عمه‌ای که فقیر است. آن دایی که وضعش کمرنگ است. از فقرا شروع کنیم. اول خانه‌ی پولدارها نرویم. اول از فقرا شروع کنید. این هدفمند می‌شود.
یک جایزه‌ای می‌خواهیم بدهیم. مثلاً می‌شود این جایزه را یک چیز مصرفی داد، می‌شود یک چیز تولیدی داد. روایت داریم پیغمبر ما وقتی جایزه می‌داد، درخت خرمای باردار می‌داد یا شتر حامله. امروز می‌خواهیم به خانم یک جایزه بدهیم، یک چرخ خیاطی یا یک چرخ ژاکت بافی، یک چیز تولیدی بدهیم. وگرنه می‌شود مثلاً یک جام داد، یک کاپ داد، روی طاقچه بگذارد.
2- هدفمند کردن همه‌ی کارها برای خدا
این هدفمندی فقط برای یارانه‌ها نیست. همه‌ی کارهای ما باید هدفمند باشد، اینکه می‌گوید: فی سبیل الله، یعنی همه‌ی کارهای شما، «وَ إِلى‏ رَبِّکَ فَارْغَبْ» (شرح/8) «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى‏ رَبِّکَ فَارْغَبْ»، «وَ إِلى‏ رَبِّکَ» یعنی برای خدا. به ماگفتند: اگر گوساله‌ای در چین کشته می‌شود که گوشتش ایران بیاید، آن قصاب در چین مسلمان باشد و «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوید. با اسم خدا گوساله را بکشد. چرا؟ یعنی آن گوشتی هم که بناست سلول بدن ما شود، آن گوشت باید رنگ خدا داشته باشد. اگر قصابی بسم الله نگفت، گوشتش خوردنی نیست، حرام است. از استرالیا یک بزی را می‌خواهند به ایران بیاورند ما بخوریم، آن بز باید قصابش با هدف، با بسم الله بکشد. اینها چه می‌خواهد بگوید؟
از این غذا به آن غذا، مثلاً تا حالا گوشت می‌خوردی می‌خواهی پنیر بخوری. یا به عکس. اگر نوع غذایت عوض شد، یک بسم الله دیگر بگو. می‌خواهی بنشینی، حتی می‌خواهی یک سطر بنویسی، حدیث داریم، حتی عروس و داماد اگر خواستند کنار هم بخوابند، با «بسم الله» کنار هم بخوابند. سوار مرکب می‌شویم با بسم الله سوار شویم. یعنی همه‌ی کارهای شما رنگ الهی داشته باشد؟ «صِبْغَةَ اللَّه!» (بقره/138) یعنی رنگ الهی داشته باشد.
راجع به ایام فراغت خیلی آیه و حدیث داریم. پیغمبر فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ اغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ» (بحارالانوار/ج74/ص75) قدر پنج چیز را داشته باش، قبل از پنج چیز دیگر. 1-  «شَبَابَکَ قَبْلَ هَرَمِکَ» قدر جوانی‌تان را داشته باشید. تعطیلات عید است. من سراغ دارم آدمی را که در تعطیلات عید یک کتاب نوشت. کتابش هم الآن چند صد هزار تا چاپ شده است. کتاب مفید که به چند زبان دنیا ترجمه شده است. فقط هم در ایام عید نوشت. یک مقدار خودمان را جمع و جور کنیم، اتلاف وقت. ببینید حضرت امام(ره) می‌فرماید: دور ریختن نصف لیوان آب اسراف است. در تحریر است. در بحث اسراف می‌گوید: دور ریختن نصف لیوان آب اسراف است. بعد می‌فرماید: اسراف گناه کبیره است. بعد می‌گوید: گناه کبیره انسان را فاسق می‌کند. این یعنی چه؟ یعنی وقتی بنده وضو می‌گیرم، زیاد برای وضو آب ریختم، چون آب زیاد ریختم اسراف کردم، حالا چه رسد به بنزین و نفت و چه رسد به کاغذ و کتاب و چه رسد به و الی آخر... دور ریختن نصف لیوان آب اسراف و اسراف گناه کبیره است. گناه کبیره سبب فسق، یعنی شما دیگر پشت سر من نمی‌توانی نماز بخوانی. چون این شیخ در وضو زیاد آب می‌ریزد. اسراف می‌کند، اسراف گناه کبیره است، شیخ از عدالت می‌افتد، خلاص!
گاهی یک کسی می‌خواهد رییس جمهور شود یا شورای شهر شود، خوب یک عکسش را اینجا بزن، برو مثلاً سی متر دیگر هم یک عکس دیگر بزن. یک کوچه‌ی دیگر بزن. همینطور کنار هم مثل آجر.
گاهی یک کسی می‌آید اینجا از من عکس می‌گیرد. دوباره از این طرف می‌گیرد. می‌گویم: بابا این سوراخ گوش با این سوراخ گوش، که فرق ندارد. از این طرف می‌ایستد تق، از این طرف می‌ایستد تق! می‌گویم: بابا این گوش من با این گوش من چه فرقی کرد؟ فیلم مفت است، برای بیت المال است. من بارها این مثل را زدم، یکبار دیگر هم شب عید است این مثال را بزنم. ببینید خدا می‌تواند کن فیکون، خدا به یک لحظه می‌تواند همه چیزی را خلق کند. در عین حال خود خدا چقدر صرفه‌جویی کرده است. یک شکاف در صورت گذاشته است، چقدر از این شکاف کار می‌کشد. مکیدن سینه‌ی مادر، گرفتن اکسیژن، پس دادن کربن، سخنرانی، بوسیدن، سوت کشیدن، فوت کردن، حالا اگر به این مهندس‌ها می‌دادی، چه می‌کردند؟ یک لوله‌کشی می‌کردند برای خروج کربن. از اینطرف یک لوله فرو می کردند برای ورود اکسیژن. یک دکمه برای چشیدن، مکیدن، بوسیدن، کله‌ی ما را پر از دودکش و دکمه می‌کردند. از خدا یاد بگیرید، که خدا چه کرده است. یک انگشت شصت داده است، هشت تا وزارت خانه را در این انگشت شصت جاسازی کرده است. شما شصت را ببند، وزارت آموزش و پرورش تعطیل است. چرا؟ نمی‌توانی قلم دست بگیری. وزارت کار، نمی‌توانی پیچ گوشتی دست بگیری، بیل نمی‌توانی دست بگیری، سوزن و نخ، وزارت بهداشت، نمی‌توانی آمپول بزنی، از خدا یاد بگیریم. خدا که دستش باز است، صرفه‌جویی کرده است. صرفه‌جویی کنیم.
3- استفاده از فرصت جوانی
امام صادق فرمود: نوجوان‌ها را دریابید، قبل از آنکه دیگران کله‌های اینها را از حرف انحرافی پر کنند. یعنی نوجوانی یک فرصت است. دو نعمت است که قدر آن معلوم نیست. یکی سلامتی، یکی فراغت. سلامتی و فراغت! به هر حال تفریح و عید و دید و بازدید سر جایش، اما غافل نشویم. یک وقتی یک کسی تلویزیون خریده بود، برفک‌هایش را هم می‌دید. گفتیم: بابا چشمت خراب می‌شود، گفت: پولش را دادم. اسراف در غذا، اسراف در مهمانی‌ها، اسراف در لباس، هرخانه‌ای از ما، خانه‌ی فقیرهایمان یک ساک لباس زیادی داریم، حالا اغنیا که کامیون کامیون لباس زیادی است. هرخانه‌ای یک ساک لباس زیادی است، شما حساب کن چند میلیون ساک لباس زیادی هست؟ صرفه‌جویی و اسراف.
استفاده از فرصت، یوسف زندان رفت. دید افرادی منحرف هستند. فکر کرد که چگونه اینها را هدایت کند، دو تا از این زندانی‌ها خواب دیدند، به یوسف گفتند: خواب ما را تعبیر کن. گفت: برایتان تعبیر می‌کنم اما بگویید ببینم این بت‌ها چیست که می‌پرستید. یعنی آنجا استفاده کرد برای تبلیغ. برای تبلیغ استفاده کرد. گاهی وقت‌ها کسی نزد من می‌آید می‌گوید: حاج آقا یک استخاره کن. من تا می‌روم استخاره کنم نگاه می‌خورد می‌بینم حلقه‌ی طلا دستش است؟ می‌گویم: قبل از آنکه استخاره کنم. اگر به من عقیده داری و می‌خواهی من استخاره تو را بکنم، می دانی حلقه‌ی طلا برای مرد حرام است؟ نماز هم باطل است، نماز هم نخوانی همیشه در حال حرام هستی. خوب فیروزه دست کن. می‌گوید: آخر نامزدی است. می‌گویم: خوب حالا اگر گفتی: نامزدی، حرام خدا حلال شد؟ آن مثل را می‌زنم که چند بار تا حالا گفتم. یک کسی جگر روی منقل گذاشت و شروع کرد باد زدن. گربه‌ها جمع شدند. یک مرتبه به گربه‌ها گفت: بلال بلال! فکر کرد اگر به جگر، بلال بگوید گربه‌ها می‌ر‌وند. اینطور نیست که اگر شما گفتی: حلقه‌ی نامزدی، حرام خدا حلال شود. یا مثلاً می‌گوید: خواهر و برادر هستیم. خواهر و برادر هستیم یعنی چه؟ نامحرمی!
صله‌ی رحم بروید، خوب بالاخره دختر عمه، دختر خاله، اصلاً بعضی‌ها می‌روند عمه را ببینند به خاطر دخترش. بالاخره نامحرم، نامحرم است. نه حالا این ارتباط بین پسر و دختر یک ارتباط علمی است. خواهش می‌کنم سر خودت کلاه نگذار. ما که سرمان کلاه نمی‌رود. بچه‌ها که با هم رابطه پیدا می‌کنند برای بازی است. تاجرها هم با هم رابطه پیدا می‌کنند برای ایجاد شرکت است. یک دختر و پسر جوان رابطه‌شان غیر از رابطه‌ی جنسی چه می‌تواند باشد؟ رابطه‌ی دختر و پسر یا همان لحظه‌ی اول حرام است، یا اگر لحظه‌ی اول هم رابطه پاک است، خطر به حرام افتادن هست. نمی‌گوییم: دختر و پسر سالم نیست. هستند! اما بستر مثل زمین یخبندان است، زمین یخبندان بستر برای لیز شدن است.  البته ممکن است آدم‌هایی روی یخ راه بروند و نیافتند. اما اگر پیدایش کردی، سلام مرا هم به او برسان.
4- روز قیامت، روز حسرت
امام سجاد در صحیفه می‌فرماید: «و استفرغ ایامی فی ما خلفتنی له» خدایا این فرصت‌هایی که من دارم در یک فرصتی قرار دهم، که بتوانم روز قیامت جواب بدهم. حدیث داریم روز قیامت لحظه‌های عمر جلوی آدم نشان داده می‌شود، مثل نوار قلب هست که نشان می‌دهند. در بیمارستان قلب نوار قلب را نشان می‌دهند. می‌گوید: لحظه‌ها می‌آید از جلوی چشم آدم می‌رود، آن لحظه‌هایی که هدر رفته و فرصت‌هایی که از دست داده یک حسرتی می‌خورد. قرآن می‌گوید: یکی از اسم‌های قیامت «یَوْمَ الْحَسْرَةِ» (مریم/39) یعنی می‌گوید: آخ! می‌توانستم این کار را بکنم. چرا این کار را نکردم. چرا این کار را نکردیم؟ می‌روید میوه بخرید،  ده کیلو میوه برای عید خریدید، سیزده کیلو بخرید. یک سه کیلو هم در خانه‌ی فلانی بدهید. آن هم عید است. اصلاً پول بدهید خودش برود میوه بخرد. بالاخره اگر شما دید و بازدید دارید، فقرا هم دید و بازدید دارند. ماشین خوب این نیست که گازش بدهی برود. ماشین خوب یک ماشینی است که اگر ماشینی در راه مانده است، بوکسل کند. بگذارید با هم بخندیم. چرا به هم می‌خندیم؟ با هم شاد باشیم. اگر شما غذا می‌خوری، یک گرسنه نگاهت می‌کند، وجدان داشته باشیم که داریم، این غذا لذیذ نیست، هرچه هم غذا لذیذ باشد لذت ندارد. چون او گرسنه‌اش است.
5- بهره‌گیری از فرصت و ثروت در راه خدا
استفاده از فرصت، خدایا طوری مرا قرار بده، آنوقت چیزهایی هم که رنگ خدا نیست، می‌پرد. به خاطر پز، به خاطر سلام، مثلاً روز قیامت به بنده می‌گویند: آقا، شما چه کردی؟ می‌گویم: در این ماه هزار تا سلام کردم. می‌گوید: خوب کدام برای خدا بود؟ این را سلام کردی مدیر کل بود. این هم معاون وزیر بود. این هم وزیر بود، این هم آیت الله بود. یک کارگر افغانی را سلام کردی؟ یک کارمند شهرداری که کوچه‌ها را نظیف می‌کنند، یک سلام به این کردی؟ آقا من لباس‌هایم را به فقرا دادم. لباس خوبت را دادی، یا لباس‌هایی که تنگ شده است؟ آن لباسی که تنگ شده است و رنگش را نمی‌پسندی. قرآن می‌گوید: اگر می‌خواهید به خدا نزدیک شوید، « لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون‏» (آل‌عمران/92) آن چیزی که دوست داریم به دیگران بدهیم. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: اگر خودت فقیر بودی، این را به تو می‌دادند می‌گرفتی؟
یک حاجی مکه آمده بود. خیلی گرما خورده بود. حجش که تمام شد. گفت: خدایا ما که آمدیم. حالا خودت بودی می‌آمدی؟ از دست خدا عصبانی شده بود. می‌گفت: ما که آمدیم، حالا خودت بودی می‌آمدی. قرآن می‌گوید. اینکه می‌گویم از قرآن است. قرآن می‌گوید: چیزی که به فقیر کمک می‌کنی، اگر خودت فقیر بودی یک چنین لباس و خوراک به تو می‌دادند، می‌گرفتی؟ «وَ لَسْتُمْ بِآخِذیه‏» (بقره/267) یعنی خودتان اخذ نمی‌کردید. خودتان نمی‌گرفتید. «إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا» مگر اینکه اغماض کنید، دیگر خیلی در فشار قرار بگیرید، مثلاً قحطی شود، غذای مانده را هم بخورید. اگر می‌خواهید در کارتان غصه نخورید، استفاده از فرصت این است که کارهایمان را برای خدا انجام دهیم. آخر بعضی‌ها می‌گویند: برای خداست اصلاً حرف پول نزن. من معنای کار برای خدا را بگویم که اخلاص یعنی چه؟ معنای اخلاص این است.
6- نشانه‌ی اخلاص در کارها
علامت اخلاص: 1- نه در دل و نه با زبان. در دل می‌گوید: «لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً» (انسان/9) «لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً» یعنی ما از شما جزا نمی‌خواهیم. یعنی در دل نیت پول نکردم. به زبان هم می‌گوید: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً» (انعام/90) من با شما حرف پول نمی‌زنم. می‌گوید: برای پول نیامدم. به زبان هم نمی‌گویم پول بده. نمی‌گوید: نمی‌گیرم. اگر دادند بگیر. اگر دادند، بگیر. اما به قصد پول نیامدم، مثل خود شما. خود شما که اینجا آمدید از اکسیژن استفاده می‌کنید، اما نه برای اکسیژن آمدید. و نه با زبان گفتید ما در سالن می‌آییم به شرطی که اکسیژن باشد. اخلاص یعنی از دنیا استفاده کنید اما برای دنیا کار نکنید. آنوقت اگر برای خدا کار کنید، وقتی ما به کمبود بنزین تهدید می‌شویم، وقتی به انواع تهدید، تهدید می‌شویم. دانشمندان ما، کارمندان ما، مردم ما، همه کمک هم می‌کنند مشکل را حل کنند. نیت پول نکنید ولی خوب حقوق هم بگیرید. گرفتن حقوق ربطی به اخلاص ندارد. آدم هست حقوق می گیرد کارهایش هم خالص است. آدم هم هست حقوق نمی‌گیرد، کارش هم خالص نیست. چطور؟ بنده می‌آیم سخنرانی می‌کنم، پول هم نمی‌گیرم. چرا؟ برای اینکه بگویم: من را می‌بینید پول نمی‌گیرم. من را می‌بینید پول نمی‌گیرم. یعنی پول نمی‌گیرم که صد جا پز بدهم که من پول نمی‌گیرم. اینجا پول نگرفتن خدا نیست، پول نیست اما پز هست. ولی آدم‌هایی هستند می‌گویند: آقا این کار را خدا دوست دارد، من هم برای رضای خدا این کار را انجام می‌دهم. دادند، دادند چه بهتر. ندادند من کار به او ندارم.
ما عید خانه‌ی فلانی نمی‌رویم، چرا؟ ایشان دیدن ما نیامد. در عروسی ما نیامد. خانه‌ی نو خریدیم، نیامد. نمی‌دانم چه... ایام عید بروید دیدن کسانی که با شما قطع رابطه کردند، این هنر است. اگر کسی را نشناختی و سلامش کردی هنر است. «صِلْ مَنْ قَطَعَک‏» (فقیه/ج4/ص177) «صِلْ مَنْ قَطَعَک‏» حدیث است، یک آیه هم نوشتم. می‌گوید: «ادْفَعْ» یعنی دفع کن. «ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن‏» (مؤمنون/96) یعنی او با تو بدی کرد، تو بدی‌اش را به کار احسن دفع کن. «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ» (قصص/54) قران می‌فرماید: آدم‌های خوب «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ» با کار حسنه و نیکو، «السَّیِّئَة» یعنی بدی، آدم‌های خوب بدی‌ها را با خوبی جواب می‌دهند. نمی‌گوید: دیدن من نیامد، من هم دیدن او نمی‌روم. چشم‌روشنی برای بچه‌ی من، نوه‌ی من نیاورد، من هم نمی‌برم.
7- توجه به فقرا و فراموش‌شده‌ها در عید
از عید استفاده کنید، عید یک فرصت است. تمام فامیل‌هایی که فراموش شدند، دیدن فامیل‌های فراموش شده بروید. آنهایی که با شما قهر هستند. باید خودمان را بشکنیم. چه اشکالی دارد؟ عزت برای خداست. «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعا» (یونس/65) نه شکست من است که من خواهر بزرگ، او باید دیدن من بیاید. بابا ول کن. بزرگ کیست، کوچک کیست؟ حدیث داریم «الْفَقْرُ وَ الْغِنَى بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ» (بحارالانوار/ج69/ص5) اگر می‌خواهید بدانید چه کسی غنی و چه کسی فقیر است، بعد از قیامت معلوم می‌شود. در دنیا معلوم نمی‌شود چه کسی بزرگ است؟ این خانم بزرگ است، ممکن است خانم کوچک باشد. آن خانم کوچک است، ممکن است خانم بزرگ باشد. اول او باید دیدن من بیاید. او باید به من سلام کند. او باید... نه ایشان خانه‌ی ما آمد یک ربع نشست، من هم خانه‌شان می‌روم یک ربع می‌نشینم. بعضی از خانواده‌ها خیلی محاسبات بدی می‌کنند. دقیقه به دقیقه، ساعت به ساعت، ما مسلمان هستیم. «ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن‏» آیه‌ی قرآن است. «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ» آیه‌ی قرآن است. «صِلْ مَنْ قَطَعَک‏» روایت است. می‌گوید: از این فرصت، حالا که عید دید و بازدید‌ها شروع می‌شود، از فقرا شروع کنیم. فرقی بین افراد نگذاریم. توجه به نسل نو داشته باشیم. در ایام عید خوب بالاخره لباس نو است، آرایش می‌کنند. در آرایش‌ها مواظب محرم و نامحرم باشیم. عید، عید خوبی است. عید نوروز عید خوبی است. منتهی هم بستر عبادت است، هم بستر غیر عبادت.
8- نیّت خدایی حتی در خوردن و خوابیدن
پیغمبر فرمود: یا اباذر، «یَا أَبَا ذَرٍّ لِیَکُنْ لَکَ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ نِیَّةٌ حَتَّى فِی النَّوْمِ وَ الْأَکْل‏» (وسایل الشیعه/ج1/ص48) الله اکبر! ای اباذر، اگر آقای رییس جمهور می‌خواهد یارانه‌ها را هدفمند کند، پیغمبر به ابیذر گفت: همه‌ی کارها را... «حَتَّى فِی النَّوْمِ»، «النوم» یعنی چه؟ «اکل» یعنی در خوردن و خوابیدنت هم نیت داشته باش. چطور؟ شما سحری که می‌خوری، عبادت می‌کنی. چرا؟ برای اینکه می‌گویی: سحری می‌خورم، تا بتوانم روزه بگیرم. یعنی هدفت از سحری خوردن روزه گرفتن است. با اینکه چیزی می‌خوری، ولی همین چیز خوردن هم مستحب است. همین چیز خوردن مستحب است. اول ماه آمیزش جنسی مکروه است. جز شب اول ماه رمضان که می‌گویند: مکروه که نیست، مستحب هم هست. می‌گویند: چون خدا فردا می‌خواهد بگوید، دست درازی نکن. می‌گوید: پس شب از حلال تأمین شو که روز بتوانی نسبت به ناموس مردم خودت را کنترل کنی. آدم گاهی وقت‌ها می‌گوید: من این غذا را بخورم، دو ساعت مطالعه می‌کنم. من این غذا را بخورم... یک خاطره دارم برایتان بگویم. یادم آمد که بد هم نیست.
در سفر حج مقداری مغز بادام و اینها را بدرقه‌ی ما کردند، ما هم در مدینه کیسه را باز کردیم و تقسیم کردیم. بعد از مدینه مکه رفتیم. مکه شلوغ بود و داشتیم طواف می‌کردیم، دیگر از حال رفتم. به ذهنم آمد، که اگر یک چند تا مغز بادام‌ها را نگه می‌داشتی، الآن می‌خوردی، یک لیوان هم آب می‌خوردی، یک طواف دیگر می‌کردی. همه را مدینه دادی، حالا اینجا تو را ضعف گرفته و هیچ چیز نیست. به ذهنم آمد که چرا همه را یکجا دادیم. طواف من تمام شد، داشتم بیرون می‌رفتم، یک کسی گفت: حاج آقا تشریف بیاورید. بفرما! فکر کردم مسأله دارد. گفت: ما دیدیم تو داری در طواف از حال می‌روی. گفتیم: طواف تمام شود، یک مقداری مغز بادام داریم، به این شیخ بدهیم بگوییم: مغز بادام بخور. دست کرد یک مشت مغز بادام و مغز پسته به ما داد، اصلاً چیزی نبود ولی شیرینی‌اش بود که آن چیزی که به دل من آمد، که چرا در راه خدا دادم، دیدم خدا همانجا پای کعبه جایش را پر کرد. غصه نخوریم.
من اگر به این سلام کنم کوچک می‌شوم. شما به این سلام کن خدا بزرگت می‌کند. خدا بزرگت می‌کند. من دیشب از یک خانمی شنیدم. خانم مورد اعتماد! که فلان خانم با اینکه پزشک است در خانه کارهای دستی می‌کند. حتی قالیچه می‌بافد، حتی ژاکت می‌بافد، هفته‌ای دو روز هم مطب می‌رود. بعضی دخترها همین که لیسانس گرفتند، انگار از دماغ فیل افتاده! من استکان بشویم؟! توبه کن. دیپلم هستم. خوب دیپلم مگر سواد است؟ دیپلم که سواد نیست. پنجاه تا، صد تا کتاب خواندی. دیگر امروز لیسانس و فوق لیسانس هم باری ندارد. لیسانس را بارها گفتم مثل دندان است. آدم که دندانش درآمد، حالا اول خوردنش است نه آخر خوردنش. آدم‌هایی که لیسانس و فوق لیسانس می‌گیرند اول مطالعه‌شان است نه آخر مطالعه‌شان. کسی که لیسانس گرفت، حالا راه به دنیای علم پیدا کرده است. حالا اولش است، این فکر می‌کند لیسانس گرفت، آخرش است. یک مقداری باید چیزهایی که در سرمان است کنار بگذاریم. گاهی وقت‌ها مشکل ما، علتی هم که حرکت نمی‌کنیم، من باید رییس جمهور شوم. من باید شورای شهر شوم. من باید وکیل شوم.
اول انقلاب یک کسی خودش را کاندید کرد رأی نیاورد. الآن هم فرار کرده خارج است. برای اینکه رأی بیاورد، هی می‌گفت: ملت قهرمان ایران! تا رأی‌ها را شمردند، دیدند رأی نیاورد. فرار کرد خارج رفت، گفت: این توده‌ی ناآگاه! دیدیم اِ... پیش از ظهر قهرمان بودند، من باید پست بیاورم. پیش از ظهر می‌گفت: ملت قهرمان، بعد از ظهر گفت: توده‌ی ناآگاه! بازی نکنیم. سلام‌ها، دید و بازدید‌ها، روابط، همه... یک کسی پشت سر یک آقا نماز نمی‌خواند. گفتند: چرا؟ گفت: آقا من سلیقه‌ی سیاسی آقا را قبول ندارم.  مگر پیش نماز و پس نماز باید هم سلیقه باشند. مگر آزادی نیست؟ آقا در اسلام گفته: آزاد است. شما می‌توانی پشت سر آقا نماز بخوانی، رکعت دوم بگو: آقا نمی‌خواهم رکعت دوم را اقتدا کنم. قصد فرادی کن، آزاد هستی. حتی در نماز آزادی است. هرکجای نماز خواستید قصد فرادی کنید، می‌توانید. آقا نماز مغرب را مسجد می‌خوانی، نماز عشا را نمی‌خواهی بخوانی؛ بلند می‌شوی می‌روی. نماز مغرب را مسجد می‌خوانی، نمی‌خواهی سخنرانی را گوش دهی، بلند می‌شوی می‌روی. اصل آمدن آزادی است. نگفتند: حتماً فلان مسجد برو. این آقا را قبول نداری، یک مسجد برو که آقایش را قبول داری. آزادی باید حفظ شود. همینطور که تو آزاد هستی خوب آن آقا هم آزاد است. یک سلیقه‌ای دارد، خوب حالا یا حق یا باطل! گناه کبیره که نکرده است. تازه گناه کبیره را لازم نیست از آقا بپرسید آقا سلام علیکم، ببخشید، ما پشت سر شما نماز می‌خوانیم در عمرت هیچوقت گناه کبیره نکردی؟ به تو چه! (خنده حضار) شما که گناه کبیره ندیدی، عادل است. لازم نیست از خودش بپرسی، ممکن است در بچگی در گوش یک نفر زده باشد.
ما یکوقتی پدر چهار شهید را به عنوان کشاورز نمونه معرفی کردیم. هم پدر چهار شهید و هم یک بیابانی را... وقتی در تلویزیون معرفی اش کردیم، یک تومار آمد فلان منطقه که ایشان چرا کشاورز نمونه است؟ چرا معرفی‌اش کردید؟ گفتیم: بابا پدر چهار شهید است. این بیابان کویر را برداشته... گفت: آقا ایشان بچه که بود یک چوب برداشت به سر من زد، هنوز هم جای بخیه‌هایش هست. گفتم: آقاجان من که کشاورز نمونه را معرفی می‌کنم، نباید از اول عمرش این را، از هبوط آدم ایشان کاری نداشته، وَر نرویم. حدیث داریم اگر خواسته باشی وَر بروی، که آدم بی‌عیب پیدا کنی، بی‌رفیق می‌مانی. همان‌هایی که هستند. همان‌هایی که هست. حدیث داریم اینهایی که می‌خواهند دوست درجه یک بگیرند، بی‌دوست می‌مانند. اینهایی که ازدواجشان عقب می‌افتد برای این دختر خواستگار می‌آید، می‌گوید: حالا ببینیم یکی دیگر بیاید بلکه خوب، می‌گوید: این را هم ببینیم بلکه شاید سومی بهتر شد. بعد می‌بینی اِ... سن دختر بالا رفت دیگر خواستگار نیامد. پسر آمده نزد من گفته: آقای قرائتی می‌توانی یک دختر برای من معرفی کنی که صد در صد خوب باشد؟ گفتم: خدا را باید از خدایی عزل کنیم. چون اگر دختر صد در صد خوب باشد، یعنی خدایا دنبال کارت برو! مثل دو دو تا، چهار تا. چه خدا باشد، چه خدا نباشد. بنا نیست، پس معنای توکل چیست؟ توکل این است که من تحقیقاتم را می‌کنم. منتهی خیلی چیزها را هم خبر ندارم. ممکن است امروز صد در صد خوب باشد، فردا چه؟ ما چه تضمینی داریم آنهایی که صد در صد خوب هستند، فردا چه شود. اجازه بده، آقای قرائتی که سی و دو سال است در تلویزیون است، یک تلفن می‌شود. الو! بفرمایید. از صدا و سیما برنامه‌های شما از سال نود قطع می‌شود. الو! بفرمایید. آقا این ماشین را، حفاظتی که به شما دادیم، تا 24 ساعت برگردان. بعد یک دفعه می‌بینی من ضد انقلاب شدم. در سرازیری هر بشکه‌ای بی‌ام و است. هر بشکه‌ای تویوتا است. پژو است. من مجبورم وقتی گفتم: بی ام و اسم دو تا ماشین دیگر هم ببرم. وگرنه می‌گویند: کارخانه به قرائتی یک بی‌ام و داده، که اسم بی‌ام و را در تلویزین ببرد. تا گفتم: بی‌ام و باید اسم دو تا سه تا ماشین دیگر هم قاطی کنم که گیر کردیم. خیلی سخت است.
یکی از دوستان می‌گفت: در جمهوری اسلامی آدم سه سال بیشتر نباید آبرو داشته باشد. چون یا خودش خراب می‌کند، یا خرابش می‌کنند. تو چطور ماندی؟ (خنده حضار) در جمهوری اسلامی سه سال کوپن آدم است. در این سه سال که رییس بودی یا خودت خراب می‌کنی، یا اطرافیانت خرابت می‌کنند، یا خرابت می‌کنند، حالا حسادت است، حسود است، ناشی‌گری است، خط سیاسی است.
استفاده از فرصت، عید فرصت خوبی است برای آشتی دادن، برای کمک کردن، برای احوالپرسی از ضعف‌ها، گاهی در جلسه‌های فامیلی یک مشکلی را حل کنید. مثلاً همه‌ی فامیل جمع شدیم، می‌گوییم: فلانی یک مشکل دارد، از دَم نفری ده هزار تومان بدهیم. از دَم نفری یک میلیون بدهیم. از دَم نفری دویست هزار تومان بدهیم. در جلسه‌های فامیلی در عید یک مشکلی را هم حل کنیم. بعد ثواب این مشکلی را که حل کردی، هدیه به حضرت مهدی کن. به پیغمبر، به اهل بیت، بعد بگو: یا رسول الله، این گره را باز کردم، ثواب این گره برای تو. بعد بگو: خدایا تو هم گره‌های مرا باز کن. یک گره باز کنید. تخمه شکستن که کاری نیست. حالا گیرم عید 5 کیلو تخمه شکستی، دو کیلو پسته و یک کیلو هم مغز بادام، چه کردی؟ در این دید و بازدید‌ها یک گره‌ای را باز کنید. یک مشکلی را حل کنید. چهار نفر قهر را آشتی بدهید. یک دو تا جهازیه جور کنید. دو تا پسر را داماد کنید. چهار تا وام درست کنید. از این کارها بکنید، و الا تخمه شکستن این حداقل است، اقل اقل است و شما حیف هستید. 

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

--------------------------------------------------------------------------------

«سؤالات مسابقه»

1- عبارت «صبغة الله» در قرآن به چه معناست؟
1) همه‌ی کارها برای خدا
2) جهاد در راه خدا
3) انفاق در راه خدا
2- اولین سفارش پیامبر به ابوذر درباره‌ی چه بود؟
1) زندگی، قبل از مرگ
2) جوانی، قبل از پیری
3) سلامتی، قبل از بیماری
3- آیه‌ی 39 سوره‌ی مریم به کدام نام قیامت اشاره دارد؟
1) روز حسرت
2) روز ذلّت
3) روز ندامت
4- بهترین راه استفاده از فرصت عمر چیست؟
1) تحصیل علم و مطالعه
2) خدمت به مردم و محرومان
3) انجام هر کاری برای خدا
5- آیه 54 سوره‌ی قصص به چه امری سفارش می‌کند؟
1) گذشت از بدی دیگران
2) مقابله به مثل با بدی دیگران
3) نیکی کردن در برابر بدی دیگران


نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( پنج شنبه 89/12/26 :: ساعت 12:14 عصر )
»» اعجاز قرآن، پیشینه، ضرورت

اعجاز قرآن، پیشینه، ضرورت
اعجاز از ریشه‏«عجز»(ناتوانی)به معنای ناتوان ساختن می‏باشد.ناتوان ساختن‏بر دو گونه است:یکی آن که توانایی کسی قهرا از وی سلب شود و او به عجز در آید،مثلا اگر شخصی قدرت مالی یا مقامی دارد،آن مال یا مقام از او با زور گرفته شود واو به خاک ذلت‏بنشیند.دیگر آن که کاری انجام گیرد که دیگران از انجام و یاهم‏آوردی با آن عاجز باشند،بدون آن که درباره آنان هیچ گونه اقدام منفی به عمل‏آمده باشد،مثلا ممکن است کسی در کسب کمالات روحی و معنوی به اندازه‏ای‏پیش رفت کند که دست دیگران بدو نرسد و از روی عجز دست فرو نهند.در مثل‏گویند:«فلان اخرس اعداءه،فلانی زبان دشمنان خود را بند آورد».مقصود آن است‏که آن اندازه آراسته به کمالات گردیده و کاستی‏ها را از خود دور ساخته که جایی‏برای رخنه عیب جویان باقی نگذارده است. شاعر گوید:
شجو حساده و غیظ عداه ان یری مبصر و یسمع واع
«برای فزونی غم و اندوه حسودان وی و خشم و نگرانی دشمنانش،همین بس‏که بیننده‏ای چشم خود را بگشاید و شنونده‏ای گوش فرا دهد».یعنی آن اندازه‏فضایل محاسن اخلاقی وی فراگیر شده که هر کس چشم بگشاید و گوش فرا دهدجز آن نبیند و نشنود،به همین جهت دشمنان و حسودان خود را به زانو در آورده‏است.
اعجاز قرآن از نوع دوم است،یعنی در بلاغت،فصاحت،استواری گفتار،رسا بودن بیان،نو آوری‏های فراوان در زمینه معارف و احکام و دیگر ویژگی‏ها،آن اندازه‏اوج گرفته که دور از دست رس بشریت قرار گرفته است.از این جهت قرآن را«معجزة‏خالدة،معجزه جاوید»گویند.این حالت‏برای قرآن،همیشگی و ثابت است،چرا که‏این کتاب بزرگ قدر،سند شریعت جاوید اسلام است.

پیشینه بحث
مساله‏«اعجاز قرآن‏»از دیر زمان مورد بحث و نظر دانش مندان بوده است.شایداولین کسی که در این زمینه بحث کرده و مساله را به صورت کتاب یا یک رساله‏در آورده-طبق گفته ابن ندیم (1) -محمد بن زید واسطی(متوفای 307)است.وی ازبزرگان اهل کلام می‏باشد و کتاب‏هایی در این زمینه به نام‏«الامامة‏»و«اعجاز القرآن‏فی نظمه و تالیفه‏»نگاشته است.برخی پیش از او،ابو عبیدة‏معمر بن المثنی(متوفای 209)را یاد می‏کنند،او کتابی در دو مجلد درباره اعجازقرآن نوشته است.هم چنین ابو عبید قاسم بن سلام(متوفای 224)کتابی در اعجازقرآن دارد.اما این نوشته‏ها اکنون در دست نیست.
قدیمی‏ترین اثری که در این زمینه در دست است،رساله‏«بیان اعجاز القرآن‏»
نوشته ابو سلیمان حمد بن محمد بن ابراهیم خطابی بستی (2) (متوفای 388)است.

ادامه مطلب...
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( شنبه 89/6/27 :: ساعت 6:29 عصر )


»» اعجاز قرآن

اعجاز قرآن
اعجاز مصدر باب افعال از ریشه (ع‌ـ‌ج‌ـ‌ز) به معناى ناتوان ساختن یا ناتوان یافتن کسى یا چیزى به‌کار رفته[37] و در قرآن کریم به معناى نخست آمده است: «و ما أنتم بمُعجزین= و شما درمانده کنندگان (خدا) نیستید». (انعام/6،134...‌.)
اعجاز و معجزه از اصطلاحات کلامى و به معناى امرى خارق العاده همراه با تحدى و سالم از معارضه است که خداوند آن را به دست پیامبرش پدید مى‌آورد تا نشان راستى رسالت وى باشد.[38] اصطلاح معجزه* و اعجاز به این معنا در قرآن کریم به‌کار نرفته; اما الفاظ دیگرى آمده که بر معجزه حمل شده است; مانند: بیّنه و آیه (اعراف/7،73، 106)، برهان (قصص/28،32)، سلطان (ابراهیم/14،11)، بصیرت (انعام/6،104) و شئ مبین. (شعراء/26،30)
اما اعجاز قرآن ترکیبى اضافى و بدین معناست که قرآن کریم معجزه پیامبر اسلام و دلیلى بر راستى رسالت وى از سوى خداوند‌است.
پیامبر اسلام افزون بر داشتن معجزاتى شبیه آنچه پیامبران پیشین از آن برخوردار بودند[39] از معجزه قرآن کریم نیز برخوردار بوده که اصلى‌ترین معجزه آن حضرت است. راغب معجزات را به دو قسم حسى و عقلى تقسیم کرده و معتقد است که بیشتر معجزات عرضه شده بر امتهاى پیشین، مانند ناقه صالح، طوفان نوح، عصاى موسى و غیره حسى و بیشتر معجزات عرضه شده بر مخاطبان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، مانند خبر دادن از غیب و آوردن حقایق علمى بدون آموختن از کسى عقلى بوده است. قرآن کریم با برخوردارى از امتیازى خاص، معجزه و نشانه‌اى معرفى شده که هر دو جنبه حسى و عقلى را در خود فراهم آورده‌است، با این ویژگى که تا پایان جهان باقى و در دسترس همه بشر قرار‌دارد.[40]
امتیاز دیگر این معجزه جاودان الهى آن است که در عین برخوردارى از وصف اعجاز، کتاب تشریع و مشتمل بر معارف وحیانى است، ازاین‌رو خود شاهد صدق خویش است و در عین حال که مدعى وحیانى بودن است معارف موجود در آن نیز دلیل بر وحیانى و الهى بودن آن است.[41]
بحث درباره اعجاز قرآن کریم به عنوان متنى مقدس که از سوى خداوند نازل شده و بشر را قدرت آفریدن متنى همانند آن نیست، به زمان نزول آن باز مى‌گردد و در خود قرآن کریم در ضمن آیاتى موسوم به «آیات تحدّ*ى» به آن تصریح شده است. به اعتقاد دانشمندان، هر امر خارق‌العاده‌اى معجزه نیست، بلکه زمانى معجزه است که اولا مدعىِ پیامبرى، آن کار خارق‌العاده را شاهد صدق ادعاى خود معرفى کند. ثانیاً مخاطبانش را به هماوردى و معارضه فرا خواند. ثالثاً مخاطبان انگیزه معارضه داشته باشند. رابعاً از معارضه سالم بماند.[42] این 4‌مورد را مى‌توان مبانى یا ارکان[43] اعجاز قرآن معرفى کرد. در قرآن کریم به آیاتى برمى‌خوریم که همه مخاطبان را دعوت کرده تا اگر در الهى بودن قرآن تردیدى دارند همانند آن یا 10 سوره یا یک سوره مانند آن را بیاورند. (بقره/2،23; هود/11،13; اسراء/17،88)

ادامه مطلب...
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( شنبه 89/6/27 :: ساعت 6:28 عصر )


»» اعجاز قرآن کریم و ابعاد آن

اعجاز قرآن کریم و ابعاد آن
درآمد:
قرآن معجزه جاویدان پیامبر اسلام و سند زنده حقانیت راه اوست. قرآن عزیز تنها معجزه حاضر در عصر ماست که گواه همیشه صادق اسلام و راهنمای انسانها است.
از تعریفهایی که برای معجزه بیان شد برمی‌آید که معجزه در اصطلاح عبارت از امر خارق عادتی است که برای اثبات ادعای نوبت آورده می‌شود بطوری که موافق ادعا باشد و شخص دیگری نتواند مثل آن را انجام دهد بلکه همه درآوردن آن عاجز باشند. ولی با این حال معجزه امری منافی با حکم عقل یا باطل کننده اصل علیت نیست.[1]
اکنون پرسش این است که اعجاز قرآن از کدام جهت است یعنی تحدی قرآن به آوردن « مثل» آن یعنی چه؟ و مثلیت در چه جهتی مراد است. پاسخ به این پرسش موضوع این قسمت نوشتار است. که دیدگاهها را در این زمینه بررسی می‌کند . این نوشتار در چند قسمت ارائه می‌گردد.
قسمت اولک بررسی تحدی و مبارزه طلبی قرآن کریم ( دلیل اعجاز قرآن).
قسمت دوم : بررسی دیدگاهها درباره جهت اعجاز قرآن(رمز مثل نداشتن آن9.
قسمت سوم: راز اعجاز قرآن کریم.

قسمت اول : تحدی قرآن کریم (دلیل اعجاز قرآن)

الف: آیات تحدی (مبارزه طلبی)
آیاتی که تحدی (مبارزه طلبی) قرآن در آنها مطرح شده است چند گونه است. گاهی مردم را در مورد کل قرآن و یا ده سوره آن به مبارزه می‌طلبد و گاهی می‌فرماید اگر می‌توانید یک سوره مثل آن بیاورید. به این آیات توجه کنید:
« قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتوا بمثل هذاالقرآن لایأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا »[2]
« بگو اگر تمامی انسان و جن جمع شوند تا مثل این قرآن را بیاورند نخواهند توانست و لو آنکه برخی آنها به کمک دیگران بشتابند.»
« ام یقولون افتریه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین » [3]
« آیا می‌گویند که [ محمد (ص)] افترا می‌بندند (و کلام خود را کلام خدا می خواند) پس ده سوره مانند آن بسازید و بیاورید و از هر کس، غیر از خدا، می‌خواهید کمک بگیرید، اگر راست می‌گویید.»
« و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداکم من دون الله ان کنتم صادقین »[4]
« و اگر در مورد آنچه به بنده خود‌[محمد(ص)] نازل کردیم شکی دارید پس سوره‌ای از جنس آن بیاورید و گواهان خود را ، غیر از خدا بخوانید، اگر راستگویانید.»
سوره یونس آیه 38 نیز مضمونی شبیه آیه 23 سوره بقره دارد. « فأ‌توا بسورة مثله » با این تفاوت که کلمه « من» در سوره بقره هست اما در سوره یونس « مثله» بدون کلمه « من» آمده است. ( در مورد این نکته بعدا توضیح خواهیم داد. )
« ام یقولون تقوله بل لایؤمنون فلیأتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین»[5]
« یا ( آیا) می‌گویند او قرآن را از خود بافته است بلکه ایمان نمی‌آورند . اگر راست می‌گویند پس کلامی مثل آن ( قرآن) را بیاورند.»
هر چند که ظاهر کلمه « مثله » این است که کل قرآن مراد باشد ولی کلمه حدیث « کلام» شامل کمتر از یک سوره هم می‌شود. و لذا برخی احتمال داده‌اند که مقدار معجزه بودن قرآن یک سوره و یا تعدادی از آیات است که به اندازه یک سوره باشد.[6]
تذکر: نکته جالب در آیات فوق این است: آنجایی که سخن از آوردن مثل کل قرآن یاده سوره آن است سخنی از یاری افراد به همدیگر است اما جائی که سخن از یک سوره و حدیث است مسأله شاهدان ـ و نه یاوران ـ را مطرح می‌کند. علت این تعبیرات شاید این باشد که در صورت اول این کاربرای یک نفر مشکل است و یا اینکه اشاره به وجود اعجاز قرآن و مراتب آن است.

ب: قلمرو تحدی قرآن: مبارزه طلبی قرآن سه نوع شمول دارد

ادامه مطلب...
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( شنبه 89/6/27 :: ساعت 6:28 عصر )


»» اعجاز قرآن، مفهوم حروف رمز در قرآن

 اعجاز قرآن، مفهوم حروف رمز در قرآن
قرآن، معجزه جاوید پیامبر، از نازل شدن آن دو هدف و منظور وجود داشته،اثبات اینکه قرآن کلام خدا و معجزهِ خاتم و خاتم معجزات است و دیگر اینکه هدایت بشر به راه راست باشد.(1) قرآن معجزهای است "گویا"، "جاودانی"، "جهانی" و "روحانی" (2)زیرا پیامبران پیشین میبایست همراه معجزات خود باشند، و برای اثبات اعجاز آن مخالفان را دعوت به مقابله به مثل کنند. در حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت و گفتار پیامبران را تکمیل میکرد.این گفته در مورد معجزات دیگر پیامبر اسلام غیر ازقرآن نیز صادق است.

گویا بودن قرآن

قرآن یک معجزه گویااست. نیازی به معرفی ندارد. خودش بسوی خود دعوت میکند، مخالفان را به مبارزه میخواند، محکوم میسازد، و از میدان مبارزه پیروز بیرون میآید، لذا پس از وفات پیامبراسلام(ص) همانند زمان حیات او به دعوت خود ادامه میدهد،هم دین است و هم معجزه، برای اثبات آن هم قانون است و هم سند صحت قانون.

جاودانی و جهانی بودن قرآن

قرآن مرز مکان و زمان را در هم شکسته و مافوق مکان و زمان قرار گرفته چرا که معجزات پیامبران گذشته و حتی معجزات خود پیامبر اسلام(ص) غیر از قرآن، روی نوار معینی از زمان و منطقه مشخصی از مکان و در برابر عدهای خاص صورت گرفته است. چنانکه میدانیم اموری که رنگ زمان و مکان را به خود گرفته باشند به همان نسبت که ازآنها دورتر میشویم حقیقت آنها کمرنگتر جلوه میکند و کهنه میگردد، این از خواص حوادث زمانی است.
ولی قرآن بستگی به زمان و مکان ندارد، همچنان به همان شکلی که در 1400 سال پیش در محیط تاریک حجاز تجلی کرد، امروز برما تجلی میکند. بلکه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش به ما امکاناتی داده که بتوانیم استفاده بیشتری از آن نسبت به اعصار گذشته بنماییم. پیداست که هرچه رنگ زمان و مکان به خود نگیرد تا ابد و در سراسر جهان پیش خواهد رفت.و بدیهی است که یک دین جهانی و جاودانی باید سند حقانیت جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد.

روحانی بودن قرآن

امورخارق العادهای که از پیغمبران قبل از رسول الله بعنوان صدق گفتار آنها دیده شده همه جنبه جسمانی داشته، شفای بیماران غیر قابل علاج، زنده کردن مردگان، سخن گفتن کودک، عصای موسی،همه و همه جنبه جسمانی دارند، یعنی چشم و گوش انسان را تسخیر میکنند، ولی الفاظ قرآن که از همین حروف و کلمات معمولی ترکیب یافته آنچنان معانی بزرگی دربردارد که دراعماق جان و دل انسان نفوذ میکند. روح فرد را مملو از اعجاب و تحسین میسازد، و افکار وعقول را در برابر خود وادار به تعظیم کرده و تنها با مغزها و اندیشه و ارواح انسانها سروکار دارد.
و بدین ترتیب است که قرآن مخالفان خود را و آنانی که در اعجاز آن شک و تردید دارند را به تحدی دعوت کرده، چرا که در طریقه نزول این کتاب آسمانی و درهر قسمت آن که دقت و تامل کنیم، سراسر رمز و راز بوده و از پس تامل و تفکر در آن به حقایق این هستی دست پیدا میکنیم.
از جهتی اعجاز قرآن را میتوان به دو بعد، اعجاز در لفظ و اعجاز در معنی تقسیم کرد. از جهتی قرآن دریچهای نوین را به جهان هستی، و جهان آخرت باز کرد. کتابی که افقی دیگر، نسبت به هستی و حیات را، برای بشر به ارمغان آورد،در قرآن حکمتی بیپایان نهفته است. توانسته در طول تاریخ علت و منشاء تحولات روحی عمیقی بشود، بطوری که این تحولات مبدا تحولات اجتماعی گردیده است(3).
کتابی که اسرار بسیاری که در طبیعت وجود دارد را گفته، و ناگفتههای بسیاری را نیز برای پژوهش و تحقیق بشر به کنه کائنات و حیات روی زمین قرار داده. علی رغم اینکه اگر بنا بود تمامی سخنان خداوند ذکر شود تمام دریاها برای مرکب شدن و تمامی درختان برای قلم شدن نیز کمبود.(4) واز جهت دیگر قرآن از شیوایی و بلاغت خارقالعاده و شگفتانگیزی برخوردار است. ویژگیای که بسیاری از متفکران و اندیشمندان را به تامل وتفکر واداشته. بطوریکه با تلاش و تحقیقات فراوان به نتایجی فوقالعاده و جالب دست پیدا کردهاند.و بدین ترتیب بود که اندیشمندان و متفکران اسلامی به این حقیقت دست یافتند که خارقالعاه بودن قرآن تنهادر مفهوم آن ختم نمیشود.
چنانچه دکتر علی شریعتی در این مورد میگوید(5):
اثبات یک "نظم علمی ریاضی"در ترکیب قرآن، امروز از طریق تحقیقات علمی جدید امکانپذیر شده است. بر مبنای تحقیقات انجام شده، آیات نازل شده در مکه کوتاه، و آیات نازل شده در مدینه بلند میباشد، مسائل توصیفی با جملات کوتاه و مسائل تحلیلی با جملات بلند، همچنین مجموع کلمات قرآن 66600 کلمه و مجموع آیات قرآن 6660 میباشد که به طور متوسط طول معدل هر آیه 10 کلمه میباشدو از نظر شماره کلمات نازل شده هر سال به نسبت مشابهی افزایش مییابد. به عبارتی در هر سال حدود 500 کلمه بر مقدار کلمات نازل شده سال قبل افزوده میشده است.
همچنین جان دیوپورت در خصوص ویژگیهای این کتاب عظیم میگوید: قرآن به اندازهای ازنقائص مبرا و منزه است که نیازمند کوچکترین تصحیح و اصلاحی نیست و ممکن است از او تا به آخر آن خوانده شود، بدون آنکه انسان کمترین ناراحتی از آن احساس کند.(6)
وی در ادامه میگوید: همه این معنی را قبول دارند که قرآن با بلیغترین و فصیحترین لسان و به لهجه قریش که نجیبترین و مودبترین عربها هستند نازل شده است. قرآن کتابی است مملو از درخشندهترین اشکال و محکمترین تشبیهات که از معجزات این کتاب عظیم میباشد(7).
اینکه قرآن در وصف خود و ذکر ویژگیهایش، بعنوان کتابی محکم و استوار یاد میکند، یکی از علل آن، همین موزونیت و هماهنگی در استفاده وکاربرد کلمات و حروف میباشد. چنانچه یکی از راز و رمزهای این کلام خدا که در پیچیدگی و ابهام فراوانی قرار دارد حروف مقطعه قرآن هستند.
حروف مقطعه در آغاز 29 سوره از قرآن آمده است که 26 سوره آن مکی و 3 سوره آن مدنی است.
چنانچه به سورههایی که با این حروف آغاز شدهاند دقت کنیم،(بجز سه سوره که جهت دیگری دارد)بعد از این حروف بلافاصله یا بالفظ قرآن یا کتاب، از قرآن گفتگو میشود(8).
طبه عبارتی در 26 سوره بلافاصله بعد از حروف مقطعه، با بیانی محکم و قاطع از ویژگیهای کتاب خدا سخن گفته شده که به نظر میرسد بین حروف رمز و قرآن یک رابطه و همبستگی خاصی وجود دارد.

ادامه مطلب...
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( شنبه 89/6/27 :: ساعت 6:27 عصر )


»» ادعای بشری بودن قرآن در تاریخ اسلام بیسابقه است

ادعای بشری بودن قرآن در تاریخ اسلام بی‌سابقه است

سیدیحیی یثربی در گفت‌وگو با خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، درباره این‌که آیا کتاب‌های آسمانی را می‌توان انشاء پیامبران دانست، اظهار داشت: کتاب‌های آسمانی موجود، کلاً بر دو قسم کاملاً متفاوت‌اند: یک قسمت از آنها که شامل تورات و انجیل‌هاست (کتب عهد عتیق و عهد جدید)، که انشاء پیامبران نیستند، بلکه گزارش دیگران درباره پیامبران و سرگذشت و اظهارات آنانند.
وی افزود: پیروان آنها یعنی یهودیان و مسیحیان نیز کتاب‌های موجودشان را کلام الهی نمی‌دانند بلکه این مجموعه‌ها بیشتر نوشته‌هایی هستند که از جریان بعثت و فعالیت انبیا گزارش می‌دهند. مثلاً انجیل یوحنا را شخصی به نام یوحنا نوشته و نامه‌های پولس رسول را نیز که جزء کتب مقدس است، پولس نوشته است. بنابراین کسی از پیروان این ادیان، مجموعه کتب مقدس را کلام پیامبران خود نمی‌دانند، بلکه آنها به منزله سیره‌هایی هستند که درباره پیامبر اسلام نیز نوشته شده‌اند مانند سیره ابن هشام و غیره.
یثربی ادامه داد: قسم دیگر از کتاب‌های آسمانی قرآن است. قرآن نه کلام پیامبر اسلام است و نه گزارش دیگران از زندگی پیامبر، بلکه متنی است که خداوند انشاء نموده و جبرئیل آنها را آیه به آیه بر پیامبر اسلام خوانده است. بنابراین هیچیک از آیات قرآن، انشاء پیامبر نیست و این سخن بارها در قرآن مورد تأیید قرار گرفته است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: از قضا خود این موضوع، در هیچ یک از ادیان و مکاتب موجود، سابقه نداشت. این تنها قرآن است که به عنوان مجموعه‌ای از وحی الهی، در اختیار پیامبر قرار گرفته است. البته قرآن می‌گوید که کتب آسمانی دیگر نیز همین حالت را داشتند؛ یعنی مجموعه‌ای از کلام الهی بودند، اما پیروان آن ادیان آنها را تغییر داده و دستنوشته‌های خود را به جای آن نهاده‌اند.
یثربی درباره ادعای بعضی که وحی پیامبر خاتم را به گونه‌ای از جنس شعر می‌دانند، گفت: قطعاً این‌طور نیست، زیرا اولاً سبک و سیاق آیات قرآن به هیچ‌وجه شبیه اشعار عربی آن روز و امروز عرب‌ها نیست و تاکنون کسی نیز از دوست و دشمن، قرآن را از نوع شعر به معنای شناخته شده آن ندانسته است. ثانیاً شعر را اگر به معنای منطقی آن در نظر بگیریم، باز قرآن خود را «برهان» معرفی می‌کند نه شعر و در عمل هم چنین است.
وی افزود: ثالثاً اگر شعر را به معنای دوران جاهلی آن (سجع کُهّان) در نظر بگیریم، اگرچه سوره‌های مکی را دشمنان قرآن، از جنس همین شعر می‌دانستند اما قرآن در آیات متعددی این سخن را رد کرده و به شدت از اینکه به حساب این‌گونه شعرها گذاشته شود، پرهیز کرده است.
یثربی گفت: بنابراین، می‌توان قرآن را کلاً نپذیرفت، اما نمی‌توان آن را انشاء پیامبر و از نوع شعر دانست. در صورتیکه دست‌کم قسمتی از متون مقدس به گونه‌ای از جنس شعر است و این را خود یهودیان و مسیحیان نیز می‌پذیرند و حتی قسمتی عنوان «غزل» دارد، غزل‌های سلیمان و غیره.
وی در پاسخ به ادعای مسبوق به سابقه بودن بشری دانستن وحی در سده‌های میانه اسلامی گفت: خیر! در دوران گذشته هم کسی چنین دیدگاهی نداشته است. نظر معتزله در مورد «مخلوق بودن قرآن» به معنای آن نیست که قرآن را حضرت محمد(ص) انشاء نموده است. معتزله و اشاعره، هر دو بدون استثنا، قرآن را کلام خدا می‌دانند، اما در حادث و قدیم بودن آن اختلاف دارند.

ادامه مطلب...
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » م -ح ( شنبه 89/6/27 :: ساعت 6:16 عصر )


<   <<   6   7   8   9   10      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تفسیر جزء 30 سوره عادیات
تفسیر جزء 30 سوره قارعه
تفسیر جزء 30 سوره تکاثر
تفسیر جزء 30 سوره عصر
تفسیر جزء 30 سوره هُمَزه
تفسیر جزء 30 سوره زلزله
تفسیر جزء 30 سوره بیّنه
تفسیر جزء 30 سوره قدر
تفسیر جزء 30 سوره عَلق
تفسیر جزء 30 سوره تین
[عناوین آرشیوشده]
» فهرست موضوعی یادداشت ها
تفسیر جزء 30[4] . احسان به دیگران تاریخ پخش: 12/12/89 بسم الله الرحمن الرحیم[4] . امام علی(علیه‌السلام) و زیارت امین الله(2) تاریخ پخش: 04/09/89[4] . استفاده از فرصت عید تاریخ پخش: 26/12/89 بسم الله الرحمن الرح[3] . امام علی(علیه‌السلام) و زیارت امین الله(1) تاریخ پخش: 27/08/89[2] . امدادرسانی در حوادث غیرمترقبه تاریخ پخش: 05/12/89 بسم الله ا[2] . تاریخچه رسم الخط قرآن و سیر و تحول آن سید مهدی سیف الف)نگ[2] . رسول خدا، امام مجتبی و امام رضا(علیهم‌السلام) تاریخ پخش: 14/11/[2] . حقوق در نگاه امام سجاد(ع) تاریخ پخش: 16/10/89 بسم الله الرحم[2] . سلمان فارسی(1) تاریخ پخش: 23/10/89 بسم الله الرحمن الرحیم «[2] . سلمان فارسی(2) تاریخ پخش: 30/10/89 بسم الله الرحمن الرحیم «[2] . سیمای جاهلیت در قرآن تاریخ پخش: 28/11/89 بسم الله الرحمن الر[2] . قیام امام حسین(علیه‌السلام) برای امر به معروف تاریخ پخش: 18/09/[2] . کربلا، صحنه گذشت و فداکاری تاریخ پخش: 25/09/89 بسم الله الرح[2] . کیفرها و عقوبت‌های معنوی خداوند تاریخ پخش: 09/10/89 بسم الله[2] . وقف تاریخ پخش: 07/11/89 بسم الله الرحمن الرحیم «الهی انطقنی[2] . مبانی و مراتب فهم قرآن علی اسعدی برای آن که فهم درست و رو . معرفت: آیا خود افراد هم مستقیماً مى توانند از قرآن استفاده کنند . معماهای قرانی 1- مشخصات و اطلاعات آماری . مهمترین دستورات قرآن به زنان . نظریه قرآن در باب چیستى علم (2) . سیمای زیانکاران در قرآن کریم . عـلـوم قـرآن و قـرآن پـژوهـى; اهمیت، جایگاه و تنگناها . عوامل ایجاد و سلب آرامش . قرآن در دیدگاه سران کفر و الحاد چهار تن از از سران الحاد نکته . قرآن کریم و نیکو سخن گفتن . قرائت جـدیـد قرآن از نگاهی دیگر اقتراح پیش‏تر در سرمقاله‏ا . سوره تین . سوره قدر . سوره لیل . سوره هُمَزه . درس‌هایی از اسارت خاندان امام حسین(ع) تاریخ پخش: 02/10/89 بس . دشمن شناسی و استکبار ستیزی (1) تاریخ پخش: 13/08/89 بسم الله . دشمن شناسی و استکبار ستیزی (2) تاریخ پخش: 20/08/89 بسم الله . راههای مبارزه با فشارهای روانی از منظر قرآن . رزق و رزاق از دیدگاه قرآن فولادگر مقدمه: یکی از موضوعات . زندگی امام خمینی(ره) در سایه‌ی قرآن تاریخ پخش: 21/11/89 بسم . آداب عزاداری برای امام حسین(علیه‌السلام) تاریخ پخش: 11/09/89 . ادعای بشری بودن قرآن در تاریخ اسلام بی‌سابقه است . اعجاز قرآن . اعجاز قرآن کریم و ابعاد آن . اعجاز قرآن، پیشینه، ضرورت . اعجاز قرآن، مفهوم حروف رمز در قرآن قرآن، معجزه جاوید پیامبر، از . امام حسن عسکری(علیه‌السلام) تاریخ پخش: 19/12/89 بسم الله الر . تفسیر جزء 30 » . تفسیر جزء 30 » 1 . تفسیر جزء 30 » سوره اعلى . تفسیر جزء 30 » سوره انشراح . تفسیر جزء 30 » سوره انشقاق . تفسیر جزء 30 » سوره انفطار . تفسیر جزء 30 » سوره بروج . تفسیر جزء 30 » سوره بلد . تفسیر جزء 30 » سوره شمس . تفسیر جزء 30 » سوره ضُحى . تفسیر جزء 30 » سوره طارق . تفسیر جزء 30 » سوره عبس . تفسیر جزء 30 » سوره غاشیه . تفسیر جزء 30 » سوره فجر . تفسیر جزء 30 » سوره لیل . تفسیر جزء 30 » سوره مطفّفین . تفسیر جزء 30 » سوره نازعات . تفسیر جزء 30 » سوره نبأ . تفسیر جزء 30 سوره تکاثر . تفسیر جزء 30 سوره تین . تفسیر جزء 30 سوره زلزله . تفسیر جزء 30 سوره شمس . تفسیر جزء 30 سوره عادیات . تفسیر جزء 30 سوره عصر . تفسیر جزء 30 سوره عَلق . تفسیر جزء 30 سوره قارعه . تفسیر جزء 30 سوره قدر . تفسیر جزء 30 سوره هُمَزه . تفسیر سوره فیل . تفسیر سوره قریش . جنگ از دیدگاه قرآن احمد حامد مقدم جنگ یکی از پدیده‏هایی ا . جنگ از دیدگاه قرآن1 . جنون در آموزه های قرآن . جوان و انس با قرآن علی اعظم خسروی مقدمه : ویژگیهای انحصا . حروف مقطعه ی قرآن یعقوب فرزانه دوست سوره‏هایی که با یک نو . حق و تکلیف در نگاه قرآن .

>> بازدید امروز: 7
>> بازدید دیروز: 5
>> مجموع بازدیدها: 424614
» درباره من

قرآن معجزه ای جاوید و درسهای از قرآن
م -ح
این وبلاگ در پی بی حرمتی صهیونیسم بین الملل در آمریکا به قران کریم در 20 شهریور 89 ایجاد شده تا حداقل بتواند یک کلمه به نام قرآن مجید را در گوگل و سایت های جستجوگر استکبار بیشتر کند.

» پیوندهای روزانه

خش گیر اتومبیل Quixx [11]
فروشگاه هوالرزاق [3]
پاسخ درسهایی از قرآن [5]
مهدویت [3]
یا غیاث المستغیثین [4]
بازی های جذاب , تست های هوش [47]
درسهایی از قرآن [39]
پوشاک اسلامی [27]
مرکز توسعه وبلاگ های دینی خراسان جنوبی [21]
نرم افزارهای مذهبی [35]
[آرشیو(10)]

» آرشیو مطالب
شهریور 89
درسهای از قرآن، سوالات مسابقه درسهای از قرآن
درسهای از قرآن، سوالات مسابقه درسهای از قرآن
اسفند 89
تیر 91
فروردین 90
مرداد 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
لحظه های آبی(سروده های فضل ا...قاسمی)
دارالقران الکریم جرقویه علیا
نظرمن
چم مهر
افطار
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
صندلی داغ پارسی بلاگ
سیب خیال
««««« شب های تهران »»»»»
اسپایکا
مهر بر لب زده
کلبه تنهایی
نشریه حضور
بهترین ها برای ایرانیان
شهرستان بجنورد
مشاور
BABI 1992
آوای قلبها...
امام مهدی (عج)
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
هم اندیشی دینی
یادداشتها و برداشتها
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
farzad almasi
.: شهر عشق :.
جهاد ادامه دارد...
بوی سیب
بادصبا
طریق یار
گل نرجس
میقات محمد
داستان های جذاب و خواندنی
گلبرگ
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
تمهیدات
خون شهدا
زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده)

پارس پایتخت تاریخ وتمدن
برادران شهید هاشمی
من الغریب الی الحبیب
دلنوشته های یک فروند چریک
نور
عشق
توشه آخرت
شروق
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
زشت است بی تو زندگی ،زیبای عالم
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
برگترین مرجع جک، اس ام اس، پیامک، لطیفه، عکس، نرم افزار
فروش نرم افزار آموزشی و راهنمای تحصیل و تست زن
بچه های باخرز
عمو همه چی دان
گروه اینترنتی جرقه داتکو
شهید قنبر امانی
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
خورشید آل یاسین
مکاشفه مسیح
تنهاترین عاشق
غزلیات محسن نصیری(هامون)
پاتوق دخترها وپسرها
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
راه کمال
سرود عرش
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
السلام علیک یا فاطمه الزهراء(س)
نوری چایی_بیجار
* روان شناسی ** ** psychology *
ایرانی باشیم
هر چی تو بخوای
پرواز تا اوج
ایران آفتاب
خانه داری، گل آرایی، دوخت لباس زنانه و مردانه، تزیین منزل
رنگ باخته
یه دخترشاد
دانلود و نقد کتاب
شقایق
عدالت جویان نسل بیدار
صل الله علی الباکین علی الحسین
آپدیت یوزرنیم پسوورد نود32
آپدیت یوزر پسورد نود32
جدیدترین یوزرنیم و پسورد نود 32- username and password nod 32
بیستِ E بیستترین فروشگاه
اللهم عجل لولیک الفرج
متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان (rikhtegari.com)
چرند و پرند
بهترین ها برای ایرانیان
فاو.سرزمین رهایی
جامع ترین وبلاگ خبری
زازران
Sea of Love
for 99ashegh
مذهب عشق
vagte raftan
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
دفترهای سبز
*عاشقانه های بی جواب*
روان شناسی کودک
ازاد
دست نوشته های من
سلام خوش امدید
صنایع نوین ایده آل
خاطرات کودکی من
ناگفته های آبجی کوچیکه
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
عشقولانه
پری دریایی
چه زود دیر میشه
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
تنها ترین تنها...
ESPERANCE
* امام مبین *
Ali 09357004336
افق احکام (پاسخگویی به سوالات شرعی شما)
گل پیچک
پاتوق
خانواده من
قطره سرگشته
دهاتی
بچه مسلمون
کشکول
لبخند خدا
پائیزِ قلبم ساکت و سرده
عکس متحرک و انیمیشن حیوانات گیاهان کودکان بالن گوشی پرندگان
یک هدف مشخص
roya
تنهاسیاه
آهای یه نفر تو این جزیره تنهاست
صدفی برای مروارید
»ندبه کنان ظهورت«
مطالب متفرقه
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
عشق گلی است که دو باغبان دارد، عاشق و معشوق
شرکت نمین فیلتر
.: بادکنک سبز :.
جاذبه
شمیم ولایت
میترایسم
افکارسادات افغانستان
کر مـــــا نـــــــــــــــــــشاه دو
...به نام عشق
فریاد بیصدا
مریم جون !
میخ در
فیلم، کارتون، سریال ایرانی، خارجی، موسیقی پاپ، کلاسیک
MIDWIFERY
تکنیک های تست زنی ، جزوات کنکور ، سوالات دبیرستان و پیش دانشگاهی
عاشق نگاه ماهتم...
فروشگاه نرم افزارهای کاربردی رشته های گوناگون
فروشگاه نرم افزارهای تخصصی وآموزشی موبایل و حس
گالری بهترین های لوازم آرایشی، بهداشتی
فروشگاه محصولات آرایشی و بهداشتی و کرم و آدکلن
حدائق ذات بهجة
پاتوق
گالری دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
گالری بهترین های نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری
گالری بهترین نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گرافیک، برنامه نویسی
گالری بهترین نرم افزار، بازی، سرگرمی،حادثه ای
آموزشگاه خیاطی،گلدوزی،پرده دوزی و صنایع دستی فاطیما
زیباترین
بهترین نرم افزارهای کاربردی برای ایرانیان
غلط غولوت
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برا ی ایرانیان
بهترین ها نرم افزارهای کاربردی برای ایرانیان
truth in our life
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای آموزشی زبان برای ایرانیان
کیتهای الکترونیکی،لوازم منزل، خودرو، موبایل،الکترونیکی
کتب الکترونیک، مجلات روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، فنی، مهندسی،
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
گالری بهترین لوازم آرایشی بهداشتی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برا ی ا®
بهترین های نرم افزارهای، مالی،بازی کتابخانه موسیقی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای آموزشی برای ایرانیان
بهترین لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
بهترین کتب، مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغت
گالری بهترین دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
بهترین های نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری برای ایرانیان
گالری بهترین لوازم آرایشی، لاغری، بهداشتی، عطر، ادکلن
گالری بهترین نرم افزارهای بازی سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری
گالری بهترین نرم افزارهای کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی
دارالقرآن امام علی علیه السلام آموزش و پرورش شهرستان استهبان
گالری نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی
گالری بهترین نرم افزارهای موبایل برای ایرانیان
yade yaran
گالری بهترین نرم افزار آموزش زبان های انگلیسی
نرم افزار زبان های خارجی انگلیسی آلمانی فرانسوی عربی اسپانیایی
آینده ی سبز
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای آموزشی برای ایرانیان
زرشک و خواص زرشک و تقاضای زرشک
جهان تهی
ایــ عزیـــــز ـــــــران
فانوس
خودمو خودش
بی تاب
در تمنای وصال
کهف الشهدا
چالوس و نوشهر
بزرگترین مرکز عکس و پیامک و دانلود بازی و نرم افزار
فروش کتب الکترونیکی و نرم افزار آموزش زبان و سیستم ع
فروش لوازم الکترونیکی و تزیینی و خ
عاشقان علی و فاطمه
بهترین ها برای ایرانیان
یادگاران
فیلم، کارتون، سریال، موسیقی، پاپ، ایرانی
فروشگاه لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
کتاب، مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه، شعر، داستان
دستبند، انگشتر، گردنبند، مدال، سرویس، گوشواره، زیورآلات
نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری،
لوازم بهداشتی آرایشی،عطر ، آدکلن ، لوازم لاغری و کرم
نرم افزارهای، بازی، سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری، ورزشی
فروشگاه نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گراف
نرم افزار کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی، معماری، عم
نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی مهندسی،کودک
فروشگاه نرم افزارهای نوکیاو موتورلا و سونی اریکسون و سامسونگ
فروشگاه نرم افزا سرگرمی و بازی و زیورآلات و ...
فروش نرم افزارهای گرافیکی و برنامه نویسی، س
فروشگاه فیلم، کارتون، بازیهای هیجانی، تی شرت
فروشگاه استثنایی
Dr.Nojavan
راه نشانم بده ...
معماری وشهر سازی
کالای بیست e بیست در فروشگاه بیست y بیست
شادی(زمزمه های دلتنگی)
یه آسمان ستاره
سکوت نیمه شب
گالری لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
گالری بهترین کتب مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه
فرهنگی هنری، عکس، مدل لباس، مانتو، ژاکت، سارافون دخترانه و زنانه
خادم شهدا
کوچک های بزرگ
بهترین ها برای ایرانیان
سپهتا
کشتی کج
روز های زندگی
ورود ممنوع
عشق صفا صمیمیت محبت
آخرین نفسهای قلم
دانستنی / سرگرمی / دانلود
سوالات کنکور دکتری
جیب کنسول ماشین

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان












» طراح قالب