قرآن یک معجزه گویااست. نیازی به معرفی ندارد. خودش بسوی خود دعوت میکند، مخالفان را به مبارزه میخواند، محکوم میسازد، و از میدان مبارزه پیروز بیرون میآید، لذا پس از وفات پیامبراسلام(ص) همانند زمان حیات او به دعوت خود ادامه میدهد،هم دین است و هم معجزه، برای اثبات آن هم قانون است و هم سند صحت قانون.
قرآن مرز مکان و زمان را در هم شکسته و مافوق مکان و زمان قرار گرفته چرا که معجزات پیامبران گذشته و حتی معجزات خود پیامبر اسلام(ص) غیر از قرآن، روی نوار معینی از زمان و منطقه مشخصی از مکان و در برابر عدهای خاص صورت گرفته است. چنانکه میدانیم اموری که رنگ زمان و مکان را به خود گرفته باشند به همان نسبت که ازآنها دورتر میشویم حقیقت آنها کمرنگتر جلوه میکند و کهنه میگردد، این از خواص حوادث زمانی است.
ولی قرآن بستگی به زمان و مکان ندارد، همچنان به همان شکلی که در 1400 سال پیش در محیط تاریک حجاز تجلی کرد، امروز برما تجلی میکند. بلکه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش به ما امکاناتی داده که بتوانیم استفاده بیشتری از آن نسبت به اعصار گذشته بنماییم. پیداست که هرچه رنگ زمان و مکان به خود نگیرد تا ابد و در سراسر جهان پیش خواهد رفت.و بدیهی است که یک دین جهانی و جاودانی باید سند حقانیت جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد.
امورخارق العادهای که از پیغمبران قبل از رسول الله بعنوان صدق گفتار آنها دیده شده همه جنبه جسمانی داشته، شفای بیماران غیر قابل علاج، زنده کردن مردگان، سخن گفتن کودک، عصای موسی،همه و همه جنبه جسمانی دارند، یعنی چشم و گوش انسان را تسخیر میکنند، ولی الفاظ قرآن که از همین حروف و کلمات معمولی ترکیب یافته آنچنان معانی بزرگی دربردارد که دراعماق جان و دل انسان نفوذ میکند. روح فرد را مملو از اعجاب و تحسین میسازد، و افکار وعقول را در برابر خود وادار به تعظیم کرده و تنها با مغزها و اندیشه و ارواح انسانها سروکار دارد.
و بدین ترتیب است که قرآن مخالفان خود را و آنانی که در اعجاز آن شک و تردید دارند را به تحدی دعوت کرده، چرا که در طریقه نزول این کتاب آسمانی و درهر قسمت آن که دقت و تامل کنیم، سراسر رمز و راز بوده و از پس تامل و تفکر در آن به حقایق این هستی دست پیدا میکنیم.
از جهتی اعجاز قرآن را میتوان به دو بعد، اعجاز در لفظ و اعجاز در معنی تقسیم کرد. از جهتی قرآن دریچهای نوین را به جهان هستی، و جهان آخرت باز کرد. کتابی که افقی دیگر، نسبت به هستی و حیات را، برای بشر به ارمغان آورد،در قرآن حکمتی بیپایان نهفته است. توانسته در طول تاریخ علت و منشاء تحولات روحی عمیقی بشود، بطوری که این تحولات مبدا تحولات اجتماعی گردیده است(3).
کتابی که اسرار بسیاری که در طبیعت وجود دارد را گفته، و ناگفتههای بسیاری را نیز برای پژوهش و تحقیق بشر به کنه کائنات و حیات روی زمین قرار داده. علی رغم اینکه اگر بنا بود تمامی سخنان خداوند ذکر شود تمام دریاها برای مرکب شدن و تمامی درختان برای قلم شدن نیز کمبود.(4) واز جهت دیگر قرآن از شیوایی و بلاغت خارقالعاده و شگفتانگیزی برخوردار است. ویژگیای که بسیاری از متفکران و اندیشمندان را به تامل وتفکر واداشته. بطوریکه با تلاش و تحقیقات فراوان به نتایجی فوقالعاده و جالب دست پیدا کردهاند.و بدین ترتیب بود که اندیشمندان و متفکران اسلامی به این حقیقت دست یافتند که خارقالعاه بودن قرآن تنهادر مفهوم آن ختم نمیشود.
چنانچه دکتر علی شریعتی در این مورد میگوید(5):
اثبات یک "نظم علمی ریاضی"در ترکیب قرآن، امروز از طریق تحقیقات علمی جدید امکانپذیر شده است. بر مبنای تحقیقات انجام شده، آیات نازل شده در مکه کوتاه، و آیات نازل شده در مدینه بلند میباشد، مسائل توصیفی با جملات کوتاه و مسائل تحلیلی با جملات بلند، همچنین مجموع کلمات قرآن 66600 کلمه و مجموع آیات قرآن 6660 میباشد که به طور متوسط طول معدل هر آیه 10 کلمه میباشدو از نظر شماره کلمات نازل شده هر سال به نسبت مشابهی افزایش مییابد. به عبارتی در هر سال حدود 500 کلمه بر مقدار کلمات نازل شده سال قبل افزوده میشده است.
همچنین جان دیوپورت در خصوص ویژگیهای این کتاب عظیم میگوید: قرآن به اندازهای ازنقائص مبرا و منزه است که نیازمند کوچکترین تصحیح و اصلاحی نیست و ممکن است از او تا به آخر آن خوانده شود، بدون آنکه انسان کمترین ناراحتی از آن احساس کند.(6)
وی در ادامه میگوید: همه این معنی را قبول دارند که قرآن با بلیغترین و فصیحترین لسان و به لهجه قریش که نجیبترین و مودبترین عربها هستند نازل شده است. قرآن کتابی است مملو از درخشندهترین اشکال و محکمترین تشبیهات که از معجزات این کتاب عظیم میباشد(7).
اینکه قرآن در وصف خود و ذکر ویژگیهایش، بعنوان کتابی محکم و استوار یاد میکند، یکی از علل آن، همین موزونیت و هماهنگی در استفاده وکاربرد کلمات و حروف میباشد. چنانچه یکی از راز و رمزهای این کلام خدا که در پیچیدگی و ابهام فراوانی قرار دارد حروف مقطعه قرآن هستند.
حروف مقطعه در آغاز 29 سوره از قرآن آمده است که 26 سوره آن مکی و 3 سوره آن مدنی است.
چنانچه به سورههایی که با این حروف آغاز شدهاند دقت کنیم،(بجز سه سوره که جهت دیگری دارد)بعد از این حروف بلافاصله یا بالفظ قرآن یا کتاب، از قرآن گفتگو میشود(8).
طبه عبارتی در 26 سوره بلافاصله بعد از حروف مقطعه، با بیانی محکم و قاطع از ویژگیهای کتاب خدا سخن گفته شده که به نظر میرسد بین حروف رمز و قرآن یک رابطه و همبستگی خاصی وجود دارد.
به سورههایی که با حروف رمز آغاز شدهاند دقت کنید:
1- الم ذالک الکتاب لاریبفیههدیللمتقین بقره
2- الم اللهلاالهاللههوالحیقیوم نزلعلیکالکتاببالحقمصدقا آلعمران
3- المص کتاب انزل الیک فلا یکن فی صدرک...اعراف
4- الر تلک الکتاب الحکیم یونس
5- الرکتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیرهود
6- الرتلک آیات الکتاب المبین یوسف
7- الرتلک آیات الکتاب و الذی انزل الیک...رعد
8- الرکتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات...ابراهیم
9- الر تلک آیات الکتاب و قرآن مبین حجر
10- کهیعص ذکر رحمت ربک عبده زکریا مریم
11- طه ما انزلنا علیک القران لتشقی طه
12- طسم تلک آیات الکتاب المبین شعراء
13- طس تلک آیات القران و کتاب مبین النمل
14- طسم تلک آیات الکتاب المبین القصص
15- الم احسب الناسان یترکواان یقولوا...العنکبوت
16- الم غلبت الروم الروم
17- الم تلک آیات الکتاب الحکیم لقمان
18- الم تنزیلالکتابلاریب فیه من ربالعالمین سجده
19- یس والقران حکیم یس
20- ص و القران ذی الذکر ص
21- حم تنزیل الکتاب منالله العزیز العلیم...غافر
22- حم تنزیلمن الرحمنالرحیم فصلت
23- حم عسق کذالکیوحیالیکوالی...شوری
24- حم والکتاب المبین الزخرف
25- حم و الکتاب المبین الدخان
26- حم تنزیلالکتابمناللهالعزیزالحکیمجاثیه
27- حم تنزیلالکتابمناللهالعزیزالحکیماحقاف
28- ق و القران المجیدق
29- ن والقلم و مایسطرونقلم
به نظر میرسد که این حروف در زمینه اعجاز لغوی قرآن است.نکتهای که در این آیات ملاحظه میشود، پیوندی است که بین قسم به کتاب و حروف رمز در قرآن میباشد. خداوند در قرآن بارها سخن خود را با قسم آغاز کرده.از جمله مواردی که خداوند به آن قسم خورده، قرآن میباشد. به عبارتی قرآن یکی از مصادیق سوگند در آیات الهی است.
در پنج سوره قرآن کریم خداوند به قرآن قسم یاد کرده که در هر 5 سوره با حروف مقطعه آغاز میشود. (9)
همانطور که ملاحظه میشود هر جا که خداوند به این کتاب عظیم قسم خورده آیه قبل از آن حروف مقطعه بودهاست.این مسئله خود صحت رابطه بین حروف رمز و کتاب قرآن را تایید میکند.
باید توجه داشت که سورههایی که با حروف مقطعه آغاز میشوند، در جهت اثبات اعجاز قرآن و حقانیت پیامبر (ص) است. و بسیاری از مفسران روی این مسئله اتفاق نظر دارند.امام حسن عسکری(ع) دراین زمینه میفرماید:(10)
خداوند با آغاز کردن برخی سورهها با حروف نامبرده به ملت عرب میگوید که قرآن از همین حروف تشکیل شده است که شما هم با همان کلام میگویید. چرا که اگر میگویید که سخن خدا نیست یک سوره مثل آن بیاورید.
و بدین ترتیب بود که با استفاده از ادله امام حسن عسکری(ع) بسیاری از متفکرین و دانشمندان اسلامی کوشش کردند تا بتوانند رمز و رازهای این حروف آسمانی را دریابند. در این نوشتار به بررسی نظرات برخی از این متفکرین پیرامون این بعد از اعجاز قرآن پرداخته شده است.
در این زمینه استاد، با استفاده از ادله امام حسن عسکری (ع) که همگی اظهار نظرهای وی در اثبات و حقانیت گفتار آن امام میباشد، وی در این زمینه به چند نکته اشاره میکند.(11)
1- سورهایی که با حروف مقعطه آغاز شده 29 سوره است که مطابق عدد حروف هجای عربی است.
2- مجموع حروف مذکور بعد از حذف مکررات 14 میباشد، که در این حروف جملهِ (صراط علی حق نمسکه) جمع شده است.
3- این چهارده حرف در کلام عرب بیشتراز بقیه حروف استعمال میشود و باز هرکدام کثیرالاستعمالتر است زیادتر تکرار شده است.
4- بنیه کلمات عربی بر یک حرف و دو حرف تاپنج حرف است. و حروف اوائل سور مطابقه بنیه کلمات، یک حرفی است مانند:"ص"،"ق"،"ن"،و دو حرفی مانند: "حم" و "طس" و "یس" و "طه" و سه حرفی مانند: "الم"، "طسم" و چهار حرفی مانند "المص"، "المر"،و پنج حرفی مانند "کهیعص" و "حمعسق"
5- حروف هجا دو گونهاند: یکی آنها که همشکل دارند و با نقطه از یکدیگر تمیز داده میشوند مانند "د" و "ذ" و یا "ر" و "ز" و نوع دیگر آنهایند که نظیر و همشکل ندارند مثل "کاف" و "لام" و "میم". در این 14 حرف از حروف نوع اول یکی از همشکلها را آورده مثل "ص"، "ر"، و "ط" و یا "ع" و "نون" که میتوان با نقطه گذاری همشکل آنها را بوجود آورد. و از نوع دوم همگی را بجز "و" را آورده با این ترتیب 14 حرف، جمیع اشکال حروف را دارد.
6- سالها بعد از نزول قرآن، علومی که برای زبان عرب مانند صرف و نحو و معانی و بیان و غیرها پیدا شد. ازجمله علوم لسانی و علم قرائت و تجوید بوده در این علم حروف هجا بر حسب کیفیت تلفظ و ادا به چندین قسم منقسم گردید. و هر یک از اقسام، اسمی داشت مانند: "مهموسه" و "مجهوره"، "شدیده" و "رخوه"، "مسبقه" و"منفتحه"، "مستعلیه" و "منخفضه" و غیرها و از عجایب اینکه این چهارده حرف اوایل سور، بطور دقیق نصف هر یک از این اقسام را واجد است .
7- در جمیع سوری که با حروف هجا آغاز میگردد، بجز سه سوره که جهت دیگری دارد، بعد ازاین حروف بلافاصله یا بالفظ قرآن یا کتاب، از قرآن گفتگو میشود.
این متفکر اسلامی در مورد رمزهای این حروف مقطعه به 11 مورد اشاره کرده است.
1- این حروف از متشابهات قرآن است که خدای سبحان علم به آن رابه خود اختصاص داده و خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است (13).
2- هر یک از این حروف نام سورهای است که در آغاز آن آمده است.
3- این حروف اسمائی هستند برای مجموع قرآن.
4- مراد از این حروف این است که اسماء خدای تعالی دلالت کنند.مثلا معنای (الف،لام،میم)این است که "انا الله اعلم"، "من اللهم میدانم" و معنای (الف،لام،میم،راء)این است که "انا الله اعلم و اری"، من اللهم میدانم و میبینم" و معنای (الف،لام،میم،صاد) این است که "انا الله اعلم و افصل"،"من که اللهم میدانم و جداکنندهِ حق از باطلم"، و در حروف (کاف،ها،یا،عین،صاد) کاف از "کافی" و هاء از "هادی" و یاء از "حکیم" و عین از "علیم" و صاد از "صادق" گرفته شده است. (این مطلب از ابن عباس نیز روایت شده). مرحوم طبرسی در توضیح ادله خود میگوید:
حروفی که از اسماء خدا گرفته شده طرز قرار گرفته شدنش مختلف است، بعضی از حروف از اول نام خدا گرفته شده، مانند کاف که از "کافی"، و بعضی از وسط گرفته شده، مانند یاء از "حکیم" است، بعضی از آخر گرفته شده، مانند میم که از "علم" گرفته شده
5- این حروف اسمائی از خداست اما مقطعه و بریده، که اگر از مردم کسی بتواند آنها را آنطور که باید ترکیب کند، باسم اعظم خدا دست یافته، همانطور که میبینید از نام سه سوره "الم" و "حم" و سوره "ن" ،اگر ترکیب شود "الرحمان" درست میشود. همچنین سایر حروف، چیزی که هست ما انسانها قادر به ترکیب آن نیستیم.(این معنا نیز از سعیدبن جبیر نیز روایت شده).
6- این حروف سوگندهایی است که خدای تعالی خورده، و کانه خداوند باین حروف سوگند میخورد بر اینکه قرآن کلام اوست، و اصولا حروف "الف باء" دارای شرافتی هستند، چون با همین حروف است که کتب آسمانی و اسماء حسنای خدا و صفات عالیه او و ریشه لغتهای امتهای مختلف درست میشود.
7- این حروف اشاراتی است به نعمتهای خدا و بلاهای او و مدت زندگی اقوام و عمر و اجلشان.
8- مراد ازاین حروف، این است که اشاره کند به اینکه امت اسلام تا آخر دهر باقی میماند، ومنقرض نمیشود. حساب عمل هم که نوعی محاسبه است بر این معنا دلالت دارد.
9- مراد از این حروف همان حروف الفباء است. چیزی که هست با ذکر نام بعضی از آنها،از ذکر بقیه بی نیاز بود، درحقیقت خواسته بفرماید: این قرآن از الفباء ترکیب شدهاست.
10- این حروف به منظور ساکت کردن کفار در ابتدای سورهها قرار گرفته، چون مشرکین به یکدیگر سفارش میکردند "مبادا به قرآن گوش دهید، و هر جا کسی قرآن میخواند، سر و صدا بلند کنید تا صوت قرآن در بین صوتهای نامربوط گم شود"، قرآن این جریان را در آیه (...لا تسمعوا لهذا القران و الغوا فیهلعلکم تغلبون)(14) حکایت فرموده، و گاهی می شد که در هنگام شنیدن صوت قرآن سوت میزدند، وبسا میشد کف میزدند، و یا صداهای دسته جمعی درمیآوردند، تااینکه بر رسول خدا(ص) این حروف نازل شد، تا آن رجالهها را ساکت کند، چون وقتی این حروف را میشنیدند، به نظرشان عجیب و غریب میآمد، و به آن گوش فرا داده و دربارهاش فکر میکردند، وهمین اشتغالشان به آن حروف از جار و جنجال بازشان میداشت، و در نتیجه صدای قرآن به گوششان میرسید.
11- این حروف از قبیل شمردن حروف الفباء است، میخواهد بفهماند، این قرانی که تمامی شما مردم عرب را از آوردن مثلش عاجز کرده، از جنس همین حروفی است که روزمره با آن محاوره و گفتگو میکنید، و اگر در چند جا و چند سوره این حروف تکرار شده، برای این بوده که همه جا محکمی برهان را به رخ کفار بکشد.
متفکر بزرگ اسلامی در کتاب تفسیر خود مینویسد(16): وجوهی که مرحوم طبرسی نقل کرده هیچکدام قانع کننده نیست. و در رد اظهارات وی دلایلی را طرح میکند.
در مورد نقل اول میگوید: محکم و متشابه بودن از صفات آیاتی است که الفاظش بر معنایش دلالت دارد،و زمانیکه معانی الفاظ با عقاید مسلمه سازش ندارد، میگوییم این آیه متشابه است. و تاویل از قبیل معنا کردن لفظ نیست بلکه تاویلها عبارتند از، حقایق واقعی که مضامین بیانات قرانی از آن حقایق سرچشمه گرفته، چه محکماتش و چه متشابهاتش و بنابراین نه حروف مقطعه قرآن از متشابهات میباشد، و نه معانی آن از باب تاویل.
و اما ده قول دیگر که اصلا نمیتوان تفسیرش نامید، بلکه تصویرهایی است که ازحد احتمال تجاوز ننموده و هیچ دلیلی که بر یکی از آنها دلالت کند در دست نیست. وی در ادامه ازقول ابن عباس میگوید:
درتفسیر (الف- لا- میم) گفته شده که "الف" اشاره به "الله" و "لام" به "جبرئیل" و "میم" به "محمد(ص)" است. ونیز از بعضی دیگر نقل شده که گفتهاند:
حروف مقطعه درقرآن دارای منظوری است، مانند حرف نون در سوره "ن" اشاره به اینکه در این سوره بیشتر راجع به نصرت موعود بر رسول خدا صحبت شده و حرف قاف در سوره " ق" اشاره است به اینکه در این سوره بیشتر درباره قرآن، و یاقهر الهی سخن رفته و برخی نیز گفتهاند برای هشدار دادن است.
اما خود در این زمینه میگوید:
نکتهای که در اینجا نباید از آن غافل بود، این است که، این حروف در چند سوره افتتاح شده، یعنی در بیست و نه سوره، حروف مقطعه آمده که بعضی با یک حرف افتتاح شدهاست. و این حروف هم با یکدیگر تفاوتی دارند،و آن این است که بعضی از آنها تنها در یک جا آمده مانند"ن" وبعضی دیگردر آغاز چند سوره آمده مانند "الم" و "المر" و "طس" ، با در نظر گرفتن این دو نکته اگر کمی در این سورههاییکه سرآغازش یکی است، مانند سورههای (الف، لام ،میم)، وسورههای "طه" دقت کنی، خواهی دید، که سورهائیکه حروف مقطعه اول آن یکی است، از نظر مضمون نیز بهم شباهت دارند،و سیاقشان یک سیاق است. بطوریکه شباهت بین آنهادر سایر سورهها دیده نمیشود.
موکد این معنا شباهتی است که در آیات اول بیشتر این سورهها مشاهده میشود، مثلا در سورههای (حا- میم)، آیه اول آن عبارت است از( تلک آیات الکتاب)است. یا عبارتی که این معنا را میرساند. با در نظر گرفتن این شباهتها ممکن است آدمی حدس بزند که بین این حروف و مضامین سورههایی که با این حروف آغاز شده ارتباط خاصی باشد، موید این حدس آن است که میبینیم سوره اعراف که با (الف- لا- میم -صاد) آغاز شده، مطالبی را که در سورههای (الف- لا- میم) وسورهِ(ص) هست، در خود جمع کرده، و نیز میبینیم سوره رعد که با حروف(الف، لام، میم،راء) افتتاح شده، مطالب هر دو قسم سورههای (الف لام میم) و (الف لام میم راء) را دارد.
از اینجا استفاده میشود که، این حروف رموزی هستند بین خدای تعالی و پیامبرش صلوات الله علیه.
و ای بسا اگر اهل تحقیق در مشترکات این حروف دقت کنند، و مضامین سورههائی که بعضی از این حروف در ابتدایش آمده با یکدیگر مقایسه کنند، رموز بیشتری برایشان کشف شود.
وهمچنین معنای آن روایتی هم که اهل سنت از علی (ع)نقل کردهاند،همین باشد،و آن روایت بطوریکه در مجمع البیان آمده این است که آن جناب فرمود:برای هرکتابی نقاط برجسته و چکیدهای است، و چکیده قرآن حروف الفباء است.
ادلهِ این اندیشمند اسلامی در راستای برخی از سخنان مرحوم طبرسی میباشد وی در این زمینه میگوید:
گفتهاند که سبب آنکه اوایل این سورهها خدای جل جلاله بحروف مقطعه یاد کرده است، آن است که چون رسول (ص) قرآن خواندی مشرکان بیامدندی و مجمع ساختندی و شعر خواندندی وسمر گفتندی تا مردمان آواز رسولالله نشنوندو در اسلام رغبت نکنند. این حروف مقطعه فرستاد و ایشان مانند این نشنیده بودند تا چون بشنیدند ایشان را عجب آمد خاموش شدند و گوش آن کردند. و در قولی دیگر آن است که این حروف بفرست تا گوید که این قرآن از جنس همین حروف است. و عبدالله عباس گفت: خدای تعالی به این حروف قسم خورد تا آنکه کلام او از این حروف منظوم است.
دکتر رشاد خلیفه،دانشمند مصری پس سه سال کار و تلاش، نتیجه تحقیقاتش نتایج شگفتانگیزی را به دنبال داشت، و بدین ترتیب بود که توانست به اثبات رساند که این کتاب بزرگ آسمانی، محصول مغز بشر نیست و انسانها قادر نخواهند بود مثل آن را بیاورند.
استاد مزبور برای کشف معانی حروف مقطعه از دستگاه الکترونیکی استفاده کرد. و از طریق این دستگاه توانست درصد استفاده حروف را در سورهها بدست آورد دکتر رشاد گفت: میدانیم که قرآن مجید 114 سوره دارد که از میان آن 86 سوره در مکه نازل گردیده، و 28 سوره در مدینه و از میان مجموع سورههای قرآن 29 سوره دارای حروف مقطعه میباشد. جالب این است که این حروف مجموعا نصف حروف 28 گانه الفبای عربی است که عبارتند از:(ا - ح - ر- س- ص -ط - ع - ق - ک - ل - م - ن - ه- - ی) که گاهی آنها را نورانی نیز مینامند.
او در ادامه تحقیقاتش به این نتیجه رسید که میان این حروف و حروف هر سورهای که آنها در آغازش قرار گرفته، رابطهای وجود داشته و برای این کار تمام حروف 114 سوره را به طور جداگانه و همچنین مجموع حروف هر سوره را دقیقا تعیین کرده و با شماره هر سوره به مغز الکترونیکی سپرد. و به مدت دو سال طول کشید تا به نتایج شگفتانگیزی رسید. نتایج بدست آمده این چنین بود:
1- نسبت حرف "ق" در سوره "ق" از تمام سورههای قرآن بدون استثناء بیشتر است. یعنی آیاتی که در طی 23 سال دوران نزول قرآن در 113 سوره دیگر قرآن آمده، آنچنان است که حرف قاف در آنها کمتر بکار رفته، و این حیرتآور است که انسانی بتواند مراقب تعداد هر یک از حروف سخنان خود در طول 23 سال باشد، و در عین حال آزادانه مطالب خود را بدون کمترین تکلفی بگوید. مسلما چنین کاری از عهده یک انسان بیرون است، حتی محاسبه آن برای بزرگترین ریاضیدانهابدون کمک مغزهای الکترونیکی امکانپذیر نخواهد بود.
2- همچنین محاسبات نشان داد که حرف "ص" در سوره "ص" نیز همین حال را دارد. یعنی مقدار آن به تناسب مجموع حروف سوره از هر سوره دیگر قرآن بیشتر است. و نیز حرف "ن" در سوره "ن و القلم"، بزرگترین رقم نسبی را در 114 سوره قرآن دارد.
تنها استثنایی که در این زمینه وجود دارد، سوره "حجر" است که تعدا نسبی حرف "ن" در آن بیشتر از سوره "ن و القلم" است. اما جالب این است که سوره "حجر" یکی از سورههایی است که آغاز آن "الر" میباشد. و بعدا خواهیم دید که این سورهها که آغاز آنها با "الر" است، باید همگی در حکم یک سوره محسوب گردد، و اگر چنین کنیم نتیجه مطلوب به دست خواهد آمد یعنی نسبت تعداد "ن" در مجموع اینها ازسوره "ن و القلم" کمتر خواهد شد.
3- چهار حرف "المص" را در آغاز سوره "اعراف" در نظر بگیرید اگر الفها و میمها و صادهایی را که در این سوره وجود دارد با هم جمع کنیم و نسبت آن را با حروف این سوره بسنجیم، خواهیم دید که از تعداد مجموع آن در هر سوره دیگر قرآن بیشتر است. همچنین چهار حرف "المر" در آغاز سوره "رعد" نیز همین حال را دارد، و نیز پنج حرف "کهیعص" در آغاز سوره "مریم" اگر روی هم حساب شوند، بر مجموع این پنج حرف در هر سوره دیگر قرآن فزونی دارند.
در اینجا به چهرهتازهتری از مسئله برخورد میکنیم که نه تنها یک حرف جداگانه در این کتاب آسمانی روی حساب و نظم خاص گسترده شده، بلکه حروف متعدد آن نیز چنین وضع حیرت آوری را دارند
4- تاکنون بحث درباره حروفی بود که تنها در آغاز یک سوره قرآن قرار داشت، اما حروفی که در آغاز چند سوره قرار دارد مانند (المر، الم)، شکل دیگری به خود میگیرد، و آن اینکه بر طبق محاسبات مغز الکترونیکی مجموع این سه حرف مثلا(ا- ل - م)، اگر در مجموع سورههایی که با "الم" آغاز میگردد حساب شود، و نسبت آن با مجموع حروف این سورهها بدست آید، از میزان آن در هر یک از سورههای دیگر قرآن بیشتر است.
در اینجا باز مسئله صورت جالبتری به خود گرفته و آن اینکه نه تنها حروف هر سوره قرآن تحت ضابطه و حساب معینی است بلکه مجموع حروف سورههای مشابه نیز ضابطه و نظام واحدی دارند.
ضمنا این موضوع نیز روشن میشود که از چه رو چند سوره مختلف قرآن با "الم" یا با "المرا" آغاز شده و این موضوع تصادفی و بی دلیل نیست.
استاد مزبور ضمن این مطالعات به نکات جالبی دست یافت که به طور اجمال طرح میشود:
وی میگوید تمام این محاسبات در صورتی صحیح است که به رسمالخط اصلی و قدیمی قرآن دست نزنیم، (مثلا اسحق و زکوه` و صلوه`) را به همین صورت بنویسیم، نه مانند (اسحاق و زکات و صلاه`) در غیر این صورت محاسبات ما بهم خواهد خورد.
این تحقیقات نشان میدهد که قرآن مجید حتی یک کلمه و یک حرف کم و زیاد نشده والا بطور مسلم محاسبات ماروی قرآن کنونی صحیح از آب در نمیآمد.
در بسیاری از ازسورههای قرآن که با حروف مقطعه آغاز میشود، پس از ذکر این حرف اشاره به حقانیت و عظمت قرآن شده است.
که البته این نکته در تعابیر دیگر اندیشمندان نیز طرح شده است.
این اندیشمند نیز دلایلی که طرح میکند، مشابه با نظرات سایر متفکرین بوده و در مواردی با آنها اتفاق نظر داشتهاست. وی در کتاب تفسیر خود میگوید:
دربسیاری از سورهها بعداز حروف مقطعه ازقرآن سخن به میان آمده و جمع بین حروف مقطعه و قرآن نشانه ارتباط نزدیک بین آنهاست. قرآن از همین حروف شکل گرفته، و از جنس همین حروف است. انسانها نیز با استفاده از این حروف تکلم میکنند. اما باز از آوردن مثل قرآن ناتوانند، و به تصریح خود قرآن هرگز نخواهند توانست حتی سورهای همانند قرآن بیاورند، در حالی که حروف را کاملا میشناسند، و این خود نشانه اعجازقرآن است.
ایشان در کتاب خود از دیدگاهی دیگر به این مسئله نگریسته و میگوید: علما اعداد بیست و هشت حرف را به نورانی و ظلمانی قسمت کردهاند و آن چهارده حرف که نورانی است، حروف مقطعه در قرآن است، که بعد از حذف مکررات از ترکیب آن حروف، این کلام حاصل میشود، (صراط علی حق نمسکه) و آن چهارده حرف دیگر ظلمانی است. که هفت عدد از آن علوی، و هفت عدد آن سفلی است.
حروف علویه عبارتند از: ب- د- و - ت - ذ- ض- غ
حروف سفلیه عبارتند از: ج - ز- ف - ش- ث- خ- ظ-
که در سوره مبارکه فاتحه الکتاب، این هفت حرف ظلمانی سفلی نیست. و اینکه در قرآن اولین حرف مقطعه "الف" است، چرا که الف مفرده در تمام زبانهای دیگر ملل وجود داشته و در کتاب اول حرف از حروف هجاء است، مگر در لغت حبشی که حروف سیزدهم و لغت رونیه که حرف دهم است.
وی در تفسیر حروف مقطعه با دیدی عارفانه و عاشقانه سخن رانده و میگوید:رازی از دوستی به دوست دیگر است، بی آنکه رقیب از آن آگاه گردد.
به عبارتی این حروف را راز و رمزی بین رسول خدا و خود دانسته، که دیگران از درک وفهم آن غافلند.
زان گونه پیامها داد یک ذره به صدهزار جان نتوان داد
در صحیفه دوستی نفس حظی است جز عاشقان ترجمه آن نخوانند و در خلوت خانه دوستی میان دوستان، رازی است که جز عارفان ندانند، و درنگارخانه دوستی رنگی است از بی رنگی که جز والهان و مشتاقان نبینند.
تو چشم سرنابیناو چشم عقل بیناکن جمال چهرهجانان اگرخواهی که بینی تو
وی در ادامه میگوید، مفسران راجع به حروف رمز اول سورهها با هم اختلاف دارند. و محققان آنرا از تشابهات قرآن دانند، و مردم را بر فهم آن ناتوان بینند.بعضی گویند خداوند را در هر کتاب آسمانی سّری است، و این حروف در قرآن سّر الهی است. برخی دیگر آنها را نام سوره یا نام پیامبر مانند "طه" و "یس" و بعضی آنهارا سوگند خداوند به آن حروف دانند.اما خود نظری عارفانه داشته و میگوید:
"الم"، نوازشی است، به زبان اشارت که با مهتر عالم میگوید وبه رمز "الف"، "لام" و "میم" میگوید: "ای سید، از پرده واسطه جبریل یک دم در گذر تا صفت عشق، نقاب تعزز فرو گذارد. در آن شگفتیهای پنهان و ذخیرههای عیسی که تورا ساخته است بنماید".
"الف"، پیشوای حروف است و در میان حروف معرف، به دیگر حروف پیوند ندارد، ولی دیگر حروف، به الف پیوند دارد، الف از اهّم حروف و دیگر حرفها رنگارنگ ونار هستند. پس هر حرفی از آن سه حرف، چراغی است از نور اعظم افروخته، آفتابی است از شرق حقیقت طالع گشته وبه آسمان غیرت ترقی یافته، صفات بشری و کدورتهای خلق حجاب آن نور است و تا حجاب برجاست، طمع یافتن آن نور خطاست.
در واقع وی علت پنهان ماندن این رموز در قرآن را نتیجه وجود حجابهایی در عقل و جان انسانها دانسته، و میگوید زمانی ما به اسرار آنها پی خواهیم برد که حجابها را از دل و جان برداریم.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد که دارالملک ایمان را مجرد یابد از غوغا
مرحوم طالقانی،مفسر بزرگ قرآن، در زمینه حروف رمز در قرآن، میگوید:
درباره حروفی که اوایل بعضی از سورهها آمده رایها و نظرهایی است که برای تایید بعضی روایاتی آورده شده از مجموع این نظرها و روایات چنین برمیآید که ذکر این حروف برای بیان مقصودی است، و آن مقصود را اجمالا بواسطه یا بدون واسطه میتوان فهمید، یا برای همین است که راه تفکر باز شود و عقلهای ایمانی بکارافتد. و بدین وسیله در این کتاب معجزه آسمانی بیشتر تدبر گردد.
به عبارتی این مفسر بزرگ قرآن تصریح دارد که راز و رمز این حروف برای بشر قابل فهم و بررسی بوده، و خود این حروف، انگیزهای است برای تدبر و تعقل هر چه بیشتر در قرآن.
وی در ادامه، پس از جمع آوری نظرات و دلایل معتبر دیگر مفسران میگوید:
اکنون احتمالاتی که بنظرمیرسد و نظرهای معروف علما تفسیر و روایت توجیه و بیانی که درباره هر نظری میتوان گفت این است که، نامهای سورههایی باشد که بااین حروف آغاز شده، این نظر را میتوان چنین توجیه نمود که این حروف مخصوص، اشاره به آیات مخصوصی باشد که در آن سوره است و حروف اول آن آیات مانند حروف اول سوره میباشد، چون توجه به آن آیات و تامل در آن مورد نظر بوده حروف اول سوره شبیه به آن یا بعض آن آورده شده است.
چنانچه بیت ممتاز یک قصیده را بیتالقصیده گویند و در آغاز قصیده میآوردند یا از مجموع مقاله بحثی جملهای از آن را انتخاب مینمایند و عنوان قرار میدهند مثلا در سوره بقره آیاتی است که با "الم" شروع شده: "المتر الی الذین خرجوا و یا "الم ترالی ملاء من بنیاسرائیل"، یا "المتر الی الذی حاج ابراهیم" ،این آیات در اواخر سوره پی در پی و نزدیک به هم آمده، مانند این مطلب را در سورههای دیگری که با حروف جدا جدا شروع شده میتوان یافت.
همچنین هر یک از این حروف، اشاره به اسم و صفتی از خداوند است یا بعضی روشنبینان گویند، عالم ظهور و صفات و اسماء خداوند است. و هر پدیدهای مظهر یک اسم یا چند اسم میباشد.چنانکه نور بسیط بحسب استعداد اجسام بصورت و رنگی در میآید، یا اعمال و آثار آدمی هر یک ظهور صفت و خلقی از اوست . کسانی گویند که حروف افتتاحیه سورهها اشارات و رموزیست بحوادث آینده مانند: زمان تاسیس و انقراض و مدت حکومتها و بقاء و فناء ملل، بعضی منشاء این پیشگوئیها را ترکیبات عددی از این حروف دانستهاند، و بعضی گویند دلالت بر اسماء و صفاتی دارد که مفاتیح غیب و منشاء آثارند. حوادثی که مربوط به هر موضوعی است.
علماء متخصص در آن به اندازه پی بردن به علل و ظروف میتوانند پیشبینی نمایند، طبیب آیندهِ بیمار و دوران مرض را از جهت شدت و ضعف وبحسب مزاجها تشخیص میدهد. علماء اجتماع و زمین و هواشناسان از تحولات اجتماعی و جوی زمین و مقارنات کواکب و حوادث مربوطه به این تحولات خبر میدهند.کسانی که اخلاق و نفسیات ملل را میشناسند و بخاصیت و آثار انواع حکومتها پی بردهاند، عزت و ذلت و بقاء و فناء ملل و دوام و سقوط حکومتها را در آیندهِ دور یا نزدیک مینگرند، مقدار ضربهای که سنگی بر آب وارد میسازد، یا بمبی که در هوا منفجر می شود، شدت و دوام و مقدار تشعشع و امواج را معین مینماید.
هر اندازه فکر بر اسباب، ارتقاء یابد و روح در افق بلندتری احاطه نماید، حوادث و مسببات را بیشتر و در دامنهِ پهناورتری مینگرد.
هر اندازه قدرت تاثیر و چگونگی آن در نفوس واخلاق افراد و دستجات و ملل مختلف بیشتر ادراک شود، پیش بینی نسبت به آینده دقیقتر و وسیعتر میگردد. پس میتوان گفت حروف اوائل سور که جزء قرآن است، رموزی از حوادث یا علل آن یا صفات مخصوص پروردگار باشد، که با توجه و درک آن میتوان هر چه بیشتر حوادثی که مرتبط به تاثر قرآن است، پیش بینی نمود. چنانکه آیاتی از قرآن و احادیثی که از رسول اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) و دیگرائمه علیهمالسلام موجود است، اخبار صریح از بعضی حوادث آینده است. این بیان تنها برای توجیه نظرها و روایاتی است که حروف اوائل سورهها را درباره حوداث آینده دانسته، اما غیبی که منشاش وحی یا الهام است بحث دیگر است.
عدد 28 و نصف آن در نظام کامل موجودات هم مشهود است.استخوانهای مفاصل هر دست مهرههای بالا و پایین پشت حیوانات تام الخلقه، شهپرهای بال پرندگان، منازل شمالی و جنوبی قمر، در لغت عرب 14 حرف در کتابت نقطه گذاری میشود. 14 حرف بی نقطه است و حرف "ی" بتنهایی بینطقه و در وسط نقطهدار است. در آغاز سورههایی از قرآن نیز 14 حرف آورده است. 14 حرف مسکوت مانده، این تطابق قرآن با وضع لغت و خلقت نشانه آن است که همه، آیات خداوند است. که بصورتهای گوناگون تجلی نموده، وبا حساب و اعداد مخصوصی صورت پذیرفته خصوصیت عدد 28 در میان اعداد این است، که اجزاء هر عددی یا کمتر یا بیشتر از آن عدد است، جز این چند عدد مثلا 28 نصفش 14 ربعش، 7، مخرج نصف 2، مخرج ربع 4، مخرج 28-1، مجموع همان 28 است.