قرآن کریم و نیکو سخن گفتن
مقدمه
چنان که میدانیم آدمی یک خود فردی دارد و آن مجموعهای از اندیشهها، آمال، امیال، خواستها و شهوات اوست که در این قلمرو، کارهای عادی خود را انجام میدهد. این مرتبه را میتوان مرتبه«دانی و حیوانی»او نامید و دیگری خود«علوی، انسانی و ملکوتی»اوست.خود حیوانی و خاکی آدم تنها وسیله و مرکبی برای رسیدن به خود انسانی وی به شمار میرود.«اما خود متعالی»انگیزه معنوی و الهی دارد، پایگاه کرامت ذاتی انسان محسوب میشود و با این جنبه از وجود خود است که آدمی ارزش، قداست و تعالی پیدا میکند.
باری همین خود ملکوتی انسان است که سرچشمه ارزشهای متعالی و انسانی میشود و به اخلاق معنایی فراتر از سود و مصلحت میبخشد.بنابراین، با قبول این جنبه از خود انسانی، ارزشهای اخلاقی انسان اثبات میشوند و به منصه ظهور میرسند.
در این مقاله، ابتدا کلیاتی را تحت عنوان«نکتهها»در خصوص آثار نیکو سخن گفتن و خوش کلامی از زبان پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)و ائمه معصومین (علیهم السلام)میآوریم، آنگاه به متن قرآن و تفسیر وارد میشویم و آیاتی را در زمینه خوش کلامی و با یکدیگر به نیکی سخن گفتن نقد و تحلیل میکنیم.
الف)نکتهها
در ستایش سخن خوش و نیکو روایات بسیار است.در اینجا به نمونههایی از آنها به شرح زیر اشاره میکنیم:
1.رسول خدا(ص)فرمود: ثلاث من لقی اللّه تعالی بهنّ دخل الجنّة من ایّ باب شاء:من حسن خلقه، و خشی اللّه فی المغیب و المحضر، و ترک المراء و ان کان محقّاً. 1
ترجمه:«سه چیز است که هر که خدا را با آنها ملاقات کند، از هر دری که بخواهد داخل بهشت میشود کسی که خلقش نیکو باشد، کسی که در نهان و آشکار از خدا بترسد، و کسی که ترک جدال کند، اگر چه حق با او باشد.»
2.و فرمود:خوش کلامی و اطعام شما را در بهشت جای میدهد. 2
3...و فرمود:در بهشت غرفههایی هست که(از درخشندگی)بیرون آنها از درون و درون آنها از بیرون دیده میشود. خدا آنها را برای کسانی آماده کرده است که مردم را اطعام کنند و خوش سخن باشند. 3
4...و فرمود:الکلمة الطّیّبة صدقة. 4
ترجمه:«سخن نیکو صدقه است.»
5.امام باقر(ع)فرمود:قولوا للنّاس احسن ما تحبّون ان یقال لکم.
ترجمه:«با مردم به نیکوترین وجهی که میخواهید با شما سخن گفته شود، سخن بگویید.»
6.همچنین، پیامبر اکرم(ص) فرمودند 5 :
-سه چیز است که در هر که نیست، کارش انجام نگیرد:تقوایی که وی را از گناه باز دارد، اخلاقی که با مردم بسازد و مدارا کند و حلمی که با آن سبکی را از نادان سبکسر دفع کند.
-خدا مهربان و دارنده رفق است و کسی را که چنین باشد، دوست دارد و آن پاداشی که بر رفق و نرمی میدهد، بر عنف و درشتی نمیدهد.
-هر کس در کار خود رفق داشته باشد، به آنچه از مردم بخواهد، میرسد.
-هر که را رفق و نرمی دادند، خیر دنیا و آخرت به او دادند و هر که را از رفق محروم ساختند، او را از خیر دنیا و آخرت محروم کردند.
7.امام کاظم(ع)نیز فرمودند 6 : «نصف عیش و زندگی آدمی رفق و نرمی است.»
و به تجربه دریافت و مکرر ملاحظه شده است که اموری که با رفق و مدارا اجرا میشوند، هرگز با خشونت و درشتی به انجام نمیرسند.و هر پادشاهی که به لشکر و رعیت خود مهربان و نرم است، امور مملکت او منتظم و سلطنت او دوام دارد.
ب)قرآن کریم و نیکو سخن گفتن
اکنون میپردازیم به بحث اصلی خود، یعنی دیدگاه قرآن کریم درباره نیکو سخن گفتن:
قرآن کریم میفرماید:
...و قولوا للنّاس حسناً و اقیموا الصّلاة و آتوا الزّکاة. 7
ترجمه:«و با مردم(به زبان) خوش سخن بگویید و نماز را به پای دارید، و زکات را بدهید.»
بیان تفسیری آیه از دیدگاه تفاسیر
1.صاحب تفسیر«منهج الصادقین»وجه آوردن«حسن»را در «قولوا للنّاس حسناً»به منظور مبالغه میداند و مراد از آن را تخلّق و ارشاد یاد میکند.ایشان آیه را چنین معنا میکند:«با عامه مردم گفتاری نیکو داشته باشید و با اخلاق حسنه رفتار کنید و ایشان را به راه صواب و رشد رهنمون باشید.» 8
2.صاحب تفسیر«نور الثقلین» در ذیل آیه شریفه«قولوا للنّاس حسناً...»به ذکر سه روایت از سه کتاب اکتفا کرده است که به آنها اشاره میکنیم:
در کتاب شریف«کافی»به نقل از ابی عمرو الزبیری از ابی عبد اللّه(ع)نقل شده است که:«خداوند تبارک و تعالی ایمان را بر اعضای بدن آدمی واجب کرده و وظیفههای هر یک را جداگانه توضیح داده است.از جمله:«گفتن را بر زبان، و بیان را بر قلب و هر چه باور دارد نزدیک کرده است.در همین راستا خداوند میفرماید:و قولوا للنّاس حسناً». 9
و در کتاب«مصباح الشریعه»از قول حضرت صادق(ع)نقل شده است که فرمود:«با هر لحنی و در هر حالی مردم را نخوانید و دعوت نکنید.خداوند عزوجل فرمود:با مردم به زبان خوش رفتار کنید.» 10
*** در جای دیگری قرآن کریم میفرماید:قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذی و اللّه غنیّ حلیم. 11
ترجمه:«گفتاری پسندیده(در برابر نیازمندان)و گذشت(از اصرار و تندی آنها)، بهتر از صدقهای است که آزاری به دنبال آن باشد و خداوند بینیاز بردبار است.»
بیان تفسیری آیه
در تفسیر«مجمع البیان»، ذیل ترکیب«قول معروف»تعبیرهای گوناگونی نقل شده است:
-در یک تعبیر، در معنای«سخن و کلام نیکو و زیبا»نقل شده و با آن مترادف دانسته شده است و در تعبیری دیگر، در مفهوم«دعای خوب و شایسته»آورده است. 12
در بیان دیگر(به نقل از ضحاک) در«اصلاح ذات البین»به کار رفته است.
از پیامبر(ص)ذیل آیه شریفه نقل شده است که فرمود:«چون سائلی از شما چیزی خواهد، خواسته او را بر وی قطع مکنید، تا آنکه از آن فارغ شود.سپس با وقار و نرمی به او پاسخ دهید که آن پاسخ به وجه نیکو اندک چیزی است به او.»
گاهی کسی به سوی شما میآید که نه انسان است نه جن.حق تعالی فرشتهای را به صورت سائلی نزد شما میفرستد تا شما را بیازماید که با وی چگونه رفتار میکنید(در عین لطف و تفضلی که به شما ارزانی داشته است). 13
*** و همچنین، قرآن کریم در بیان برخورد با کسی که میخواهد بین پیامبر(ص)و دشمنان آن حضرت کینه و نفاق ایجاد کند، فرموده است:...ادفع بالّتی هی احسن فاذا الّذی بینک و بینه عداوة... 14
ترجمه:«بدی را با آنچه بهتر است دفع کن، آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمن است...»
بیان تفسیری آیه
صاحب تفسیر«نور الثقلین»، مراد از«ادفع بالّتی هی احسن...»را «ادفع سیّئة من اساء الیک بحسنتک» میداند، یعنی:«بدی کسی را که به تو زشتی کرده است، با نیکی کردن از خود دور کن.» 15
مرحوم طبرسی در ذیل این آیه و این که آیه خطاب به پیامبر گرامی(ص) است، در تفسیر«مجمع البیان» میگوید:«مراد از آیهادفع بالّتی هی احسن...، ادفع بحقّک باطلهم و بحلمک جهلهم و بعفوک اساءتهم» است.
در واقع، خداوند رسول گرامی(ص)را مورد خطاب قرار میدهد و به وی میگوید:«با حق خودت، باطل دیگران و با حلم خودت، جهل آنها و با بخشش خودت، بیاحترامی و بدی آنها را از خود دور کن.» 16
آنگاه خدای سبحان دفع به أحسن را به بهترین و بلیغترین وجه، ستوده و فرموده است:و ما یلقّاها الاّ الّذین صبروا، و ما یلقّاها الاّ ذو حظّ عظیم.
ترجمه:«کسی این سفارش را نمیپذیرد، مگر کسانی که صبور هستند و نیز آنان که بهرهای بزرگ از کمال انسانیت و صفات نیک بردهاند.»
در مضون این آیه شریفه علاء بن حضرمی، یکی از شاعران عرب، شعری سروده است که در اینجا نقل میکنیم:
و حیّ ذوی الاضغان تسبّ قلوبهم
تحیّتک العظمی فقد یرفع النّغل
فان اظهروا خیراً فجاز بمثله
و ان خنسوا عنک الحدیث فلا تسل
فانّ الّذی یؤذیک منه سماعه
فانّ الّذی قالوا وراءک لم تقل
17 ترجمه:
1.گروهی کینهجو هستند و همیشه دلهایشان نفرین میفرستد- اما این اسلام بزرگ و مؤثر توست که هرگونه کینه و نفاق را از بین میبرد.
2.هرگاه آنها خیری ظاهر کنند، تو متقابلاً پاداش نیک بده-اما هرگاه از تو رویگردان شدند، تو از آنها رویگردان مباش.
3.در برابر کسی که به تو آزار رسانده و سخنان بد از او شنیدهای-آنها که پشت سر تو حرف زدهاند، حرف بدی نزن و با آنها به مقابله و جدال نپرداز.
لازم به ذکر است که پیامبر(ص) پس از شنیدن شعر علاء بن حضرمی، خطاب به وی فرمود:«بعضی از شعرها، حکمتها را میسرایند و پارهای از بیانها، نوعی سحر هستند.همانا شعر تو نیکوست و به راستی که کتاب خدا(قرآن)از همه نیکوتر است.»
*** و نیز خداوند در قرآن میفرماید: و اذا حییتم بتحیّة فحیّوا باحسن منها او ردّوها انّ اللّه کان علی کلّ شیءٍ حسیباً. 18
ترجمه:«و چون به شما درود گفته شد، شما به(صورتی)بهتر از آن درود گویید، یا همان را(در پاسخ) برگردانید، که خدا همواره به هر چیزی حسابرس است.»
بیان تفسیر آیه
در کتاب«عوالی اللئالی»، علی بن ابراهیم از امام صادق(ع) مطالبی نقل کرده و طی آن، مراد از «تحیت»در گفتار خداوند را«سلام و درود»و موارد دیگری از قبیل «نیکی و احسان»دانسته است. 19
مرحوم طبرسی در مجمع البیان، ذیل آیه شریفه:«و اذا حییتم فحیّوا باحسن منها...»میگوید:«شخصی خدمت پیامبر اکرم(ص)رسید و عرض کرد:السّلام علیک. پیامبر(ص)فرمود:علیک السّلام و رحمة اللّه.
دیگری عرض کرد:السلام علیک و رحمة اللّه.پیامبر(ص) فرمود:و علیک السلام و رحمة اللّه و برکاته.
شخص دیگری خدمت حضرت رسید و گفت:السلام علیک و رحمة اللّه و برکاته.پیامبر(ص) فرمود:و علیک السّلام و رحمة اللّه و برکاته.
هنگامی که از پیامبر اکرم(ص) سؤال شد:چرا تحیت اول و دوم را با تحیت بیشتری پاسخ دادید، اما بر تحیت سوم چیزی نیفزودید؟ فرمود:او چیزی از تحیت برای من باقی نگذاشت.از این رو، همان را به او بازگردانیدم.» 20
سلمی یکی دیگر از شاعران عرب در این باره گوید:
انّا محیّوک یا سلمی فحیّینا
و ان سقیت کرام النّاس فاسقینا
من کلّ ما نال الفتی
قد تلته الاّ التّحیّة
21 1.ای سلمی، ما تو را درود میفرستیم، تو نیز ما را درود فرست -اگر خواستی بهترین مردم را بهرهمند سازی، ما را هم بهرهمند کن.
2.به هر مقصدی که فتوت و جوانمردی رسیده-من هم به آن نائل میشوم، جز ادای درود و سلام(از عهده ادای حق سلام بر نمیآیم).
در آیه دیگری خداوند میفرماید:
و قل لعبادی یقولوا الّتی هی احسن انّ الشّیطان ینزغ بینهم. 22
ترجمه:«و به بندگانم بگو:آنچه را که بهتر است بگویند، چرا که شیطان میان آنها را به هم میزند.»
بیان تفسیری آیه
مرحوم طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه فوق، مطالبی را نقل کرده است.از جمله این که:«سخنانی را بگویید و از روشهایی پیروی کنید که بهترین و عالیترین باشد.در آن مطالب گفتارها و سخنان زیر تجلی میکند:
1.گروهی گفتهاند، مراد از گفتن بهترین گفتار، ذکر و گفتن شهادتین و هر آنچه خداوند از ذکرها واجب کرده است.
2.منظور آیه این است که خداوند به آنچه فرمان داده، امر به کار بستن آن را کرده و از آنچه نهی فرموده، ما را باز داشته است.
3.گفته شده، مراد این است که مردم با یکدیگر به نیکوترین وجه صحبت کنند و از کلمات و ترکیباتی چون«رحمک اللّه»، یعنی خداوند تو را ببخشاید، استفاده کنند.
4.مفهوم آیه فوق در آیه شریفه:
لهم البشری فبشّر عباد الذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه اولئک الّذین هداهم اللّه و اولئک هم اولوا الالباب. 23
ترجمه:آنان را مژده باد، پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند.اینانند که خدا هدایتشان کرد و اینان همان خردمندان هستند.
نمایان است و بدین معنی در مقام مقایسه بین سخن بر حق پیامبر(ص) و سخن باطل مشرکان تبعیت از سخن حق رسول گرامی(ص)به عنوان گفتار احسن و پسندیده لازم الاتباع شمرده میشود.» 24
*** و نیز میفرماید:ادفع بالّتی هی احسن السّیّئة نحن اعلم بما یصفون. 25
ترجمه:«بدی را به شیوهای نیکو دفع کن.ما به آنچه وصف میکنند داناتریم.»
بیان تفسیری آیه
مرحوم طبرسی(ره)در تفسیر «مجمع البیان»، ذیل این آیه، به نکات ظریف دیگری اشاره کرده که بدین شرح هستند:
وی با اشاره به موضوع چشمپوشی و بخشش آیه را بیان کرده و فرموده است:«ادفع بالّتی هی احسن السّیّئة...در این معناست که بدی بد رفتار را با چشمپوشی و بخشش دفع و از خود دور کن.» 26
و نیز نقل کرده است که:«آیه در معنای دیگری نیز گفته شده است. این که، عمل باطل مشرکان را با بیان دلایل، با لطیفترین راهها، روشنترین و نزدیکترین سخنها برای قبولشان دفع کن.» 27
زیر نویس
--------------------------------------------------------------------------------
(1).المولی المهدی النراقی، جامع السعادات، ترجمه دکتر سید جلال الدین مجتبوی.ج دوم. ص 381 و 382.
(2).همان.
(3).همان.
(4).همان.
(5).همان، ج اول، ص 373.
(6).همان، ص 371.
(7).سوره البقرة، آیه 83.
(8).ملا فتح اله کاشانی، تفسیر منهج الصادقین، ج 1، ص 225.
(9).العروسی الحویزی و الشیخ عبد علی ابن جمعه، نور الثقلین، ج 1، ص 94.
(10).همان، ص 95.
(11).سوره البقرة، آیه 263.
(12).ابو علی فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، ج 2، ص 375.
(13).همان.
(14).سوره فصّلت، آیه 34.
(15).تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 549.
(16).تفسیر مجمع البیان، ج 9، ص 12.
(17).تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 550.
(18).سوره النساء، آیه 86.
(19).تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 525.
(20).تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 85.
(21).همان، ص 84.
(22).سوره الإسراء، آیه 53.
(23).سوره الزمر، آیات 17 و 18.
(24).تفسیر مجمع البیان، ج 6، ص 421.
(25).سوره المؤمنون، آیه 96.
(26).تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 117.
(27).همان.
منابع
1.قرآن کریم.
2.الطبرسی، ابو علی فضل بن الحسن. مجمع البیان لعلوم القرآن.شرکة المعارف الاسلامیة.1379 ق.
3.العروسی الحویزی و العلامة الخبیر الشیخ عبد علی ابن جمعه.تفسیر نورالثقلین.علمیه قم.
4.کاشانی، ملافتح اله.تفسیر کبیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین.چاپخانه محمد حسن علمی.اردیبهشت 1333.
5.النراقی، المولی المهدی.جامع السعادات. ترجمه دکتر سید جلال الدین مجتبوی.تهران. انتشارات حکمت، ج دوم.
6.آیت ا.الله تجلیل تبریزی، ابوطالب، ارزشها و ضد ارزشها در قرآن.دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. 1366.
7.عبد الباقی، محمد فؤاد.المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم.قاهره. دار الکتب المصریه.1364.
8.طباطبایی، محمد حسین.تفسیر المیزان. بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجا.