تفسیر جزء 30 » سوره انفطار
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
«1» إذَا السَّمَآءُ انفَطَرَتْ «2» وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ «3» وَ إِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ «4» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «5» عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ
آنگاه که آسمان شکافته شود. و آنگاه که ستارگان پراکنده شوند. و آنگاه که دریاها گشوده و به هم راه یابند. و آنگاه که قبرها زیرورو گردد. (در آن زمان) هر کس مىداند، آنچه از پیش فرستاده و آنچه براى بعد گذاشته است.
نکتهها:
«اِنفطار» به معناى شکافته شدن است، «فطر» و «افطار» نیز به همین معناست، زیرا روزه با غذا خوردن مىشکافد. «انفطار» و «انشقاق» به یک معناست، لکن در انفطار بعد از شکافتن به چیزى مىرسیم، بر خلاف انشقاق، چنانکه عرب در حفر قنات مىگوید: «فطرتُ» چون بعد از شکافتن زمین، به آب مىرسد.
«اِنتثار» به معناى پراکندگى است و به چیزى که بر سر عروس مىریزند، نثار گویند.
«فَجر» به معناى بروز شکاف و باز شدن راه است و «تفجیر»، بیانگر عظمت و شدّت شکافته شدن کوههاست.
در کلمه «بُعثر» هم معناى «بعث» (به پا خواستن) است و هم معناى «ثور» (دگرگون شدن)، لذا راغب در مفردات گفته است که بعید نیست فعل «بُعثر» مرکّب از این دو فعل باشد، یعنى زیر و رو شدن خاکها و برپاخاستن مردگان.
پیوند میان آسمان و زمین و دریا و خشکى به گونهاى است که هرگاه نظام یکى از آنها به هم بخورد، نظام همه چیز به هم مىخورد.
پیامها:
1- نظام حاکم بر آسمان و زمین به دست خداست و هرگاه او بخواهد تغییر مىکند. «اذا السماء انفطرت»
2- معاد جسمانى است و مردگان از قبر برمىخیزند. «اذا القبور بعثرت»
3- به هم ریختن نظام هستى، مقدّمه رستاخیز و رستاخیز، براى حساب و کتاب و جزاى اعمال انسانهاست. «علمت نفس ما قدّمت...»
4- در قیامت ظرفیّت انسان توسعه مىیابد و همه کارهاى گذشته را به یاد مىآورد. «علمت نفس ما قدّمت»
5 - انسان، هم باید به فکر گذشته خود باشد، تا اگر خلافى کرده توبه کند و هم به فکر پس از مرگ خود باشد تا یادگار خوبى از خود بجاى گذارد. «ما قدّمت و اخّرت»
6- در قیامت، انسان هم به آنچه عمل کرده آگاه مىشود و هم به آثار خوب یا بد اعمال خود. «ما قدّمت و اخّرت»
7- در قیامت، انسان به کارهایى که مىتوانسته بکند و به تأخیر انداخته و انجام نداده پى مىبرد. «علمت... ما اخّرت» و شاید مراد از «اخّرت» کارهایى است که بازدهى آن پس از مرگ به ایشان مىرسد. مانند تألیف کتاب یا بناى فساد.
«6» یَآ أَیُّهَا الإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ «7» الَّذِى خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ «8» فِى أَىِّ صُورَةٍ مَّا شَآءَ رَکَّبَکَ «9» کَلاَّ بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ «10» وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ «11» کِرَاماً کَاتِبِینَ «12» یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ
اى انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور و فریب داده است؟ همان که تو را آفرید و (اندامت را) استوار ساخت و متعادل کرد. و به هر صورت که خواست، تو را ترکیب کرد. با این همه، (شما روز) جزا را دروغ مىپندارید. در حالى که قطعاً بر شما نگهبانانى (از فرشتگان) گمارده شدهاند. نویسندگانى بزرگوار، که به آنچه انجام مىدهید آگاهند.
نکتهها:
«غَرّ» از «غرور» به معناى غفلت، فریب و مغرور، «سوّاک» به معناى استوارى و استقامت و دورى از اعوجاج و «عدلک» بیانگر تعادل و توازن میان اعضاى انسان است.
خداوند کریم است: «ربّک الکریم» فرشتگان مأمور او کریماند: «کراماً کاتبین» رسولان او کریماند: «رسول کریم»(29) کتاب او کریم است: «انّه لقرآن کریم»(30) و پاداش او کریمانه است. «اجر کریم»(31)
خداوند کریم است؛ هم گناهان را مىبخشد، هم عیبها را مىپوشاند و هم پاداش را چند برابر مىدهد.
پیامها:
1- انسان، موجودى غافل و فریب خورده است و خود را از عواقب کار و قهر خدا در اَمان مىپندارد. «یا ایّها الانسان ما غرّک بربّک»
2- چرا انسان با آن همه نیاز و ضعف، مغرور باشد؟ «یا ایّها الانسان ما غرّک»
3- بدترین نوع کبر و غرور، آن است که در برابر پروردگار کریم و هستى بخش باشد. «غرّک بربّک الکریم الّذى خلقک»
4- غرور و غفلت انسان، سوء استفاده از لطف و کرم و پردهپوشى خداست. «ما غرّک بربّک الکریم»
5 - لطف و کرم ابتدایى خدا تنها نسبت به مؤمنان نیست، بلکه نسبت به همه انسانهاست. «یا ایّها الانسان.... بربّک الکریم»
6- غرور انسان، بیانگر غفلت او از نعمتهاى الهى و عظمت آفریدگار است. «ما غرّک بربّک الکریم»
7- درمان غرور، توجّه به الطاف کریمانه است. «الکریم... خلقک فسوّاک فعدلک»
8 - آفرینش، نشانه قدرت، «خلقک» تسویه، نشانه حکمت، «سواک» و اعتدال، دلیل علم او به تمام نیازهاست. «عدلک»
9- آفرینش انسان و هماهنگى و تعادل میان اعضاى او، جلوهاى از کرم خداوند است.«الکریم الّذى خلقک فسوّاک فعدلک»
10- تنوّع شکل و قیافه انسانها، براساس خواستِ حکیمانه خداوند است. «فى اىّ صورة ما شاء رکّبک»
11- براى شکستن غرور، باید نعمتهاى الهى را پىدرپى گوشزد کرد. «خلقک، سوّاک، عدلک، رکّبک»
12- آنکه در دنیا تو را آفرید، در آخرت نیز تو را خلق مىکند، پس تکذیب چرا؟ «کلاّ بل تکذّبون بالدین»
13- کسى که به دنیا مغرور شود، آخرت را انکار مىکند. «غرّک - تکذّبون»
14- گرچه شما قیامت را منکر مىشوید، ولى فرشتگان کار خود را انجام مىدهند. «تکذّبون... انّ علیکم لحافظین»
15- فرشتگان متعدّد، مسئول حفظ و حراست از انسانها هستند. «لحافظین»
16- فرشتگان، مسئول ثبت و ضبط کارهاى انسانند. «کراماً کاتبین»
17- فرشتگانِ مراقب، در ثبت اعمال برخوردى کریمانه دارند. «کراماً کاتبین»
18- فرشتگان هم متعدّدند، هم تیزبین و هم ریزبین. «یعلمون ما تفعلون»
19- توجّه به ثبت اعمال توسط فرشتگان معصوم، سبب حیا و تقواى انسان مىشود. «یعلمون ما تفعلون»
«13» إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِى نَعِیمٍ «14» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِیمٍ «15» یَصْلَوْنَهَا یَوْمَ الدِّینِ «16» وَ مَا هُمْ عَنْهَا بِغَآئِبِینَ «17» وَ مَآ أَدْرَاکَ مَا یَوْمُ الدِّینِ «18» ثُمَّ مَآ أَدْرَاکَ مَا یَوْمُ الدِّینِ «19» یَوْمَ لاَ تَمْلِکُ نَفْسٌ لِّنَفْسٍ شَیْئاً وَ الأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ
بى شک، نیکان در ناز و نعمت بهشتىاند. و بىشک، بدکاران در آتشى شعلهور. که در روز جزا به آن وارد شوند و بسوزند. و لحظهاى، از آن غایب و جدا نشوند. تو چه دانى که روز جزا چه روزى است؟ باز، چه دانى که روز جزا چه روزى است؟ روزى که هیچ کس براى هیچ کس اختیارى ندارد و در آن روز، فرمان تنها براى خداست.
نکتهها:
«أبرار» جمع «بارّ» به معناى نیکوکار و «نَعیم» به معناى پر نعمت است.
«فُجّار» جمع «فاجر» به معناى شکافتن است، یعنى کسانى که پردهدرى مىکنند و هتّاک هستند.
«صَلى» ورود در قهر و عذاب است. «یصلونها یوم الدین» همان گونه که «صَلْو» ورود در رحمت و لطف است. «هو الّذى یصلّى علیکم»(32)
پیامها:
1- در تربیت و تبلیغ، سرنوشت خوبان و بدان را مقایسه کنید. «انّ الابرار لفى نعیم - انّ الفجّار لفى جحیم»
2- حتّى پیامبر، به بسیارى از امور قیامت آگاه نیست. «و ما ادراک ما یوم الدین»
3- مسائل قیامت را با عقل عادى نمىتوان درک کرد، بلکه باید از طریق وحى بپذیریم. «ما ادراک ما یوم الدین»
4- مطالب مهم را باید تکرار کرد. «ما ادراک - ثمّ ما ادراک»
5 - پیدایش قیامت براى جزا و کیفر عملکرد دنیوى ماست. «یوم الدّین»
6- مجرمان براى همیشه در دوزخند. «ما هم عنها بغائبین»
7- قیامت روز سلب مالکیّت و اختیار از همه انسانهاست. «یوم لا تملک نفس لنفس شیئاً»
8 - قیامت، تجلّى حاکمیّت مطلقه خداوند است. «و الامر یومئذ للّه»
«والحمد للّه ربّ العالمین»
29) حاقّه، 40.
30) واقعه، 77.
31) یس، 11.
32) احزاب، 43.
منبع http://gharaati.ir/show.php?page=books&book=87&pages=5