تفسیر جزء 30 » سوره اعلى
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
«1» سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلَى «2» الَّذِى خَلَقَ فَسَوَّى «3» وَالَّذِى قَدَّرَ فَهَدَى «4» وَالَّذِى أَخْرَجَ الْمَرْعَى «5» فَجَعَلَهُ غُثَآءً أَحْوَى
نام پروردگار بلندمرتبهات را به پاکى یاد کن. همان که آفرید و سامان بخشید. و آنکه (هر چیز را) اندازهاى نهاد و هدایت کرد. آنکه (گیاه) چراگاه را رویانید. و سرانجام آن را خشک و تیره کرد.
نکتهها:
تسبیحِ نام خدا، یعنى نه فقط براى ذات خداوند، شریک قائل نشویم، بلکه حتّى براى نام او نیز شریک نیاوریم و نام دیگران را هم ردیف نام خداوند قرار ندهیم. چنانکه برخى گروههاى التقاطى مىگفتند: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران»
در قرآن و حدیث نشانههاى زیادى است که اسلام به محترم شمردن نامهاى مقدّس عنایت دارد. چنانکه در این سوره مىفرماید: علاوه بر تسبیح ذات، اسم پروردگار را هم باید منزه بدانى. در جاى دیگر مىفرماید: نام پیامبر را مثل نامهاى خودتان ساده نبرید: «لاتجعلوا دعاء الرسول کدعاء بعضکم بعضا»(62) در جاى دیگر مىفرماید: چرا فرشتگان را به نام زن مىخوانند: «لیسمّون الملائکة تسمیة الانثى»(63) و پیامبر اسلام نامهاى نامناسب یاران را تغییر مىدادند.
مسئله آفرینش و هدایت، در آیه پنجاه سوره طه نیز آمده است، آنجا که فرعون از حضرت موسىعلیه السلام پرسید: پروردگار شما کیست؟ گفت: «ربّنا الّذى اعطى کلّ شىء خلقه ثم هَدى» ناگفته پیداست که مراد از این هدایت، هدایت تکوینى است که خداوند در موجودات قرار داده است. مثلا ساختمان بدن مادر را به گونهاى هدایت کرد که شیر تولید کند و نوزاد را هدایت کرد که به سراغ سینه مادر رفته و شیر بمکد.
هدایت تکوینى موجودات با مرور زمان بهتر فهمیده مىشود. همین امر است که هزاران دانشمند را به تحقیق وا داشته که چگونه پرندگان یا ماهىها حتّى اگر صدها کیلومتر از جاى خود دور شوند باز به محل خود بر مىگردند. هدایت الهى در هر موجودى چیزى قرار داده که او را به راه تکامل خود پیش مىبرد. ذرات خاک میوه مىشود، میوه نطفه و سپس انسان، دوباره جسم انسان، خاک مىشود.
«سَوّى» به معناى نظام بخشیدن است. از نظام کهکشانها گرفته تا نظام حاکم بر یک حشره ذرّهبینى. «غُثاء» یعنى گیاه خشک و خاشاک و «أحوى» به معناى سبزى است که رو به سیاهى باشد.
حتّى یک برگ کوچک و خاشاک ناچیز هم به حال خود رها شده نیست. سبزه زارى که در دید ما خشک و تیره مىشود، در نظام هدایت الهى است، زیرا همان برگهاى خشکیده به ماده دیگرى تبدیل مىشود که براى قوت و قوّت زمین و درخت لازم است یا در شرایط انبوه تبدیل به زغال سنگ شده و یا آثار مفید دیگرى در خاک دارد.
پیامها:
1- نام خداوند مقدّس است. از هرگونه بى احترامى به نام او پرهیز کنید. «سبّح اسم ربّک»
2- اوصاف ناشایست را در کنار نام خدا قرار ندهید. «سبّح اسم ربّک»
3- نامهاى اختصاصى خداوند را بر دیگران ننهید. «سبح اسم ربّک»
4- تسبیح او سبب رشد و پرورش شما است. «سبح اسم ربّک»
5 - مسئولیّت شرک زدایى در درجه اول به دوش رهبر آسمانى و سپس بر عهده همه مؤمنان است. «سبّح»
6- توحید کامل در پرتو تنزیه ذات و تسبیح نام اوست. «سبّح اسم ربّک»
7- خداوند، از هرچه گفته و نوشته و تصور شود، برتر است. او در همه کمالات برتر است. «ربّک الاعلى»
8 - خداوند، فقط خالق نیست، بلکه علاوه بر آن نظام بخش هستى و موجودات نیز مىباشد. «خلق فَسَوّى»
9- ظرفیّت و هدایت موجودات، دلیل بر هدفمندى آفرینش است. «قدّر فَهدى»
10- فرمانهاى الهى همراه با حکمت و دلیل است. نام خدا را تسبیح کن، زیرا او اعلى است، آفرید و سامان داد و هدایت کرد «سبّح... الاعلى، خلق فسوّى و الّذى قدّر فهدى»
11- هدایت تکوینى آفریدهها در چهرههاى مختلفى است، گاهى سبز و گاهى خشک ولى هر دو در مدار هدایت است. «اخرج المرعى فجعله غثاء احوى»
«6» سَنُقْرِئُکَ فَلاَ تَنسَى «7» إِلاَّ مَا شَآءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ مَا یَخْفَى
ما تو را به قرائت درست وامىداریم، پس فراموش نخواهى کرد. مگر آنچه خدا بخواهد که او بى گمان آشکار و نهان را مىداند.
نکتهها:
«سنقرئک» از ریشه «قرء» و باب اِفعال است. «اقراء» در لغت یعنى آنکه قارى بخواند و استاد گوش بدهد و غلطهاى او را تصحیح کند، امّا در مورد پیامبر گرامى اسلام، «اقراء» یعنى ما قدرتى به تو مىدهیم که قرآن را بدون کم و کاست و درست بخوانى و آنچه را به تو نازل شده، فراموش نکنى.(64) «سنقرئک فلا تنسى»
جمله «الا ما شاء اللّه» استثنایى است که به منظور بیان قدرت مطلقه الهى آمده است تا بفهماند که خداوند قادر است حتّى بعد از دادن این قدرت، مىتواند پیامبر را گرفتار فراموشى کند. (چنانکه درباره بهشتیان مىفرماید: بهشت براى آنان جاودانه است و عطاى خداوند نسبت به آنان قطع و گسسته نمىشود، ولى باز هم میان کلمه «خالدین» و «عطاء غیر مجذوذ» مىفرماید: «الاّ ما شاء ربّک»(65) مگر اینکه پروردگارت بخواهد آنان را از بهشت بیرون و لطفش را قطع کند و این بخاطر آن است که بگوید دست خدا بسته نیست.)
پیامها:
1- آفرینش هستى و هدایت تکوینى آن، مقدّمه هدایت تشریعى و معنوى انسانهاست. «سنقرئک» (خدایى که گیاه را از درون خاک بیرون مىکشد، چگونه استعدادهاى معنوى انسان را بروز ندهد؟ «سنقرئک»)
2- پیامبر که هر چه دارد از وحى است، نگران فراموش کردن آن در آینده بود که خداوند به او وعده عدم فراموشى داد. «سنقرئک فلا تَنسى»
3- رسول خدا صلى الله علیه وآله از هرگونه نسیان، مصون است. «فَلا تَنسى»
4- پیامبر، حافظ کل قرآن بود. «فَلا تنسى» (یکى از معجزات پیامبر اکرم این بود که با یکبار شنیدن براى همیشه حتّى آیات طولانى را به یاد داشت).
5 - دست خدا بسته نیست و مىتواند آنچه مىدهد پس بگیرد.«سنقرئک فلا تنسى الاّ ما شاء اللّه»
6- گرچه خداوند هرگز خلف وعده نمىکند «ولن یخلف اللّه وعده»(66) ولى معناى وعدههاى الهى مجبور بودن خداوند نیست. «فلا تَنسى الاّ ما شاء اللّه»
7- اراده الهى حکیمانه و عالمانه است. «الاّ ما شاء اللّه انّه یعلم...»
8 - اقتضاى بعضى از امور آن است که پنهان باشد. «ما یخفى» (کلمه «یخفى» در قالب فعل مضارع، بیانگر آن است که مخفى بودن بعضى امور، مقتضاى طبیعت آنهاست.)
«8» وَ نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرَى «9» فَذَکِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّکْرَى «10» سَیَذَّکَّرُ مَن یَخْشَى «11» وَیَتَجَنَّبُهَا الأَشْقَى «12» الَّذِى یَصْلَى النَّارَ الْکُبْرَى «13» ثُمَّ لاَ یَمُوتُ فِیهَا وَ لاَ یَحْیَى
و ما تو را براى آسانترین (راه دعوت) آماده مىسازیم. پس تذکّر بده، (البتّه) اگر تذکّر مفید افتد. هر کس خشیت الهى داشته باشد، بزودى پند گیرد. و بدبختترین افراد از آن دورى کند. همان کس که به آتش بزرگ درافتد. پس در آنجا نه بمیرد و نه زندگانى کند.
نکتهها:
حضرت موسى براى موفقیّت در انجام تبلیغ، دو چیز از خدا خواست؛ یکى سعهصدر و یکى آسان شدن امر رسالت: «ربّ اشرح لى صدرى و یسّر لى امرى»(67) خداوند این دو امر را بدون درخواست، به پیامبر اسلام عطا فرمود. درباره سعهصدر: «ألم نشرح لک صدرک»(68) و درباره آسان شدن امر دعوت: «و نیسّرک للیسرى».(69)
مراد از «نیسّرک» آن است که اى پیامبر! نفس شریف تو را با خلق عظیم و سعه صدر و صفا و سادگى، چنان مهیّا کنیم که بتواند وظیفه رسالت را به آسانى و به بهترین طریق انجام دهد. کارى کنیم که تو خود راه آسان را انتخاب کنى که همان راه فطرت است.(70)
شرایط تذکّر و موعظه:
الف: شرط موعظه، آمادگى واعظ است. «نیسّرک... فذکّر»
ب: تذکّر و موعظه باید بر اساس قرآن باشد. «سنقرئک... فذکّر»
ج: واعظ باید خود اهل غفلت و نسیان نباشد. «فلا تنسى... فذکّر»
د: واعظى موفق است که به امدادهاى الهى امیدوار باشد. «سنقرئک... نیسّرک... فذکّر»
پیامها:
1- تبلیغ دین و دعوت مردم به سوى خدا، مشکلات و سختىهاى فراوانى در پیش دارد که خداوند وعده داده است، مبلّغ دین را یارى دهد و تحمّل سختىها را بر او آسان سازد. «نیسرک للیسرى»
2- به هر کس مأموریّتى مىدهید، گره کارش را باز کنید. «نیسرک للیسرى فذکّر»
3- تسبیح ما مقدّمه کار گشایى خداوند است. «سبّح اسم ربّک ... نیسرک للیُسرى »
4- نزول وحى براى تذکّر به مردم است. «سنقرئک... فذکّر»
5 - شرط تذکّر، پند پذیرى است و پیامبر نسبت به افراد پندناپذیر مسئولیّتى ندارد. «فذکّر اِن نفعت الذکرى»
6- تنها افراد خداترس تذکّر را مىپذیرند. «سیذکّر من یخشى»
7- پنددادن افراد خداترس آسانتر است. «نیسرک للیُسرى... سیذکر من یخشى»
8 - به مُبلّغ باید دلدارى داد که کارش بیهوده نیست. «فذکّر... سیذکّر...»
9- مُبلّغ نباید توقّع تأثیر فورى داشته باشد. «سیذکّر»
10- مشکل کفّار دورى خود آنان از قرآن و پیامبر است، نه آنکه در این دو عنصر پاک، ضعف یا نقصى باشد. «یتجنّبها»
11- قرآن میزان است. پندپذیر آن مدال «یَخشى» مىگیرد، «سیذکر من یخشى» و پندناپذیر آن لقب «اشقى» دریافت مىکند. «و یتجنّبها الاشقى»
12- دورى از پند و پیام قرآن، مایه شقاوت است. «یتجنّبها الاشقى»
13- سیره دائمى تیرهبختان دورى از پند است. «یتجنبها» در قالب مضارع براى معناى استمرار و دوام است.
14- بدبختترین مردم کسى است که خشیت الهى ندارد. «اَشقى» در برابر «یَخشى» قرار گرفته است.
15- توقّع اصلاح همه مردم را نداشته باشید. «سیذکر من یخشى و یتجنّبها الاشقى»
16- عامل پذیرش و عدم پذیرش در درون خود انسان است. «یخشى... اشقى»
17- کیفر به مقدار خباثت است. «اشقى - النار الکبرى»
18- دوزخ براى گروهى ابدى و همیشگى است. «لایموت فیها و لایحیى»
19- خلود در دوزخ، طبیعت دوزخیان را تغییر نمىدهد که دیگر از آتش رنج نبرند، بلکه دائما در شکنجه هستند. «لایموت فیها و لا یحیى»
«14» قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى «15» وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى
به راستى رستگار شد آن کس که خود را (از پلیدىها) پاک گردانید. نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گذارد.
نکتهها:
تزکیه، آن است که فکر از عقاید فاسد و نفس از اخلاق فاسد و اعضاء از رفتار فاسد، پاک شود و زکات پاک کردن روح از حرص و بخل و مال از حقوق محرومان است.
در مکتب انبیا، رستگاران پاکان هستند: «قد افلح من تزکى» ولى در مکتب طاغوتیان، رستگاران زورمندانند. فرعون مىگفت: هر کس پیروز شود رستگار است. «قد افلح الیوم من استعلى»(71)
در قرآن رستگارى قطعى، هم براى مؤمنان آمده: «قد افلح المؤمنون»(72) و هم براى کسانى که خود را تزکیه کردهاند: «قد افلح من تزکّى» پس مؤمن واقعى همان کسانى هستند که خود را تزکیه کرده باشند.
پیامها:
1- قرآن در پایان برخى آیات مىفرماید: امید است رستگار شوید. «لعلّکم تفلحون» زیرا کار خیر از افرادى که تزکیه نکردهاند، با ریا و غرور و گناه و منّتگذارى محو مىشود. ولى درباره تزکیه شدگان مىفرماید: قطعاً رستگارند. «قد افلح من تزکى»
2- تزکیه خود به خود حاصل نمىشود، باید به سراغ آن رفت. «تزکىّ»
3- تزکیه بدون نماز و عبادت نمىشود. «تزکّى، ذکر اسم ربّه فصلّى»
«16» بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا «17» وَالآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى «18» إِنَّ هَذَا لَفِى الصُّحُفِ الأُولَى «19» صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَى
ولى شما زندگى دنیا را ترجیح مىدهید. و حال آنکه آخرت بهتر و ماندگارتر است. این سخن در کتب آسمانى پیشین نیز آمده است. کتابهاى ابراهیم و موسى.
نکتهها:
در روایات، علاقه به دنیا سرچشمه تمام خطاهاست. «حبّ الدنیا رأس کل خطیئة»(73) یا بیان مىکند: دنیا پل عبور است، نه توقفگاه، باید از آن عبور کرد و به اقامتگاه رسید. «خذوا من ممرّکم لمقرّکم»(74)
در قرآن معمولاً زکات بعد از نماز آمده است: «یقیمون الصّلاة و یؤتون الزکاة»(75) ولى امام صادق علیه السلام مىفرماید: در عید فطر پرداخت زکات به فقرا قبل از نماز عید آمده است. سپس این آیه را تلاوت فرمود:(76) «قد افلح من تزکّى و ذکر اسم ربّه فصلّى»
امام رضاعلیه السلام از معناى این آیه سؤال کرد: «ذکر اسم ربّه فَصَلى» شخصى گفت: هرگاه نام خدا را برد نماز بخواند. امام فرمود: این تکلیف سختى است که در شبانه روز هر وقت نام خدا برده شد انسان نماز بخواند. او پرسید: پس معنا چیست؟
امام فرمود: هرگاه نام خدا برده شد، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد. «کلمّا ذکر ربّه صَلّى على محمّد و اله»(77)
آخرت بهتر از دنیا است، زیرا ویژگىهاى زیر را دارد:
1. جاودانگى زمانى: «خالدین فیها»(78)
2. وسعت مکانى: «عرضها کعرض السماء و الارض»(79)
3. تنوع در خوراکى: «انهار من عسل»(80)، «فاکهة کثیر»(81)
4. دورى از ترس و اندوه: «آمنین»(82)
5. دوستان وفادار: «اخواناً على سرر متقابلین»(83)
6. همسران زیبا: «کامثال اللؤلؤ المکنون»(84)
ابوذر از پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله نقل مىکند که خداوند یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر فرستاده که 313 نفر آنها رسول و مابقى نبىّ بودهاند و جمعاً 104 کتاب داشتند.(85)
پیامها:
1- مانع تزکیه، علاقه به دنیاست. «بل تؤثرون»
2- دنیا بد نیست، آنچه مورد انتقاد است ترجیح آن بر آخرت است. «تؤثرون»
3- هرگاه از چیزى انتقاد مىکنید، نمونه خوب و راهکار آن را نشان دهید. «تؤثرون... و الاخرة خیر»
4- راه پاک شدن دل و فکر انسان، ذکر مدام و مستمر نام خداوند است. «تزکّى و ذکر اسم ربّه»
5 - توجه به جلوههاى ربوبیّت، عامل یاد خداست. «ذکر اسم ربّه»
6- نماز باید بر اساس ذکر و توجه باشد، نه غافلانه و بر اساس عادت. «ذکر اسم ربّه فَصلّى»
7- نمازگزاران زمانى رستگارند که اهل تزکیه و یاد خدا باشند. «تزکّى و ذکر اسم ربّه فصَلّى»
8 - کتب آسمانى، همسو و هماهنگ با یکدیگر هستند. «انّ هذا لفى الصحف الاولى»
9- در میان کتب آسمانى، کتب حضرت ابراهیم و حضرت موسى امتیاز خاصى دارد. «صحف ابراهیم و موسى»
«والحمد للّه ربّ العالمین»
62) نور، 63.
63) نجم، 27.
64) تفسیر المیزان.
65) هود، 108.
66) حج، 47.
67) طه، 25 - 26.
68) شرح، 1.
69) تفسیر المیزان.
70) تفسیر المیزان.
71) طه، 65.
72) مؤمنون، 1.
73) کافى، ج2، ص130.
74) نهجالبلاغه، خطبه 203.
75) مائده، 55.
76) تهذیبالاحکام، ج4، ص108.
77) تفسیر نورالثقلین.
78) آلعمران، 15.
79) حدید، 21.
80) محمّد، 15.
81) زخرف، 73.
82) حجر، 46.
83) حجر، 47.
84) واقعه، 23.
85) تفسیر المیزان.
منبع http://gharaati.ir/show.php?page=books&book=87&pages=10